بخشعلی قنبری، دكترای اديان و عرفان و عضو هيئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مركز، در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) با بيان اينكه علامه طباطبايی در تفسير «الميزان» از نوعی معناشناسی بهره برده است، گفت: روش معناشناسی در بين روشهای موجود بهترين راه برای تفسير و بررسی متون به ويژه متن دينی و روشی برای در امان ماندن از تفسير به رأی است.
وی افزود: در مقدمه تفسير گرانسنگ الميزان، علامه طباطبايی اظهار میكند كه از روش قرآن به قرآن استفاده كرده است كه اين روش نوعی از روش معناشناختی كلامالله مجيد به شمار میرود. وی در اين تفسير نتوانسته به طور كامل به اين روش پايبند بماند. البته نه اينكه توانايی آن را نداشت بلكه امكانات به وی اجازه نمیداد كه همه متن را با روش قرآن به قرآن تفسير كند. به گفته ايزوتسو، اگر بخواهيد از روش معناشناسی استفاده كنيد بايد ادبيات خودِ متن و ادبيات فرهنگِ قبل از آن و حتی بعد از آن را در نظر بگيريد و با استفاده از اين سه عنصر، به تفسير يك متن اقدام كنيد. طبيعی است كه اين كار نيازمند صرف وقت و انرژی زياد است. با توجه به همه اين مسائل میتوان نتيجه گرفت كه روش ايزوتسو برای بررسی متون قرآنی و نيز روش علامه طباطبايی برای تفسير قرآن از ميان روشهای موجود، بهترين روشهای ممكن هستند.
قنبری در بخش ديگری از سخنانش با اشاره به موفقيت اين اسلامشناس ژاپنی در ترجمه كلام الهی، تصريح كرد: از آنجاكه ايزوتسو به روش معناشناسی تسلط داشت و حتی در اين زمينه توانست شاگردان زيادی تربيت كند، و همچنين بر اساس مطالبی كه وی در كتابهای خود درباره اسلام و قرآن كريم مطرح كرده است، بايد بگويم كه ايزوتسو قطعاً در ترجمه قرآن موفق بوده است. برای يافتن معنای يك عبارت بر اساس روش معناشناسی در متنی مثل قرآن، روزها بايد وقت گذاشته شود چون اين روش زمان بسيار زيادی میطلبد و برای همين هم كسی به سراغ آن نمیرود.
وی ادامه داد: ايزوتسو ادعا میكند با به كارگيری معناشناسی در تفسير متون از تأثير انديشههای خودمان هم در امان میمانيم. برای مثال وقتی میخواهيم كلمه «جاهليت» را در قرآن كريم بررسی كنيم معنايی به دست میآيد كه برای اكثر ما تازگی خواهد داشت. معنای جاهليت در فرهنگ اسلامی و قرآنی متفاوت از آن چيزی است كه عموماً به آن اطلاق میشود. ما معمولاً جاهليت را در مقابل عالميت قرار میدهيم ولی ايزوتسو برای تبيين معنای حقيقی اين واژه حديثی از پيامبر(ص) نقل میكند و سپس مفهوم دقيق جاهليت از منظر اسلام را متذكر میشود. وی عنوان میكند كه بر اساس يك روايت، يكی از مسلمانان بنابر اطلاعات غيرموثق به يك قوم جفا كرده بود. وقتی اين داستان به گوش پيامبر(ص) میرسد، به علی(ع) دستور میدهد كه نزد آن قوم برود و از آنان دلجويی كند و «جاهليت» را سركوب كند. پس جاهليت از ديدگاه اسلام، يك انديشه و آگاهی نيست؛ بلكه يك رفتار است و ظلم و ستم نوعی جاهليت به شمار میرود. ايزوتسو برای رسيدن به معنای واقعی چنين كلماتی به منابع نخستين رجوع و از اشعار و ادبيات قبل از اسلام شروع به مطالعه میكند و تا قرن چهارم ادامه میدهد و در اين مسير اصرار میكند كه انديشه شخصی نبايد در اين حوزه وارد شود.
اين استاد دانشگاه در ادامه سخنانش به برخی انتقادات از روش ايزوتسو در بررسی متون اسلامی و قرآنی اشاره و عنوان كرد: قبل از اينكه كتاب «مفاهيم اخلاقی در قرآن» اثر ايزوتسو توسط «فريدون بدرهای» به فارسی ترجمه شود، «معصومی همدانی» با آن آشنا شد و نقدی بر آن نوشت. اين نقد در ابتدای ترجمه فارسی كتاب هم قرار گرفت. همدانی در اين مقدمه، اشكالات زيادی درباره روش معناشناسی ايزوتسو مطرح كرده است. از جمله اين ايرادات به روش كار ايزوتسو در حوزه قرآنی اين است كه همدانی روش اين پژوهشگر ژاپنی را «پوزيتيويستی» میداند و اين روش باعث میشود كه به يك متن نگاهی متصلبانه داشته باشيم و لازمه چنين ديدگاهی هم اين است كه ديگر نتوانيم از يك متن مقدس مثل قرآن، استنباط جديدی پيدا كنيم و اين امر ما را به يك تحققگرايی میرساند.
قنبری اضافه كرد: به اعتقاد من، اين انتقاد وارد نيست چراكه ايزوتسو لايه به لايه بودن متون دينی را نفی نمیكند؛ بلكه يك چيز مهمتر را مطرح میكند. وی میگويد كه اگر شما ادعا میكنيد در اين متن معنای ديگری نيز میتوان استنباط كرد اتفاقاً آن معنا را هم بايد به روش معناشناختی به دست بياوريد و خود متن به شما میگويد كه علاوه بر معنای اول، معنای دوم را هم دارم. به تعبير خود ايزوتسو، «من معناشناسی را به كار میبرم برای اينكه خود متن صامت را به سخن وا دارم».
وی به ديگر اشكالات وارد بر روش ايزوتسو هم اشاره و تأكيد كرد: برخی هم مدعی هستند كه اين روش، باعث میشود كه قرآن كريم عصری شود؛ يعنی اينكه با تكيه بر اين روش، نمیتوان اين متن را به نسلهای بعدی انتقال داد كه به نظر میرسد اين انتقاد نيز وارد نباشد؛ چراكه اين روش باعث میشود تا از تفسير به رأی كه اين همه در روايات اسلامی مورد انتقاد قرار گرفته است، دور بمانيم و اين بسيار اهميت دارد.
اين پژوهشگر علوم دينی در پايان سخنانش، آثار ايزوتسو را در ميان كتابهای قرآنپژوهی مفيد و مؤثر برشمرد و گفت: اين كتابها سبب جهت دادن به فرد میشوند و انسان را از رویساخت به ژرفساخت میبرند. ايزوتسو از نخستين افرادی است كه قرآن را به ژاپنی ترجمه كرد. البته پيش از وی قرآن از انگليسی به ژاپنی ترجمه شده بود، اما وی نخستين فردی است كه اين كتاب آسمانی را از زبان عربی به ژاپنی برگرداند.
گفتنی است، «توشی هيكو ايزوتسو» در سال 1914 ميلادی در توكيو بهدنيا آمد در 1937 از دانشگاه «كيو» (Keio) كه يكی از بهترين دانشگاههای غيردولتی ژاپن بود ـ فارغالتحصيل شد. او نخست به تدريس متون فلسفی يونانی و لاتين پرداخت و مدتی نيز به تدريس مباحث زبانشناسی و معناشناسی مشغول و از اين راه به زبان عربی كشانده شد و برای نخستين بار قرآن كريم را مستقيم از عربی به ژاپنی ترجمه كرد. بنا به گفته ايزوتسو از بركت همين ترجمه، موفق به نگارش دو كتاب ديگر درباره قرآن شده است؛ ترجمه ايزوتسو همراه با شرح عربی و با كمك سه تن از دانشمندان نامدار انجام گرفت. كتاب «خدا و انسان در قرآن» عنوان اثر ديگر ايزوتسو است كه در سال 1964 در توكيو انتشار يافت. چاپ اول كتاب به طور كامل توسط احمد آرام ترجمه و در سال 1361 هجری شمسی از سوی شركت سهامی منتشر شد. چاپ دوم اين اثر در زمستان 68 از سوی دفتر نشر فرهنگ اسلامی انجام شده و اين كتاب مشتمل بر 322 صفحه بوده و در 9 فصل نوشته شده است.