به گزارش ایکنا از خراسان رضوی اولین سالگرد در گذشت علی سرافرازیزدی، نماینده اسبق مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی و رئیس اسبق دانشگاه فردوسی چهارشنبه، دوم آبان ماه، در تالار دکتر رحیمیزاده دانشکده علوم دانشگاه فردوسی برگزار شد.
در آغاز این مراسم محمد کافی رئیس دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه بسیار خرسندم که در مراسم اولین سالگرد این استاد فرهیخته دورهم گرد آمدیم، عنوان کرد: آثار خدمات و حضور ایشان در تمام ارکان دانشگاه و جامعه آشکار است. نیاز به معرفی و گفتوگو در خصوص خوبیها و وجنات ایشان نداریم. استاد فرهیخته ای که در ارکان و جنبههای مختلف انسانی و علمی سرآمد بود. کسی که در حوزههای اجتماعی، سیاسی، دینی، علمی و... تمام حرف و حدیثش این بود که به وظیقه شرعی خود در هر حوزه عمل کنیم و خودش این کار را انجام داد.
در ادامه احسان سرافرازیزدی، فرزند ارشد رئیس اسبق دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه برجستهترین شخصیت پدرم جنبههای علمی او بود، تصریح کرد: پدرم بسیار دقیق و منظم بود. به یاد دارم دورانی که آمریکا بودیم، پدرم بعد از اتمام کلاسش ساعت 18 در کتابخانه دنبال من میآمد تا با هم به خانه برویم ولی من همیشه 5 دقیقه دیر میرسیدم. روزی مرا جلوی کتابخانه جا گذاشت تا دیگر چنین اشتباهی مرتکب نشوم.
در بخش دیگر این مراسم عماد افروغ، جامعه شناس و رئیس اسبق کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، گفت: بعضیها ماندنی هستند؛ بعضیها در همین جهان باقی هستند. نمی شود دنیا و آخرت از هم مجزا باشند. آنان که در عالم آخرت باقی واقعی هستند، در همین دنیا هم باقی خواهند بود. این افراد طوری زندگی کردند که خودشان را کشتند، قبل از اینکه می رانده شوند. آنها یک دلبستگی را کشتند و به یک دلبستگی جدید روی آوردند. آنان دلبستگی من پنداری را کشتند و من واقعی را احیا کردند.
افروغ با اشاره به اینکه اگر قرار است انسان در آخرت جوابگوی اعمالش و منیتش باشد، باید تمرین کند که من واقعی خود را فهم، کشف و متجلی کند، عنوان کرد: آنکس که من واقعی خود را نشناسد، خدای خود را هم نمیشناسند. آنکس که دیگر با خود محاوره و گفتوگویی نمیکند، با خدا هم گفتوگویی نمیکند. خدا و من واقعی متقارن است. یکی از دردهایی که ما داریم درد دوگانهنگری خدا و انسان است.
رئیس اسبق کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه انواع و اقسام دوگانگیها گریبانگیر بشر است، تصریح کرد: استاد سرافراز یزدی یکی از منظومههای تفکر و عمل است. من منتقد جدی دانشگاه هستم چون دانشگاه از جامعه و مردم جدا شده است. وقتی استاد سرافرازیزدی خادمی امام رضا(ع) رابرعهده میگیرد، نماینده مجلس میشود، این ستودنی است؛ یعنی او طاقچه بالا نگذاشته است.
وی ادامه داد: او متوجه شده این ویژگی امام علی(ع) است. هرگاه ما اینچنین نباشیم، مردهایم. زندگی یک ژانر فراگیر چند جنبهای است و ما در زندگی عشق، فلسفه، اندیشه و... میورزیم. این ژانر، ژانر واقعی است. استاد دانشگاه باید متوجه باشد که مخاطبهای متعدد داشته باشد؛ هم در زندگی خود باید این زندگی منظومهای را داشته باشد و هم مخاطبش واحد نباشد.
افروغ با بیان اینکه در این بین یک مخاطب واقعی وجود دارد، تصریح کرد: این مخاطب واحد مردم هستند. اگر مردم نباشند دانشگاه، حوزه، دین و... معنا ندارد. هر چیزی که نتواند رفع نیاز کند، محکوم به فناست. تاریخ ما این امر را ثابت میکند. عقل مقدمه و عشق غایت است؛ این دو از هم جدا نیستند و دنیا اسیر این تفاوت نگریهای افراطی است.
رئیس اسبق کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در رابطه با مرگ گفت: دنیای امروز با مرگ چگونه رفتار میکند؟ اخیرا دو کتاب با تیراژ بالا تحت عنوان «انسان خردمند» و «انسان خداگون» به چاپ رسیده است. شخصی که طبیعتگراست، از اصحاب حسین(ع) به حساب میآید. ماده با حس مساوی نیست؛ کسانی که جهان واقع را به جهان مشاهداتی تقلیل میدهند، معتقدند ماده امری محسوس است.
وی ادامه داد: در آن دو کتاب شخصیت بسیار طبیعتگونه است و میگوید عالم از یک بیگبنگی شروع و زمین زاده شد و همه چیز انتخاب طبیعی است. تمام تلاش نویسنده اصالت دادن به فیزیک، شیمی و زیستشناسی است. طبق اصالتهایی که میدهد، میگوید «انسان میتواند به جایی برسد که برمرگ هم فائق آید»؛ یعنی مرگ از منظر اینها مثل یک بیماری است.
افروغ با بیان اینکه مرگ حق انسان بر گردن خداست، تصریح کرد: «انا الیه راجعون» میگوید ناراحت نباش؛ حسرت نخور؛ تو هم میآیی. وقتی حضرت رسول(ص) از دنیا رقتند، حضرت زهرا(س) بسیار بیتابی میکرد. شبی پیامبر(ص) به خواب ایشان میآید و میگوید «تو هم به ما میپیوندی». لحظه شماری برای مرگ لحظه شماری برای جاودانگی است.
رئیس اسبق کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه افرادی که ثواب منهای خطا میخواهند، ثواب را هم نفهمیدند، تصریح کرد: نگاهی که به مرگ به عنوان بیماری، پندار و توهمی بیش نیست. مرگ یک فرآیند است و یک لحظه نیست که بگوییم لحظه جدایی روح از بدن، مقطع نهایی است.
وی با بیان اینکه مرگ یک رفتن است، عنوان کرد: اشیای طبیعی و غیرطبیعی مشمول رفتن هستند. وقتی چیزی میرود، یعنی به سمت شدن میرود. هر رفتنی حذفی دارد. در این حرکت ما یک ناوجود داریم که عدم نیست؛ ناوجود یعنی هستی سرشار از فعلیت بالقوه. پس اگر نگاه وجودی به مرگ بکنیم، شدنی است که در نهایت یک مرحلهای از آن جدایی روح از جسم است.
افروغ اضافه کرد: برای رفتن باید دلبستگی نفسانی خود را دار بزنیم. این نفس دو لبه دارد. یک لبه تو را به سمت عالم میکشاند و لبهای دیگر پروازت میدهد. آنهایی که بر نفس شیطانی فائق میآیند، جاوادنه هستند.
رئیس اسبق کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: استاد سرفرازیزدی استاد شناخته شده شیمی، رئیس دانشگاه و خادم امام رضا(ع) بود. او بسیار مردمی و سیاسی بود. امروز سیاسی بودن امر زشتی شده است و همه میخواهند بگویند ما سیاسی نیستیم.
وی افزود: اینقدر سیاست را آلوده کردهاند که عدهای برای پز دادن میگویند ما سیاسی نیستم. حضرت علی(ع) هم سیاسی بود. مگر میشود سیاسی نبود؟ اگر سیاسی نباشیم اسیر دو بعدی نگری شدهایم؛ سیاست بخشی از زندگی است. مگر میتوانیم بگوییم سیاست از فرهنگ، سیاست از اقتصاد و... جداست؟ اینها حرفهای منفعتطلبانه و کاسب کارانه است.
افروغ با بیان اینکه خیلی از کسانیکه نشان میدهند از سیاست بدشان میآید، در زندگی خیلی هم سیاسی بودند، اظهار کرد: با سیاست کاری کردند که افتخار عدهای انزجار از سیاست شده است. جایگاههای مختلف استاد سرافرازی از ابعاد مردمی بودنش نکاست. قرار بود همه نهادها خادم مردم باشند. کاری کردیم که مردم خادم بتهایی شدند که با دستهای خودشان تراشیدند.
رئیس اسبق کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه یک رابطه ارباب رعیتی تعمیم یافته به نام دین به مردم تحمیل شده است، اظهار کرد: افرادی که باید نظارت میکردند، نظارت نکردند و حالا ما در عمق فاجعه هستیم؛ یعنی مردم بتهایی که با دستهای خودشان تراشیدند، باید بپرستند.
وی با تأکید بر اینکه باید بفهمیم نبض تپنده علم در جامعه میزند نه در محیط منجمد دانشگاه عنوان کرد: دانشگاه باید مسئله اش را از بیرون بگیرد. داغی جامعه را با بحثهای تئوری خنک کند و از خنکی خود داغ شود.
انتهای پیام