ژاله حیدریمقدم، مدرس حوزه و دانشگاه و عضو جمعیت بانوان فرهیخته استان کردستان در یادداشتی که در اختیار ایکنا کردستان، قرار داده است به بررسی برخورد با سالمندان و دستورات دینی در این زمینه پرداخته است.
از آن دست کسانی هستم که از خواندن و شنیدن واژگان جدید و مخلوق قلمهای توانا و اذهان اندیشمند، لذت میبرم و به سهم خودم ستایشگر این خلاقیت ناشی از غنای لغوی و ادبی خالق آن هستم.
خالق واژگان، این بار اما واژهای سنگین و غریب را بر صفحه سپید کاغذ انشا کرد که دیدن و خواندن آن، هنوز هم در اعماق قلب و ذهنم، درگیری نهفتهای میان استماع و باور این اصطلاح به راه انداخته است.
«سالمند آزاری» قلمم از نگاشتن آن بر خود میلرزد از بس که هراسآور است. بهخصوص وقتی در کنار مفاهیم مشابه اخیر مانند «کودک آزاری»، «همسر آزاری»، «همسایه آزاری»، حتی «حیوان آزاری» و بسیاری مصادیق متعدد دیگر از آزار قرار میگیرد.
اعتراف میکنم خبر کوتاه «سالمند آزاری؛ رتبه سوم خشونت خانگی در ایران» برای من، شاید دردناکترین خبر ممکن در انبوه اخبار متفاوت مسموع بود. بنظر میرسد آمار زیاد تکرار این رفتار نامطلوب و مخالف هنجارهای دینی و حتی اجتماعی ما باعث شده در آمارها به عنوان سومین نوع خشونت خانگی در کشور ثبت شود.
با علم به اینکه در دنیایی زندگی میکنیم که دم زدن از حقوق بشر و تکریم او از هر قلم و زبانی جاری میشود، اما باز از خودم می پرسم که چطور «ما» به چنین جایی رسیدیم؟.. پیرو دینی هستیم که مراعات حقوق فردی و خصوصی تک تک افراد را در کنار حقوق اجتماعی شان محترم دانسته و مؤمنین را به احساس مسئولیت اجتماعی در قبال یکدیگر سفارش میکند پس چگونه است که مسلمانش به این درجه از غفلت و بیتوجهی به دستوراتش رسیده است؟
احساس مسئولیت اجتماعی در قبال یکدیگر یکی از زیباترین مفاهیمی است که دین مبین اسلام به آن پرداخته و در همین راستا هم حقوق و تکالیف مسلمان را بر برادر مسلمان خود، اعم از حقوق مادی و معنویاش به روشنی و صراحت تبیین کرده است. اسلامی که بر رعایت حقوق همسایه همانند برادر خونی تأکید میکند، چگونه است که مسلمانش همسایه آزار میشود؟ اسلامی که مقتدایش کودک را مورد نوازش و ترحم قرار داده است، چگونه است که مسلمانش کودک آزار میشود؟ مگر نه این است که رسولالله (ص) میفرمایند: «من لایَرحم لا یُرحم». چگونه است که فراموش کردهایم خالق یکتایمان، نیکی به پدر و مادر را درست و بلافاصله پس از اطاعت خود ذکر کرده است؟ پس چگونه فردای قیامت با همین دو آیه 23 و 24 سوره مبارکه اسراء روبرو شویم که: «وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا ﴿۲۳﴾ وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﴿۲۴﴾؛ و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] اوف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى (۲۳)و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو پروردگارا آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند (۲۴)»
بی اختیار یاد جمله همیشگیام که در کلاسهایم تکرار میکنم، افتادم و آن اینکه: «امروز حقیقت اسلام را باید فقط در خود اسلام جستجو کرد، نه در رفتار برخی از مسلمانان و به هیچ عنوان نباید رفتار آنان را به ذات اسلام نسبت داد».
چه زیباست این کلام که عمل نیک را ولو بسیار باشد، کم بدان و عمل بد را هر چند کم باشد، بسیار. دلم میسوزد از اینکه دین را در میان خود غریب کردهایم، چون از مفاهیم بلندش دور شده و آنها را با هم و برای هم مرور نکردهایم...
به خود آئیم....
فاین تذهبون....
و اما چه باید کرد؟
این موضوع از چند جنبه دینی ، اجتماعی و جامعهشناختی قابل بررسی است و در هر حوزهای هم راهکار خاص خود را اقتضا کرده و نیازمند عزم جامع نخبگان دینی و اجتماعی و دلسوزان دولتی است. از جهت دینی راهکار پیشنهادی، جز در رجوع به دین متعالی اسلام و فهمیدن و فهماندن مفاهیم بلند آن نیست. براستی امروز، بیش از هر زمان دیگری، نیازمند یادآوری هستیم.
نیازمند تذکر به مصداق آیه کریمه 55 سوره ذاریات که میفرماید: «وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ؛ و پند ده كه مؤمنان را پند سود بخشد» و یادآوری کنندگان هم، همان داعیان به معروف و ناهیان از منکر هستند. این یک حقیقت غیر قابل انکار است که دعوت دینی و بازگشت به اسلام راستین، از مسیری برتر از امر به معروف و نهی از منکر نمیگذرد. میطلبد داعیان و آمران «شایسته و توانمند دینی» از رهگذر این ابزار ارزشمند؛ تلنگری بر وجدانهای خفته و دلهای آرمیده در بستر جهل وارد کنند تا همگی به یاد بیاوریم که ثمره دین در «اخلاق حسنه» نمود مییابد و چه اخلاق حسنهای شیرینتر و گواراتر از تکریم و تعزیز والدین؟
روی سخن با نهادهای مسئول از نظر اجتماعی، ضمن یادآوری و در نظر گرفتن اهمیت خاصه دین به موضوع احساس مسئولیت اجتماعی این است که دولت و دستگاههای اجرایی مرتبط نیز تمهیدات لازم را در خصوص کاهش آمار مربوط به سالمند آزاری بکار گیرند.
از جمله آموزش به خانوادهها و خود سالمندان قبل از ورود به مرحله سالمندی، تأسیس و حمایت از مؤسساتی که صرفا در حوزه مراقبت و خدمات سالمندی کار میکنند اعم از اینکه ارائه خدمات بهداشتی و درمانی و سایر خدمات در محل زندگی سالمند و با مراجعه به آن صورت گیرد و یا برعکس.
قطعاً آموزش و آگاهسازی جامعه از طریق آموزش و پرورش، فضای مجازی، رسانهها و خصوصا صدا و سیما نیز از مهمترین اقدامات قابل اجرا خواهد بود که بازتاب آن در اصلاح رفتار عمومی اجتماعی و تقلیل و یا حذف ناهنجاریهای رفتاری جامعه مشاهده خواهد شد.
از منظر تحلیل جامعهشناسی و رفتارشناسی جامعه نیز، به جرأت میتوان گفت که جامعهای که با آموزش صحیح و باور درست رفتار شایستهای با سالمندان خود به نمایش میگذارد، نمودی از جامعهای است که امید در آن هنوز زنده است و سالمندی را برابر با فراموش شدن و مورد غفلت واقع شدن نمیدانند. از طرفی بهرهمند شدن از این سرمایهها هم بدون شک خالی از فایده نیست. هر چند سبک زندگی امروزی به ویژه روی آوردن به آپارتماننشینی، و تفاوت در آداب و معاشرتهای اجتماعی و گروهی و حتی نوع تفریحات تا حدودی در این حوزه مؤثر بنظر میرسد.
امید است؛ در سایه پیشوا قرار دادن دستورات روشنگر اسلام ناب محمدی(ص) و تلاش خالصانه و دلسوزانه مسئولان و عزم عمومی جامعه به خصوص خانوادهها، جامعهای عاری از هر نوع خشونت را تجربه کنیم.
انتهای پیام