محدودکردن نسخ به فقه، عامل نابودی علم ناسخ و منسوخ است / بی‌خاصیتی علوم قرآنی بدون بازسازی و نوسازی
کد خبر: 3984705
تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۷
لسانی فشارکی:

محدودکردن نسخ به فقه، عامل نابودی علم ناسخ و منسوخ است / بی‌خاصیتی علوم قرآنی بدون بازسازی و نوسازی

محمدعلی لسانی فشارکی در پنجمین کارگاه علوم قرآنی گفت: در طول 15 قرن، نگاه به نسخ از زاویه فقهی بوده، لذا دانش ناسخ و منسوخ از مفید بودن ساقط شده است، در صورتی که نسخ با تعریف قرآنی در همه هستی جاری است؛ فقهایی مانند امام نیز در ولایت فقیه و بسیاری از موارد از آن استفا‌ده کردند.

تکمیل// محدودکردن نسخ به فقه عامل نابودی علم ناسخ و منسوخ است/ جاری بودن ناسخ و منسوخ در همه هستیبه گزارش ایکنا، محمدعلی لسانی فشارکی، 25 تیرماه در پنجمین کارگاه علوم قرآنی با عنوان «علم ناسخ و منسوخ و رهاوردهای فرهنگی و اجتماعی آن» که در مؤسسه فرهنگی هنری کانون نشر و ترویج زبان قرآن برگزار شد، با استمداد از دعای غریق امام صادق(ع) و با تأکید بر خالی بودن دست بزرگان و فحول علما در باب علم ناسخ و منسوخ، بیان کرد: بدون اینکه داعیه‌ای در کار باشد، چیزهایی را که در این باب خواهم گفت، در اختیار کسی نبوده و نیست و اگر گفته نشود و در جایی ثبت و ضبط نشود، بیم مسئولیت کتمان آن را در پیشگاه الهی دارم؛ حرف‌هایی که 50 سال است در این باب به زبان نیاورده‌ام.

استاد پیشکسوت علوم قرآن و حدیث با بیان اینکه بنای ما این است که علم ناسخ و منسوخ را به عنوان مسئله بزرگ اسلامی و سعادت بشری و علم و معرفت انسانی حل کنیم و تنها به فضل الهی امید داریم، افزود: یکی از خصوصیات علم ناسخ و منسوخ این است که بسیار در اهمیت و فضل این علم سخن گفته‌اند؛ تا جایی که آنچه یافته‌ام این است؛ آن جاهایی که این عبارات از علما به خصوص علمای شیعه صادر شده است، کاملاً صادق بوده‌‌اند؛ یعنی مطمئن بوده‌اند که علم ناسخ و منسوخ یک چنین عظمتی دارد؛ امّا در بیان عظمت آن مانده‌اند.

لسانی فشارکی اضافه کرد: در اهمیت علم ناسخ و منسوخ از ابن عباس نقل شده است که خداوند در آیه 269 بقره فرموده است: «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ»؛ حکمت را که خدا فرموده خیر کثیر بیان کرده، همان علم ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه است. به نظر بنده این حرف خیلی از قد ابن عباس و ابن عباس‌ها بلندتر است و به احتمال زیاد از امام علی(ع) الگو گرفته است.

لسانی فشارکی تصریح کرد: بر اساس این آیه، کسی که خودش را به این دو علم از علوم قرآنی یعنی علم ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه مجهّز کرده باشد، از اولوا الالباب است، در حوزه‌های مختلف؛ در حوزۀ اعتقادی، در حوزۀ فکر و اندیشه، در اخلاق، در اثرگذاری و ماندگاری. سیوطی در ابتدای بحث ناسخ و منسوخ گفته است: وقتی سراغ این علم بروی، آنقدر تألیف و تصحیح و مؤلف و مصحّح دارد که قابل احصاء نیست؛ باز از جمله، گفته شده برمی‌آید کسی که بخواهد مفسّر قرآن بشود، یکی از پیش‌نیازهای حتمی او معرفت ناسخ و منسوخ است.

ناسخ و منسوخ؛ مقدمه قضاوت و تفسیر

برای قضاوت هم گفته شده که فرد باید مجتهد باشد تا قضاوت کند و برای او هم علم ناسخ و منسوخ لازم است. مگر می‌شود علمی اینقدر مهم باشد و آن علم صرفاً عبارت از حفظ تعدادی آیه و منسوخات آن باشد! در حد ضبط صوت! با عقل جور درنمی‌آید که فردی با حفظ چند آیه ناسخ و منسوخ بتواند به مرتبه قضاوت و اجتهاد برسد.

وی افزود: علامه طباطبائی(ره) وقتی وارد این بحث شدند، برای اولین بار از تعبیر «آیتان» استفاده کرده‌اند؛ یعنی یک آیه در نسخ مطرح نیست و دو آیه هست، پس سیاق هم در آن مطرح می‌شود؛ برخلاف علما و مفسران ماقبل ایشان که همه در بحث ناسخ و منسوخ تعبیر «آیه» را به کار برده‌اند و در آیۀ نسخ فقط به بخشی از آن اشاره دارند. پس اولین اقدام علامّه دخیل کردن سیاق در بحث ناسخ و منسوخ است؛ لذا در بحث ناسخ و منسوخ از آیات 106 تا 110 را مرتبط می‌داند.

نسخ به فقه محدود نشود

لسانی فشارکی ادامه داد: علامّه در قدم دوم در بحث ناسخ آورده است که بیش از 14 قرن است بحث ناسخ و منسوخ از سوی  فقها بیان شده است، ولی به تعبیر مقام معظم رهبری، نباید فهم آیات قرآن را به آراء فقها محدود کنیم. همه کسانی که به بحث علم ناسخ و منسوخ پرداخته‌اند، فقیه بوده‌اند، در حالی که حوزه کاری آنها نبوده است، لذا چنین نظراتی از آنها صادر شده است.

وی اضافه کرد: هیچ کسی را نمی‌یابید که گفته باشد آیه 106 بقره، مطلق نیست و اگر هست آیه مقید دارد، ولی در بیان فقها این طور شده است و جالب اینکه در مقابل آن، کسی جرئت قد علم کردن نداشته است؛ علامه طباطبایی فرمود اگر فرمایش فقها درست باشد، باز در محدودۀ فقهی است. وی بحث را به پنج نتیجه رسانده است؛ اول؛ نسخ مختص احکام شرعی نیست، بلکه شامل تکوینیات، اخلاق، اخبار و عقاید و حتی قصه و داستان است؛ و به طور کلّی، شأن علوم قرآنی این است که اگر کسی توانست آن را طوری تبیین کند که دست دیگران خالی نماند، علوم قرآنی است وگرنه جزء آن نخواهد بود.

علوم قرآنی بدون نوسازی بی‌خاصیت می‌شود

استاد پیشکسوت علوم قرآن و حدیث با تأکید بر اینکه اگر علوم قرآنی، مستندسازی، نوپردازی، به روزرسانی و نوخوانی نشوند، علوم قرآنی نخواهند بود و در شأن قرآن هم نیستند، اظهار کرد: در فضای دیگری از بحث نسخ در قرآن کریم، در آیات سورۀ حجّ، خداوند فرموده است که ما اجازه داده‌ایم تا شیطان بر برخی قلوب وارد شود و بیماردلان و کوردلان و منافقان و یاران شیطان مشخص باشند و در برابر آنها اوتوا العلم هم بدرخشند؛ پس ناسخ و منسوخ رفتار و اعتقادات و همه چیز را در برمی‌گیرد؛ خداوند در آیه 12 اسراء فرموده است: وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا؛ یعنی روز و شب دو آیه هستند و ما دائما آنها را محو و اثبات می‌کنیم.

وی افزود: علم ناسخ و منسوخ معرفت و دانشی است که بتواند ناسخ را از منسوخ تشخیص دهد؛ یعنی بفهمد چه وقت منسوخ، ناسخ و چه وقت ناسخ، منسوخ می‌شود. همچنین به تعبیر سیوطی سلامتی و بیماری و فقر و غنا همه مصادیق ناسخ و منسوخ هستند. و کودکی و نوجوانی، طلاق و ازدواج، سبز و زردی گیاهان و مراحل جنین را هم می‌توان بر آن افزود.

استاد علوم قرآن و حدیث و نویسنده آثار قرآنی ادامه داد: معرفت ناسخ و منسوخ که یکی از یافته‌ها و عطیه‌های حوزه علوم قرآنی است، این است که انسان را با معرفت تجهیز می‌کند؛ علم ناسخ و منسوخ در شأن قرآن، علمی است که می‌فهماند نسخ در تمامی آیات جاری است تا همه چیز تبیان کل شیء باشد. پدیده ناسخ و منسوخ اگر در قرآن نباشد، قرآن نیست. از ائمه(ع) نقل است که منسوخات از متشابهات هستند و بر این اساس، محکمات، ناسخ هستند.

اجتهادی بودن ناسخ و منسوخ

وی با تأکید بر اینکه طبیعت این علم، اجتهادی است و نه نقلی، افزود: این حرف دقیقا برعکس سخن کسانی است که آن را نقلی می‌دانند؛ سنت هم که برآمده از قرآن است ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه دارد و کسی می‌تواند مجتهد در روایات باشد یا مفسر قرآن نامیده شود که به این علم مسلط باشد. چنین فهمی از نسخ است که رهاوردهای فرهنگی و اجتماعی دارد. لذا در آیه 96 مؤمنون فرموده است: ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ. بدی را با نیکی جواب بده زیرا ممکن است فرد دیروز عصبانی بوده و رفتار بدی داشته ولی امروز با رفتار خوب تو شرمنده شود.

لسانی بیان کرد: در آیه قوامیت، 34 نساء «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ ...؛ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ با بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ و ادامه آیه نسخ می‌شود؛ اگر کسی بتواند رابطه بخش‌های آیه را بفهمد وقتی به «فاضربوهن» برسد داد و بیداد راه نمی‌اندازد؛ متوجّه می‌شود که کدام زن و مرد مخاطب این بخش هستند.

وی تأکید کرد: علم ناسخ و منسوخ از یکطرف در طول قرون متمادی تکانی نخورده است؛ ولی از یک زوایۀ دیگر در حوزه‌های علمی و عملی بسیاری ورود کرده‌ و به کار رفته است؛ مانند مسائل اصولی متعدد، تحت عنوان حکومت و ورود و عناوین ثانویه، بدون اینکه اسمی از آن برده شود. چنانکه حضرت امام(ره) نسخ را عمل کردند ولی عنوان آن را نیاورده‌اند؛ مانند آنچه فرمودند قرآن فرموده است «لاتجسّسوا» ولی ایشان تجسّس را در برخی موارد جایز فرمودند، یعنی نسخ کردند.

انتهای پیام
captcha