خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) به منظور شناساندن اسلامشناسان و محققانی كه در راه اسلام و قرآن عمری را سپری كردهاند، اين بار به بررسی ترجمه قرآن به زبان ژاپنی توسط «توشيهيكو ايزوتسو» میپردازد كه در نخستين گام به معرفی اجمالی از زندگینامه و فعاليتهای اين محقق ژاپنی اقدام كرده است.
توشيهيكو ايزوتسو اسلامشناس معروف ژاپنی در چهارم مه سال ۱۹۱۴ در توكيو زاده شد. در سال ۱۹۳۷ از دانشگاه كيو (Keio) كه يكی از بهترين دانشگاههای غيردولتی ژاپن است، فارغ التحصيل شد. وی در دانشكده ادبيات، در رشته زبانشناسی تحصيل كرد و بعد از گرفتن دكتری در همين دانشكده به تدريس زبانشناسی و فلسفه زبان پرداخت. از همان ابتدا به فلسفه علاقمند بود؛ بهويژه به فلسفه زبان. علاوه بر فلسفه زبان به يونانی قديم نيز تدريس میكرد. در بيست سالگی به فراگيری زبان عربی پرداخت و سپس با آمدن عالمی تاتاری به نام موسی جارالله (متولد ۱۸۷۸ ميلادی /۱۲۹۵قمری) در روستوف دون روسيه، زبان عربی را به خوبی فراگرفت. ايزوتسو به بيشتر زبانهای زنده دنيا تسلط داشت. از جمله انگليسی، فرانسه، آلمانی، لاتينی، ايتاليايی، اسپانيايی و روسی كه بعضی از آنها را در دبيرستان و پارهای ديگر را در دوران دانشگاه يادگرفت. او علاوه بر اين زبانها، عبری، چينی قديم، چينی جديد، سانسكريت، فارسی، تركی و ادبيات روسی را نيز میدانست.
در سال ۱۹۵۹ او برای نخستينبار از ژاپن خارج شد. شش ماه در لبنان و يك سال در قاهره به سر برد. در مصر با «محمد ابراهيم مدكور»، مؤلف كتاب «فی الفلسفه الاسلاميه منهج و تطبيق» (چاپ شده در قاهره، ۱۹۴۷) آشنا شد و در اين سالها عضو فرهنگستان زبان عربی (مجمع اللغه العربيه) قاهره شد. در سال ۱۹۶۱ به مونترال كانادا رفت و سير جديدی از مطالعات اسلامی خود را آغاز كرد. پروفسور ايزوتسو تا سال ۱۹۶۹ شش ماه در ژاپن و شش ماه در مونترال به سر میبرد، ولی بعد تصميم گرفت به ايران بيايد و رابطهاش را با ژاپن قطع كند. او در سال ۱۳۵۱ شمسی با حضور جمعی پنج نفره كتاب «فصوص الحكم» محيی الدين عربی را شرح میكرد.
ايزوتسو در مجامع بينالمللی چون فرهنگستان زبان و ادبيات عرب(قاهره)، مؤسسه بينالمللی فلسفه(پاريس)، انجمن بينالمللی فلسفه در قرون وسطی(لون در بلژيك)، انجمن كانادايی مطالعات تاريخ و فلسفه علوم(مونترال كانادا) و مدرس كرسی ارانويس سوييس (Eranoslectur) از سال ۱۹۶۷ ميلادی عضويت داشت.
«تاريخ تفكر عربی»، نخستين كتاب ايزوتسو است كه در ۲۶ سالگی و به زبان ژاپنی نوشت؛ «كتابی درباره فلسفه» كه جنبه عرفانی دارد. او در اين كتاب، بر فلسفه نوافلاطونی و عرفان يونانی تأكيد كرد. اين دومين كتاب او بود و در ۳۴ سالگی تأليف شد. «محمد(ص)»، اين كتاب نخستين كتاب ايزوتسو در باب مطالعات اسلامی است و به زبان ژاپنی نوشته شده است.
ترجمه قرآن مجيد به زبان ژاپنی از سال (۱۹۵۱ تا ۱۹۵۸) كه بنا به گفته ايزوتسو از بركت همين ترجمه موفق به نگارش دو كتاب ديگر درباره قرآن شد كه ذكر آنها خواهد آمد. [اولين ترجمه قرآن به زبان ژاپنی (از انگليسی) در سال ۱۹۲۹ چاپ و منتشر شد. اين ترجمه توسط «ساكاموتوكی چی» صورت گرفت. ترجمه ايزوتسو همراه با شرح عربی و با كمك سه تن از دانشمندان نامدار انجام گرفت. ترجمه ديگری از قرآن در ژاپن به دست يك مترجم مسلمان به نام «ميتارا يوايچی» انجام شد]. «خدا و انسان در قرآن» (God and Man in the koran)، كه در سال ۱۹۶۴ در توكيو انتشار يافت. قسمتی از اين كتاب به وسيله احمد آرام،با عنوان «ارتباط غيرزبانی ميان خدا و انسان» ترجمه و همراه با جمله شناسی قرآن از مهندس بازرگان از سوی انتشارات بعثت در سال ۱۳۵۶ چاپ شد و سپس چاپ اول كتاب به طور كامل توسط احمد آرام ترجمه و در سال ۱۳۶۱ هجری شمسی از سوی شركت سهامی انتشار منتشر گرديد. چاپ دوم اين اثر در زمستان ۶۸ از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی انجام شده است. اين كتاب مشتمل بر ۳۲۲ صفحه بوده و در ۹ فصل نوشته شده است.
ساختمان معنايی مفاهيم اخلاقی ـ دينی در قرآن، كه به زبان انگليسی نوشته شده است. دو كتاب اخير حاصل يادداشتهايی است كه مؤلف در حين ترجمه قرآن برمیداشت. اولين ويرايش از اين كتاب در ايران به سال ۱۳۶۰ و با ترجمه روان فريدون بدرهای صورت گرفت و انتشارات قلم آن را به گونهای نازيبا و با حروف ماشين تحريری چاپ كرد و بعد در سال ۱۳۷۸ از سوی نشر «فرزان روز» به قلم مترجم ياد شده در ۵۲۲ صفحه و ۱۱فصل منتشر شد.
پروفسور توشيهيكو ايزوتسو در هفتم ژانويه ۱۹۹۳ ميلادی مصادف با هفدهم ديماه ۱۳۷۱ در ۷۹ سالگی در شهر كاماكاری ژاپن درگذشت. همانگونه كه ملاحظه گرديد، تحقيقات ايزوتسو در سه قلمرو عرفان، فلسفه و قرآن پژوهی بوده است. ايزوتسو، همانطور كه خود در مقدمه كتاب «ساختمان مفاهيم اخلاقی ـ دينی در قرآن» میگويد، روش خود را بر پايه قرآن گذاشته است و اين روش يكی از روشهای متداول در تفسير قرآن كريم است كه بر مبنای روايت مشهور «القرآن يفسّر بعضه بعضاً» انجام میپذيرد و كمتر كسی توفيق انجام چنين روشی را میيابد، زيرا احاطه و تسلط بر آيات را میطلبد و از مشهورترين آثاری كه با اين روش عرضه شده بايد از تفسير «الميزان» علامه فقيد محمدحسين طباطبايی نام برد.
بسياری از موضوعاتی را كه در معنیشناسی مجال طرح و بررسی يافته، میتوان در مبحث الفاظ در علم اصول فقه و همچنين مسائل منطق يافت، اما نتايج حاصل از طريق معنیشناسی تفاوت بسيار اساسی با علم اصول و همچنين علم منطق دارد. كليت فلسفی قرآنپژوهی ايزوتسو بر پديدارشناسی است كه در قرن بيستم با «ادموند هوسرل» مطرح شد و پيش از او «كانت»، فيلسوف آلمانیتبار، موجودات را به دو نوع پديدار (Phenomenon) و ناپديدار (ذوات معقول) (Nomenon) تقسيمبندی كرده بود و ايزوتسو با توجه به اين ديدگاه، چاشنی از مسائل و موضوعات دانش فقه اللغه (Philology) را نيز مبنای كار قرآنپژوهی خود قرار داد. هسته اصلی پژوهش ايزوتسو در تحقيقات قرآنپژوهی، بيرون كشيدن نظام جهانبينی قرآن از دل آيات باهرات وحی است. از ديدگاه او همه چيز در قرآن به يك تأويل اخلاقی يا الهی میانجامد. آنجا كه از امتهای گذشته و به شكل داستان سخن میگويد تا زمانی كه به مسلمان اختيار میدهد كه يك حكم يا فرضيه دينی را اجرا كند، در واقع همه اينها قابل تأويل به يك نتيجه اخلاقی است.
محققانی كه درباره ايزوتسو مطلب نگاشتهاند، رهيافت او را به قرآن، حاكی از رفتار محتاط كسی دانستهاند كه میخواهد الفبای زبان قرآن را فراگيرد، و او در اين رهيافت از كسانی تأثير پذيرفت كه آشنايی با بعضی از آنان در فهم پارهای از آرای قرآنشناسی ايزوتسو بیتأثير نخواهد بود. «ادوارد ساپير» Edward Sapir (۱۹۳۹ـ ۱۸۸۴م) مردمشناس و زبانشناس آلمانیالاصل آمريكايی. «بنجامين لی ورف» Bengamin lee whorf (۱۹۳۹-۱۸۸۴م) زبانشناس و مردمشناس آمريكايی شاگرد «ادوارد سايپر» كه نظريه معروف خود را در سال ۱۹۲۰ميلادی مبنی بر زبانشناسی قومی عرضه كرد و شاگردش «بنجامين لی ورف» كه زبانشناس و مردمنگار بود و در سال ۱۹۳۰م. مطالعات خود را مصروف شناخت زبان هوپی كرد، نظريه اين دو به عنوان نظريه «سايپر - ورف» معروف شد. «لودويك ويتگنشتاين» Ludwig Wittgenshtein (۱۹۵۱-۱۸۸۹م) فيلسوف اتريشی و جزء اعضای برجسته حلقه انتقادی وين كه نظريه فهم متعارف از اوست. او شاگرد راسل بود و بعد از دو سال درس خواندن در كمبريج، خود را از آن دانشگاه بینياز ديد و در سال ۱۹۲۹ ميلادی پس از طی مراحل قانونی استاد دانشگاه كمبريج شد. تحقيقات فلسفی او پس از مرگش چاپ و رساله منطقی ـ فلسفی او در سال ۱۹۲۱ متن آلمانی و در سال ۱۹۲۲ ترجمه انگليسی آن منتشر شد. او كه بر خصلت غيرشناختی زبان دينی تأكيد داشت، اگر چه به ظاهر يهودی بود، ولی به سنتهای يهوديت نيز وفادار نماند. او به ارتباط بين تفكر و زبان تأكيد دارد. نوام آورام چامسكی (متولد فيلادلفيا) و با نفوذترين و مطرحترين چهره زبانشناس در قرن بيستم كه انقلاب فرهنگی او در موضوع زبان و زبانشناسی شهره خاص و عام است. علاوه بر انديشمندان يادشده كه به نحو خاص بر ايزوتسو تأثيرگذار بودند، تأثيرپذيری او به طور عام از متفكران ذيل نيز انكارناپذير است: استيفن اولمان مؤلف كتاب «معنی شناسی مدخلی بر علم معنی»، لئووايزگر بر نويسنده كتاب «شيوه های بنيادی صورتبندی جهان از راه زبان» ارنست ليزی مؤلف كتاب «محتوای كلمه و ساخت آن در انگليسی و آلمانی» برونر وگودنو مؤلفان كتاب «تحقيقی درباره انديشيدن» و همچنين فرديناندو سوسور (۱۹۱۳ـ۱۸۵۷م) زبانشناس سوييسی.
ايزوتسو از ميان اين متفكران و آثارشان مؤلفهای به وجود آورد و يا به تعبيری ديگر به نوعی از تركيب التقاطی به معنای مثبت آن دست زد. اين انديشهها با توجه به توانمندی موجود در ايزوتسو و به دست او با هم تركيب يافتند و در يك بستر معنیشناختی عميق، نتايج بسيار درخور توجهی بروز دادند. اما فراموش نكنيم كه قرآن يك متن مقدس رازناك است كه لايههای درونی و بيرونی آن قابل تأمل و بررسی ويژه است و از همين رو مفاهيم آن نيز دارای وجوه زيرين و زَبَرين است و برای اينكه قرآن در سطح ادراك مردم قابل فهم باشد، عبارات آن تا سطح زبان مردم تنزل داده شده است؛ يعنی پايين آمده و مردمی شده و به زبانی كه مردم سخن میگفتند قابل فهم شد. بدينرو وقتی كه از زبان قرآن سخن میگوييم، مراد همين زبان رايج درحدّ سطح است. نه كلام، چون كلام بستر انديشه است، ولی زبان راه تلاقی انديشهها است نه خود انديشه.
هنوز اين سخن ايزوتسو جای ابهام دارد كه میگويد: «وحی اساساً مفهومی زبانشناختی است». البته ايزوتسو خود ميان لسان به معنای متعارف كلمه يعنی Langue و كلام يا Parole تفاوت قائل است، اما اينكه اساساً وحی را منحصر به سطوح زبانشناسی به معنای عام آن دانستن، در خور و سزای كلام الهی نبوده و نيست. قرآن از ديدگاه و منظر ايزوتسو به عنوان يك معنیشناس، به سان يك دستگاه چندلايه است كه بر روی تعدادی از تقابلهای تصوری اساسی قرار گرفته كه هر يك از اين تقابلهای تصوری يك ميدان معنیشناختی خاص را میسازد. او از آيات وحی، پردهای از نمايش را تصوير میكند كه بر روی آن پرده، درام شديد روحانی در حال صورت گرفتن میباشد. به همين سبب است كه او در عرصه عريانسازی كلمات قرآنی، واژگان را به گونه جفت قرينه يا زوج پارودی طرح میكند، چنان كه ايمان در برابر كفر و ديگر بار كفر در تقابل با شكر، مجال و قابليت طرح و بررسی يافتهاند.
از نظرگاه ايزوتسو جهان قرآن، همچون دايرهای است با دو نقطه قابل استناد به مبدأ، يكی در بالا؛ يعنی خدای هستی و ديگری در پايين؛ يعنی انسان. نقطه بالايی كه نماينده جهان هستی است، بنابر آنچه تصور میشود به عنوان صحنه عمدهای است كه بر روی آن تمام درامهای بشری باز میشود كه جهان انديشه جاهليت چنين دايرهای را فاقد بود؛ زيرا در آن جهان، انسان، مركز ثقل همه جريانات تلقی میشد. بنابراين نزول قرآن، پيام انديشه خدا مركزی به جای انسان محوری Godman را نيز همراه داشت. به همين سبب است كه كلمه جلاله «الله» در قرآن كريم از پربسامدترين واژگان كليدی میباشد كه رأس هرم جهانبينی قرآن را تشكيل میدهد.
اما با اين همه میخواهيم بدانيم كه ايزوتسو با چه ديد و نگاهی پيرامون اسلام تحقيق كرده است، آيا او گرايشمندانه به اسلام نگريسته؟ نگاه او تعلقآميز بوده و يا اينكه حالت تعليقی داشته است؟ آنچه كه مسلم است ايزوتسو و هر پديدارشناس ديگری تا آنجا كه روش پديدارشناسی را در ارزيابیهای منطقی خود روا بداند، در واقع نگاهی تعليقآميز خواهد داشت؛ زيرا در پديدارشناسی معمولاً حكم به تعليق حكم میدهند؛ يعنی گرايشهای احتمالی را اپوخه (Epoche) كرده و به طور موقت رهايش میكنند تا شناختها آميخته با وابستگیهای قبلی و بعدی نشود. وقتی از او پرسيده شد كه به چه علت به افكار فلسفی و عرفانی اسلام روی آورده است؟ در پاسخ گفت: «درست نمیدانم، ديگران هم اين سؤال را از من كردهاند و من جواب منطقی به اين سؤال ندارم. علاقه من به اسلام چيز مرموزی است كه نمیتوانم آن را توضيح دهم. همين قدر میگويم كه اسلام مرا مسحور خود كرده است.»
پروفسور «هرمان لندلت»، دانشمند سوييسی، در بزرگداشتی كه در كانادا برای پروفسور هانری كربن و همچنين پرفسور توشيهيكو ايزوتسو گرفته بودند، چنين گفت: «ايزوتسو بالذات بودايیذن بود و بالعرض مسلمان و كربن بالذات شيعی بود و بالعرض مسيحی». به هر حال در دنيايی كه انديشمندانی چون ايگناتس گلدزيهر و هنری لامنس بلژيكی و همچنين نولدكه آلمانی و ديگران با غرض و بدبينی فراوان درباره اسلام قلمفرسايی كردند، جا دارد كه آثار مستشرقانی چون ايزوتسو كه در نهايت انصاف و بیطرفی مطلب نوشتند، مورد تأمل و بررسی جدی قرار گيرد.
ايزوتسو متفكری بود كه روح تعاليم شيعی و فرهنگ حاكم بر آن را درك میكرد و سزاست كه در حق او گفته شود: «وقتی بود نديديم، وقتی گفت نشنيديم، وقتی ديديم كه نبود، وقتی شنيديم كه نگفت.»