انتخابگری؛ راهکار مفاهمه بین نسلی
کد خبر: 4093721
تاریخ انتشار : ۰۱ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۸
در گفت‌وگو با ایکنا مطرح شد

انتخابگری؛ راهکار مفاهمه بین نسلی

یک جامعه‌شناس معتقد است ما باید به جوان‌ها و نوجوان‌ها یاد بدهیم که انتخابگر باشند، این انتخابگری ریشه و منشأ قرآنی و تربیت دینی دارد، خداوند اراده کرده که انسان‌ها خود انتخابگر باشند و مسئولیت انتخاب‌های خود را بر عهده بگیرند و لازمه این انتخابگری، این است که انتخاب‌ها از نوجوانی توسط خود فرد حتی به غلط انجام شود تا فرد شیوه انتخابگری و حل مسئله را آموزش ببیند.

محمدصادق سجادزاده پژوهشگر

وقتی در خانواده‌ای بحث پیش می‌آید، پسر و دختر خانواده عقیده خود را دارند و پدر و مادر نظر خود را، هر کس نگاه خود را می‌گوید، گاهی با پرخاش و عصبانیت، اما حرف هیچ یک از طرفین پذیرفته نمی‌شود. دست آخر، پسر و دختر با کلمه «بله؛ شما درست می‌گویید» به اتاق خود می‌روند و پدر و مادر سرگردان به جای خالی آنها نگاه می‌کنند. این صحنه‌ای است که شاید در بسیاری از خانواده‌های ایرانی بتوان دید؛ جوانانی که حرف پدر، مادر و نسل پیش از خود را فهم نمی‌کنند، نظام ارزشی آنها را چندان معتبر نمی‌دانند و در مقابل قبول آن موضع می‌گیرند و والدینی که سرگردان و وحشت‌زده از این همه تفاوت و مقابله، نمی‌دانند چه راهی برای ارتباط با فرزندان جوان خود پیش بگیرند.

شکاف یا فاصله نسلی، موضوعی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر با آن مواجه و درگیر هستیم. در همین راستا، خبرنگار ایکنا در اصفهان با محمدصادق سجادزاده، جامعه‌شناس و کارشناس رسانه گفت‌وگویی انجام داده است که متن آن را در ادامه می‌خوانید.

ایکنا ـ شکاف نسلی چیست و چه تعریفی از آن می‌توان ارائه داد؟

گاهی نسل به متولدان یک دهه و دوره زمانی اطلاق می‌شود و شکاف نسلی، فاصله‌ای است که بین نسل‌های متوالی ایجاد می‌شود و اساساً تفاوت فهم، دیدگاه، زاویه دید و تحلیل مسئله را به دنبال دارد.

در این موضوع، مسئله تعیین‌کننده، فاصله‌ای است که به لحاظ تحلیل و توصیف مسائل بین دو نسل وجود دارد، به این معنا که در موضوعی مثل فرهنگ پوشش و خوراک، تفاوت دیدگاهی بین یک نسل و نسل پیش از آن ایجاد می‌شود که علتش، تفاوت‌های تکنولوژیک، فرهنگی، اقتضائات اجتماعی و تفاوت سطح سواد است و موجب تحلیل‌ها، قرائت‌ها و دیدگاه‌های متفاوت بین دو نسل می‌شود.

ابزارهایی مثل رسانه، این فاصله را عمیق‌تر و سرعت ایجاد و شدت آن را بیشتر می‌کند. به‌طور مثال، اگر در گذشته، هر دو یا سه دهه را یک نسل می‌دانستند، رسانه امروز کاری کرده که این فاصله به کمتر از ۱۰ یا حتی پنج سال کاهش پیدا کند و حالا می‌توان گفت متولدان سال‌های ۸۹ تا ۹۰ با متولدان سال ۹۵ به بعد متفاوت هستند؛ این اتفاق ناشی از حضور پررنگ رسانه‌ها در زندگی و بخشی از آن به علت تغییرات فرهنگی و اجتماعی هر دوره است.

ایکنا ـ نسل امروز جامعه با چه ویژگی‌ها و مشخصاتی شناخته می‌شود؟

در نسل‌های گذشته به لحاظ فرهنگی، رعایت آداب و رسوم بسیار جدی‌تر بود. نسل‌های قبل انجام آداب و رسوم و مناسک دینی و اجتماعی را برای خود واجب و جدی تلقی می‌کردند. برای مثال، آداب و رسوم و مناسک ازدواج را به‌طور جزئی و تک به تک انجام می‌دادند و از آن گریزی نبود، در صورت عدم انجام هم فرد با تنبیه و هشدار مواجه و همین کنترل اجتماعی مانع می‌شد که کسی از آیین‌ها و مناسک تخطی کند، در حالی که نسل امروز نه تنها علاقه‌ای به انجام این آیین‌ها ندارد، بلکه در بسیاری مواقع، آن آداب و رسوم را طرد می‌کند و اقداماتی در راستای اعتراض به آنها انجام می‌دهد. مثلاً، اگر در گذشته آداب و رسوم خاصی درباره ازدواج رعایت می‌شد، امروز نه تنها رعایت نمی‌شود، بلکه اقدامات خاصی برای از رونق افتادن و مقابله با آن انجام می‌شود.

تفاوت دیگر این است که آنها بسیار صریح‌تر هستند و درخواست‌ها، نظرات و دیدگاه‌های خود را شفاف، واضح و صریح بیان می‌کنند، در حالی که نسل قبل در هاله‌ای از حجب و شرم، خواسته خود را بیان می‌کرد؛ باید توجه داشت که نه آن حجب و شرم و در لفافه بیان کردن و نه این صراحت و شفافیت، لزوماً به معنای خوب بودن نیست، بلکه تفاوت‌های ناشی از تغییرات دو نسل است.

نسل امروز به شدت در پی استدلال، دلیل و توضیح است تا قانع شود؛ نقل روایت، داستان و نقل قول چندان برای او پذیرفته شده نیست، در حالی که نسل قبل بیشتر شخصیت‌گرا و پذیرا بود. نسل امروز خودبنیاد است و خود را مبدأ تشخیص می‌داند، در حالی که در گذشته، گروه‌های مرجع تعیین‌کننده بودند. مثلاً، اگر رئیس یک مجموعه و گروه چیزی می‌گفت، از او می‌پذیرفتند، در حالی که نسل امروز باید منطق و استدلال پشت هر سخن را فهم و درک کند.

تفاوت دیگر، نگاه جهانی و بین‌المللی نسل امروز است که در مقایسه با نگاه منطقه‌ای و کوچک‌مقیاس گذشته قابل توجه است. در گذشته به علت محدودیت ارتباطات اجتماعی، نگاه افراد وابسته به موقعیت اجتماعی و منطقه خود و در بهترین حالت، وابسته به بعد ملی بود، حال آنکه این نسل به علت ارتباطات گسترده اجتماعی و مراودات رسانه‌ای بین‌المللی در مقیاس بزرگ و جهانی نگاه‌ می‌کند و می‌اندیشد؛ امروز یک پسر و دختر در مناطق روستایی و محروم کشور همان فیلم، داده و روابطی را می‌بینند و از آن تأثیر می‌گیرند که یک پسر و دختر در پایتخت مشاهده می‌کنند. نظام قیاس جوانان و نوجوانان امروز هم در تحلیل، مقیاس جهانی و بین‌المللی است، برای نسل امروز تراز بودن با روندهای جهانی و تطابق با عناصر سبک زندگی در فضای بین‌المللی اهمیت دارد.

ویژگی دیگر اين است که سرگرمی، برای نسل امروز موضوعی جدی است، این نسل اساساً در پی سرگرمی می‌گردد و سرگرمی برای او، نه ابزار گذران اوقات فراغت، بلکه یکی از جدی‌ترین مؤلفه‌های سبک زندگی است و همین است که به بعضی از جدی‌ترین موضوعات هم با نگاه سرگرمی می‌نگرد.

از ویژگی‌های دیگر این نسل، محوریت زندگی در حوزه رسانه است. رسانه به شدت برای مؤلفه‌های سبک زندگی جوان امروز تعیین‌کننده است؛ خوراک، پوشاک، دوستان، تفریحات، اخلاق، باورها، عقاید و تصمیمات زندگی توسط رسانه تعیین می‌شود و اساساً زیست او در رسانه، یک زیست بسیار جدی و تعیین‌کننده است؛ نگاه این نسل به رسانه، نه نگاهی از سر تفنن و سرگرمی، بلکه به‌عنوان زندگی دوم یا زیست‌بوم دوم زندگی است. بنابراین، فرزند زمانه ما امروز نه «با» رسانه، بلکه «در» رسانه زندگی می‌کند.

مصرف فرهنگی یکی از عناصر تعیین‌کننده برای نسل امروز است، این نسل به دنبال نشان دادن تمایز با اطرافیان خود و رشدیافتگی است و مصرف ابزار مهمی در القای این تمایزیافتگی است؛ مارک پوشیدن در نسل امروز برای کسب اعتبار و منزلت اجتماعی، رسیدن به تمایز و متفاوت جلوه کردن است، در حالی که برای نسل قبل، مصرف فقط با هدف استفاده از کارکرد کالا خلاصه می‌شد.

ایکنا ـ با وجود ویژگی‌ها و تفاوت‌هایی که ذکر شد، حدی از شکاف و فاصله نسلی بین جوان امروز و نسل قبل طبیعی است، اما چه زمانی این فاصله و شکاف بحرانی است و باید برای آن نگران بود؟

زمانی که بین دو نسل گفت‌وگو صورت نگیرد و شاهد انقطاع گفتمانی بین آنها باشیم، باید نگران شد، ما اغلب ساکت شدن را با قانع شدن اشتباه می‌گیریم و فکر می‌کنیم ساکت شدن این نسل یعنی قانع شدن، در حالی که او به دلایل دیگری سکوت کرده، دلایلی مثل دوری از چالش، دردسر، اجبار، اعتبار قائل نبودن برای طرف مقابل و نگاه بالا به پایین در گفت‌وگو؛ زمانی که جوان احساس می‌کند گوشی برای شنیدن حرف‌ها و نظریاتش وجود ندارد، طرف مقابل او اساساً تمایلی به «گفت» و «گو» به معنای تمام کلمه یعنی «گفتن» و «شنیدن» ندارد و صرفاً با نگاه از بالا به پایین در مراودات مواجه می‌شود، از جایی به بعد آرام آرام در موضع انفعال و بی‌تفاوتی قرار می‌گیرد و زمانی که به موضع انفعال وارد شد و با ما همراه نبود، باید ترسید، چراکه مشارکت، گفت‌وگو و همراهی نکردن جوان و نوجوان به این معناست که یا به موضع بی‌تفاوتی محض می‌رود و یا اینکه صبر خود را از دست می‌دهد و به سمت آشوب، شورش، اغتشاش و اعتراض می‌رود. در واقع، او با این‌کار می‌گوید شما حرف مرا نشنیدید و نخواستید بشنوید، پس من از هر وسیله‌ای برای ابراز نظر خودم استفاده می‌کنم تا شما متوجه حرف، نظر و اعتراض من شوید. بنابراین، اگر این گفت‌وگو حاصل نشود، او به سمت این دو سوی انفعال و بی‌تفاوتی و اغتشاش، اعتراض و آشوب می‌رود و آن‌ چیزی که در هر دو حال به ضرر جامعه است، اینکه ما این نسل و فرصت استفاده از آنها را از دست داده‌ایم.

یکی دیگر از زمان‌هایی که باید نگران و در فکر چاره بود، آن جایی است که ارزش‌های اجتماعی به‌درستی به نسل بعد منتقل نشود. وقتی نسل جوان ما که قرار است ادامه‌دهنده مسیر هویتی و مدیریتی یک جامعه و سکان‌دار هویتی، هنری، اجرایی، مدیریتی و فرهنگی جامعه شود، اساساً نسبت به ارزش‌های جاری و هویت فرهنگی جامعه و کشور دریافت لازم را نداشته باشد، آن انتقال فرهنگی به‌درستی برای او صورت نگرفته باشد و هنجارپذیری و جامعه‌پذیری به‌درستی انجام نشود، با نسلی مواجه می‌شویم که ضدهنجار و ضدارزش، برای او تبدیل به ارزش می‌شود، شکستن و تخریب ارزش‌ها و هسته اصلی اندیشه و گفتمان رایج یک کشور برای او ارزش شناخته می‌شود و خلاف ارزش‌های اجتماعی بودن برای او جذاب دیده می‌شود و این همان چیزی است که در جامعه با آن مواجه هستیم؛ فرآیند جامعه‌پذیری و انتقال ارزش‎‌ها به نسل بعد با اشکال و ایراد و اختلال مواجه شده است. همین مسئله حجاب به این معناست که نتوانسته‌ایم ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی موضوع پوشش کامل را که یک مفهوم کاملاً انسانی است، به نسل بعد منتقل کنیم و محصول این ناتوانی، این شده که نسل بعد نه تنها آن موضوع و ارزش را نپذیرفته، بلکه نسبت به آن موضع گرفته و واکنش نشان ‌می‌دهد. در واقع، او به دنبال این است که مخالفت خود با این مفاهیم و ارزش‌ها را فریاد بزند و این به این معناست که ما نتوانستیم ارزش‌های فرهنگی و هویتی جامعه خودمان را به‌درستی به نسل بعد منتقل کنیم.

ایکنا ـ راهکار مواجهه با این نسل چیست و متولیان فرهنگی جامعه باید چه مسیری برای رسیدن به مفاهمه با آنها در پیش بگیرند؟

باید توجه داشت که مسئله شکاف نسل‌ها محدود به جامعه ما نیست، بلکه همه جوامع در همه دوره‌ها با این مسئله مواجه هستند. در دوره اخیر هم که وضعیت فرهنگی جهان با حضور رسانه‌ها شکل متفاوتی گرفته، اغلب جوامع و کشورهای دنیا با این مسئله مواجه هستند. بنابراین، این مشکل خاص جامعه ما نیست، ولی ما امروز به‌طور جدی‌تر با آن مواجه شده‌ایم.

ما در مقابل گروهی از نسل جوان که با نظام هویتی مشکل دارند، در بخشی از جامعه هم به‌خوبی عمل کرده‌ایم و بخشی از جامعه جوان و نوجوان ما این مفاهیم و ارزش‌ها را پذیرفته‌اند، در مسیر جامعه‌پذیری بخشی از جوانان و نوجوانان هم موفق بوده‌ایم و این موارد موفقیت باید چراغ راهی در ادامه باشد تا در آینده با همان روش و ابزار پیش برویم.

از سوی دیگر، باید توجه داشت که یأس در این شرایط اولین اتفاقی است که برای والدین، سیاست‌گذاران و مربیان اتفاق می‌افتد، این تصور که ما این نسل را از دست داده‌ایم، راه گفت‌وگو بسته شده و بین ما و این نسل دیگر مفاهمه‌ای شکل نمی‌گیرد، در این گروه‌ها ایجاد می‌شود، در حالی که راه اصلاح اجتماع و اصلاح فرآیندهای اجتماعی همواره گشوده است، هر چند ما قاعدتاً نباید به این نقطه برسیم که آسیب ببینیم و بعد علاج کنیم، بهترین علاج پیشگیری است، کمااینکه برای نسل‌های بعد که امروز انبوه کودکان ما هستند و فردا نوجوانان و جوانان 16 تا بیست و چند ساله ما را تشکیل می‌دهند، از امروز باید تدبیر و علاج کرد.

ایکنا ـ با تعارض نسل‌ها چگونه می‌توان مواجه شد؟

همین تعارض نسلی را هم می‌توان اصلاح کرد و لازمه آن چند مورد است؛ یکی توجه و استفاده از ظرفیت نگاه‌های کارشناسی و علمی در حوزه‌های برنامه‌ریزی؛ بخشی از مشکلات امروز محصول تعجیل‌های اجرایی و مدیریتی و بی‌دقتی به نظرات کارشناسی و علمی در حوزه‌های تربیتی و برنامه‌ریزی است؛ زمانی که در حوزه اجرایی و مدیریتی در پی انجام سریع کار و اجرای زودهنگام طرحی هستیم و از نظرات کارشناسی عالمان آن حوزه غفلت می‌کنیم، شرایطی مثل امروز ایجاد می‌شود. بنابراین، استفاده از نظرات کارشناسی در همه موقعیت‌ها مفید و کمک‌کننده است.

ایجاد فرصت‌ها، ظرفیت‌ها و فضا‎های جدی و واقعی برای بیان نگاه متفاوت افراد و فراهم کردن فرصت گفت‌وگو از نگاه برابر و چهره‌ به چهره، راهکار دیگری است که باید به آن توجه کرد.

مسیر دیگر هم ایجاد فرصت مشارکت اجتماعی برای جوان و نوجوان است، زمانی که ما جوان را از مسائل و مسئولیت‌های اجتماعی دور می‌کنیم، او را که به‌ دنبال کسب اعتبار اجتماعی با مسئولیت‌ها است، به مدرسه محدود می‌کنیم، جدی‌اش نمی‌گیریم و فرصتی برای ابراز وجود و مسئولیت‌پذیر شدن او فراهم نمی‌کنیم، او خود را از جامعه جدا و منقطع می‌بیند و برای این مسئولیت گرفتن به انحای مختلف تلاش می‌کند.

از سوی دیگر، ما یک بازه زمانی 12 ساله در مدارس و حداقل چهار ساله در دانشگاه‌ها داریم، در این فضاهای آموزشی باید به مسائل واقعی‌تر و جدی‌تر در حوزه اخلاق اجتماعی و مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی بپردازیم، این‌ها مواردی نیست که با حساب، دیفرانسیل، انتگرال، فیزیک و شیمی ایجاد شود، نگاه ما به فلسفه آموزش‌ و پرورش نیاز به اصلاح و تغییر دارد، ما باید به این فکر کنیم که محصول این نظام آموزشی قرار است چه انسانی باشد و از چه مهارت‌هایی برخوردار باشد؟ زمانی که اولویت ما تبدیل دانش‌آموز به انباشتی از مسائل بی‌اهمیت می‌شود و مسائل مهم و بر زمین‌ مانده‌ای همچون افزایش تاب‌آوری، مدیریت هیجان و کنترل خشم به او آموزش داده نمی‌شود، روبرو شدن با مسائلی مثل مشکلات امروز طبیعی است. بنابراین، باید در پی اصلاح ساختارهای آموزش و پرورش باشیم.

مسئله آخر اینکه ما باید به جوان‌ها و نوجوان‌ها یاد بدهیم که انتخابگر باشند، این انتخابگری ریشه و منشأ قرآنی و تربیت دینی دارد، خداوند اراده کرده که انسان‌ها خود انتخابگر باشند و مسئولیت انتخاب‌های خود را بر عهده بگیرند و لازمه این انتخابگری، این است که انتخاب‌ها از نوجوانی توسط خود فرد حتی به غلط انجام شود تا فرد شیوه انتخابگری و حل مسئله را آموزش ببیند. لذا، یکی از مسیرهای اصلاح، رفتن به سمت اصلاح نظام تربیتی است که در فضای خانوادگی و آموزشی می‌تواند اتفاق بیفتد. بخشی از این فرآیند در شروع، با رسانه است که به انتخابگری، تحلیل‌گری و اندیشمند شدن جامعه کمک کند، جامعه جوان امروز باید تفکر انتقادی و سواد رسانه پیدا و حرف درست و دقیق را از لابلای انبوه اطلاعات و داده‌های امروز استخراج کند.

گفت‌وگو از پریسا عابدی

انتهای پیام
captcha