چگونه امید اجتماعی را ایجاد کنیم؟
کد خبر: 3762591
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۳۹۷ - ۱۳:۴۱
یادداشت وارده/

چگونه امید اجتماعی را ایجاد کنیم؟

گروه اجتماعی - امید نه یک مفهوم ایستاست که بشود آن را پیدا کرد و نه یک پدیده مستقل از اراده و خواست ما، بلکه به مفهوم «توانش» است و اگر بهبودگرایانه به سراغ حل مسائل اجتماعی برویم، امیدوارانه می توان آن امید اجتماعی را ایجاد و امکاناتی جدید در واقعیت ایجاد کرد.

چگونه امید اجتماعی را ایجاد کنیم؟

به گزارش ایکنا از گیلان، «امید» فی نفسه یک مفهوم فیزیولوژیک و یک امر روان شناسی ـ فردی است و انسان ها به‌طور طبیعی امیدوار هستند، زیرا زنده بوده و زندگی می کنند؛ گرچه زندگی زمینه پر رونقی نیست که بتواند همه امیدها را تحقق ببخشد.

انسان ها با امید زنده هستند، اما سیستم ها برای زنده ماندن به عقلانیت نیاز دارند.

براساس تعریف «اشناید» امید توانایی ادراک شده، تجربه شده و زیسته شده است؛ لذا وقتی می گوییم فردی امید دارد بدین معناست که احساس توانایی ادراک شده، تجربه شده و زیست شده برای هدف‌گذاری زندگی دارد.

امید یک حالت انگیزشی مثبت بوده و فرق انسان امیدوار با انسان ناامید در حالت انگیزشی مثبت است که در یکی هست و در دیگری نیست.

حالت انگیزشی آن حس موفقیت آمیزی است که فرد می تواند بر مبنای آن برنامه ریزی و هدفگذاری کند و همچنین این حس را دارد که برای عبور از موانع از شرایط و امکانات لازم برخوردار است؛ لذا دو امر روان شناختی بسیار مهم مطرح می شود؛ ما می‌توانیم آلامی داشته باشیم که تداوم زندگی را غیر ممکن کند و یا همه چیز برای ما فراهم است، اما زندگی معنای مشخصی ندارد.

اگر امید به آلام التیام پیدا نکند، احساس زخم و رنج در زندگی می کنیم و اگر امید به آرزوها التیام پیدا نکند، احساس بی معنایی و بی کیفیتی در زندگی می کنیم.

انباشت ناامیدی در رفتار اجتماعی به دو شکل اختلال درونی سازی شده (افسردگی، اضطراب و...) و اختلال برونی سازی شده (قانون شکنی، پرخاشگری، تقلب و...) خود را نشان می دهد؛ گرچه وضعیت دوم را به ظاهر نمی بینیم تا وقتی که تبدیل به پرخاش، اعتراض و شورش شود.

براساس تئوری «محرومیت نسبی» اگر انسان امکان هایی را تجربه کرده باشد و سپس دچار محرومیت شده باشد، نسبت به افرادی که آن امکان را تجربه نکرده اند، احساس محرومیت بیشتری خواهد داشت.

انسان موجودی «همواره خواهان» با نیازهای جانشین پذیر و پایان ناپذیر است؛ لذا افزایش توقعات مشکل جامعه نیست، بلکه خاصیت بشر همین بوده و شاکله امید بر حسب تحولات تاریخ متنوع است.

امید در گذشته بیشتر تقدیرگرایانه بود و مردم امید خود را با توجه به تفاوت های فرهنگی و صورت بندی های اجتماعی به روش های مختلف از جمله بخت و اقبال، مورد توجه دولت، حزب یا گروه بودن، تلاش و کوشش، عقلانی کردن امور و... دنبال می‌کردند.

حال این سوال مطرح می شود که آیا کشور ما با همه استعدادها، ظرفیت ها و قابلیت های ساختاری موجود، می تواند شرایط بهتری برای امید به زندگی به وجود آورد؟

جامعه ایران بعد از نهضت مشروطه از یک جامعه گذشته گرا که گذشته خود را «مرجع» قرار می داد، عبور کرده و میراث فرهنگی را نه مرجع، بلکه به عنوان یک «منبع» تلقی می کند؛ لذا جامعه ای که «گذشته» مرجع آن نباشد، آن جامعه امیدوار است.

جامعه ایران امیدوار است، زیرا نهضت مشروطه، نهضت ملی و انقلاب اسلامی سال 1357 را تجربه کرده و بر این اساس ساختارهای جامعه را به طور بنیادی تغییر داده؛ گرچه امروزه حال جامعه خوب نیست، زیرا ظرفیت آرزومندی آن بیش از حد ارتقا یافته است و مردم هر کدام الگویی از آرزومندی را بسط می دهند.

امید اجتماعی یک نگرش محسوب می شود و هر نگرش نیز دارای عناصر ادراکی، عاطفی و ارادی است. بی‌تردید وضعیت رفتار اجتماعی افراد درخصوص تصمیم های مهم بین منافع خود، خانواده خود و گروه خود به واسطه انگیزه است. در واقع در رفتاری که پاداش بیشتری داشته باشد، انگیزه انجام آن کار بیشتر خواهد بود.

«تفرد» یعنی توانایی از خویش فرمان بردن و تابع نبودن لذا از آنجایی که انسان از ارضاء تمایلات خود پاداش می گیرد، به اقداماتی گرایش پیدا می کند که فردگرایانه باشد.

زمانی انسان ها کنش جمعی را مقدم بر منافع فردی می دانند که احساس کنند جمعی که در آن زندگی می کنند، مناسبات آنان براساس «انصاف» باشد و لذا اگر احساس انصاف کنند، حالت جمعی بر حالت فردی غلبه می کند و یکی از مولفه های امید یعنی «رضایت از زندگی» شکل می گیرد، اما انسان ها براساس واقعیت ها عمل نمی کنند، بلکه عملکردشان براساس تصور خود از واقعیت هاست.

تصور از واقعیت ها بیشتر از خود واقعیت ها در ما ایجاد نگرش می کند و این تصور ناشی از فرایند ادراک است و فرایند ادراک شامل اطلاعات، گزینش، سازماندهی، تعبیر و تفسیر بوده و از درون آنها «معنا» استنباط می شود و معنا انصاف را شکل می دهد.

وقتی به جامعه نگاه می کنیم سه ملاحظه در ادراک ما وجود دارد: عدالت توزیعی(قدرت، ثروت و منزلت)، عدالت رویه ای(نحوه توزیع خدمات) و عدالت مراوده ای(نحوه برخورد توزیع کننده) لذا از مجموع داده های مذکور تصور عمومی انصاف شکل می گیرد که دارای پیامدهای خاص خود است.

امید بستگی به تصور ما در مورد رعایت انصاف در جامعه دارد و قضاوت ما از انصاف به ادراک ما نسبت به عدالت توزیعی، عدالت رویه ای و عدالت مراوده ای در جامعه برمی گردد. پرداختن به این امر می تواند تبیین کننده کاهش یا افزایش امید اجتماعی باشد.

در یک صورت بندی روشنفکری، هم پراکتیس واقعی و عینی جامعه در حال تحول است و هم منظومه گفتمانی تازه ای می سازد. منظومه گفتمانی که معطوف به آغاز جدیدی است، الگوهای پراکتیکال جدیدی را طرح می ریزد و این مهم است که چقدر این صدا را بشنویم و در تنظیم قاعده و شیوه بازی متعهد باشیم.

سیستم باید پویایی طبیعت بشری و سرشت جامعه را خوب درک کند و از طریق اعمال نهادها و ساختارها و قوانین اجازه دهد جامعه پیامش را به حاکمیت منتقل یا به عبارتی دیالکتیزه کند، یعنی رفت و آمد و تعامل بین اخلاق امید و اخلاق مسئولیت پذیری شکل گیرد و نخبگان جامعه تعارضات و اختلافات خود را به شکل رضایت بخشی حل و فصل کنند و بپذیرند که جامعه از وضعیت صغارت درآمده و می تواند به حاکمیت کمک کند و راه حل ارائه دهد.

ظرفیت های امید اجتماعی و میل به موفقیت از طریق عملکرد در کشور ما بالاست و در زیر پوست جامعه یک امید مبهمی وجود دارد، مانند انگیزه ادامه تحصیل، تحرک اجتماعی در نهادهای حرفه ای کسب و کار، ابتکارات علمی و خلاقیت های اجتماعی که همه اینها درون زاست.

بی تردید این امور آن ذهن سرخورده و ناامید را به ذهن امیدوار و سرشار از اطمینان تبدیل می کند لذا امید نه یک مفهوم ایستاست که بشود آن را پیدا کرد و نه یک پدیده مستقل از اراده و خواست ما، بلکه به مفهوم «توانش» است و اگر بهبودگرایانه به سراغ حل مسائل اجتماعی برویم، امیدوارانه می توان آن امید اجتماعی را ایجاد و امکاناتی جدید در واقعیت ایجاد کرد.

یادداشت از حسین فرختار - معاون فرهنگی جهاددانشگاهی استان گیلان

انتهای پیام

captcha