کتابفروشی‌ها صاحب «ساحل خونین اروند» شدند
کد خبر: 4036807
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۳:۳۵

کتابفروشی‌ها صاحب «ساحل خونین اروند» شدند

کتاب «ساحل خونین اروند» روایتی داستانی از خاطرات سه شهید غواص است که توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.

به گزارش ایکنا، کتاب «ساحل خونین اروند» روایتی داستانی از خاطرات سه شهید غواص از گردان ۴۱۰ در قطع رقعی و 192 صفحه و به قلم رضا کشمیری، توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد. این اثر روایتی داستانی از خاطرات سه پسرخاله‌ غواص، شهید محسن باقریان و شهیدان مهدی و محمدرضا صالحی، توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

این کتاب روایتی است جذاب از زندگی پسرخاله‌های غواص؛ شهید محسن باقریان ۱۹ساله، که پیک گردان ۴۱۰ غواص بود و همراه فرمانده‌اش حاج احمد امینی در عملیّات والفجر هشت به شهادت رسید و محمدرضا و مهدی صالحی دو برادر ۱۸ و ۱۹ ساله‌ای که مظلومانه با لباس غواصی در عملیات کربلای چهار آسمانی شدند.

محمدرضا بعد از پسرخاله‌اش محسن، پیک گردان ۴۱۰ لقب گرفت و مهدی فرمانده دسته ویژه شد. در همان شب عملیّات کربلای چهار، ترکشی، گلوی مهدی را می‌شکافد و او را آسمانی می‌کند. پیکر مطهرش این شهید خیلی زود به خانه برمی‌گردد اما محمدرضا مفقود می‌شود. ۹ سال بعد همان‌طور که به مادرش قول داده بود به همراه دایی‌اش؛ شهید سیدجلال سجادی پیکرش شناسایی و به میهن اسلامی باز می‌گردد و استخوان‌هایش کنار برادر به خاک سپرده می‌شود.

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی درباره گردان ۴۱۰ می‌گوید:

«گردان ۴۱۰ یک ستاره درخشان در لشکر ۴۱ثارالله بود. ستاره زهره‌ای بود که همه نور آن را می‌دیدند... دلیل برجستگی این گردان یکی فرماندهان آن بودند و دیگری بچه‌هایی که آنجا تجمع کرده بودند که عصاره به تمام معنای فضلیت‌های مختلف بودند. ... وقتی وارد گردان می‌شدیم نمی‌توانستیم تصور کنیم که اینجا حوزه علمیه است یا نشانه‌های کوچکی از صدر اسلام است یا فضای کعبه است که تعدادی مشغول ذکر و دعا هستند.»

قسمتی از وصیت نامه شهید محمدرضا صالحی:

و اما و اما ...

ای رهبر من، ای کسی که نامت مانند گلبول‌های قرمز در داخل رگ‌هایم شعله می‌زند، ای مردی که مرا از تاریکی‌ها به حقیقت روشنی کشانید، ای عزیز امت محمد (ص)، و ای تبلور کامل شیعه، هر چند که در طول این چند سال حتی یکبار توفیق دیدن رویت را از نزدیک نداشتم ولی دلم خیلی می‌خواست زیارتت کنم و اگر می‌شد بر پشت دستانت بوسه‌ای از ته قلب بزنم تا بلکه بتوانم عشق یک بسیجی نسبت به رهبرش را ابراز کنم. خدا شما را برای ملت ایران حفظ کند.

در پایان این وصیّت‌ها نمی‌توانم یادی از مولایم حسین ع نکنم، نمی‌دانم چند وقتی است که عشق به کربلا وجودم را گرفته و نام حسین قلبم را می‌فشارد و اشک از دیدگانم می‌ریزاند و امیدوارم که حسین(ع) مرا به حضور بپذیرد.

علاقه‌مندان جهت تهیه کتاب می‌توانند از طریق سایت رسمی انتشارات شهیدکاظمی (https://nashreshahidkazemi.ir/) و یا ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه 3000141441 کتاب را تهیه کنند.

انتهای پیام
captcha