به گزارش ایکنا از چهارمحال و بختیاری، شهید علیاکبر بهشتینژاد در سال 1348 در خانوادهای مذهبی در شلمزار دیده به جهان گشود. او پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی، راهنمائی و دبیرستان در شلمزار، وارد دانشسرای تربیت معلم فرخشهر شد. شهید بهشتینژاد در کنار تحصیل، حضور فعالی در بسیج داشت و با آغاز جنگ 2 بار در جبهه حضور یافت. وی پس از پایان تحصیلاتش در دانشسرا، برای بار سوم عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد و در تاریخ 11 دیماه 66 در جبهه جنوب به درجه رفیع شهادت نائل شد.
وصیتنامه شهید
بسم الله الرحمن الرحیم
«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
مپندارید کسانی که در راه خدا کشته شدهاند مردهاند بلکه زندهاند و نزد خدای خویش روزی میخورند.
با سلام به اولیاء و انبیای خاص خداوند و با سلام به پیشگاه حضرت بقیةالله الاعظم و با سلام به نایب بر حق ایشان امام امت و با سلام به تمامی شهدای صدر اسلام و تمامی شهدای ایران. وصیتنامه خود را با نام و ذکر خداوند متعال شروع میکنم و شهادت میدهم که «لااله الا الله و محمدا رسول الله و علی ولی الله». شهادت میدهم که حضرت محمد(ص) پیامبر خدا و حضرت علی(ع) و 11 فرزندش امامان برحق من هستند.
من با آن شناختی که نسبت به امام و انقلاب داشتم این راه را انتخاب کردم و هیچکس من را به زور و اجبار به اینجا نیاورد. اینجا جایی است که فقط افراد خاص خدا و مؤمنان خدا پا میگذارند، نه آن افرادی که از خدا غافل شدند و بیراه رفتند.
شهادت چیزی است که نصیب هر کسی نمیشود. شهادت فخر اولیا است به گفته حضرت امام و حالا که من از این دنیا رفتهام شما فکر کنید که چیزی از این دنیا جز یک متر پارچه سفید با خود نبردهام. ای مردم شما کمی فکر کنید و به خود بیایید آیا تا به حال کسی بوده که بتواند در این دنیا عمر جاودانی داشته باشد. بالاخره همه ما روزی خواهیم رفت البته نوبت به نوبت و این شتری است که در خانه همه زانو میزند. پس بیایید و در مادیات فرو نروید و غرق در شهوات و امیال نفسانی نشوید. ما چیزی داریم که بالاتر از همه مادیات است و آن خدای متعال است که باید در راه رسیدن به آن از دیگران سبقت بگیریم و از سر همه مادیات بگذریم.
و پیام من به شما بسیجیان این است که قدر خودتان را بدانید. امام عزیز ما بر بازوی شما بوسه زده و بر این بوسه افتخار کرده است پس قدر خودتان را خیلی بیشتر بدانید. پیام من به پاسدارها این است که اینها هم قدر خودشان را بدانند. اینها در لباسی هستند که دنیا به این پاسدارها فکر میکنند. مردم باید حواسشان جمع یاشد که به هر لباس سبزی که رسیدند فکر نکنند که پاسدار است. همانطور که شهید رجائی فرمودند هر لباس سبزی پاسدار نیست. و پیام من به تمامی مردم این است که مبادا امام امت، این پیر نورانی را تنها بگذارند.
و اما سلام پدر و مادر گرامیام. امیدوارم که سلام مرا بپذیرید و در قلوب خود جای دهید و بدانید که من خود این راه را انتخاب کردم و از شما میخواهم که مبادا به حال بنده گریه کنید بلکه باید به حال کسی گریه کرد که در جاهلیت مرده است، یعنی در نفاق و کفر مرده است. ولی ما به رهبری امام امت راه را پیدا کردهایم و ادامه دادهایم پس شما باید افتخار کنید که چنین فرزندی را به اسلام تقدیم کردید. از مادرم میخواهم که مانند زینب صبر کند و افتخار کند که در دنیای آخرت جلوی زینب روسفید باشد. و از خواهرانم میخواهم که مرا ببخشند و حجاب خود را حفظ کنند و از بردرانم میخواهم که راه مرا ادامه دهند.
و از شما میخواهم که از مردم برای من طلب مغفرت کنید. چون که من خود میدانم که گناهکارم و گناه زیادی دارم. ولی خدا بخشنده و مهربان است. اگر قرار است روزی بمیرم ننگ است که در بستر بمیرم. همانطور که حضرت علی(ع) میفرمایند اگر هزار ضربه شمشیر بخورم برایم گواراتر است تا اینکه در بستر بمیرم. و پیام من به رفقایم این است که بسیج را ترک نکنند و راه امام را ادامه دهند تا اینکه پرچم حق و داد بر تمام جهان بگسترد و در آخر، از تمامی مردم شهیدپرور روستایم میخواهم که مرا ببخشند و برای من طلب مغفرت کنند.
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
والسلام