به گزارش خبرنگار ایکنا، سومین نشست از نشستهای همایش «روشهای پژوهش در علوم انسانی و اجتماعی؛ رویکردهای نوپدید و چالشهای پیش رو» امروز چهارشنبه، 24 خردادماه از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. سیده زهرا اجاق، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، در این نشست با موضوع «دانشوندی و تحقیق به روش مشارکتی» سخنرانی کرد و گفت: اهمیت روششناسی بر هیچ پژوهشگری پنهان نیست و اعتبار کار ما از همین جا ناشی میشود. بحث امروز بنده رویکردی جدید در رشتههای علوم انسانی و اجتماعی تلقی میشود؛ اگرچه از دهه 1990 به عنوان یک روش مطالعاتی در دنیا مطرح شده است. بحث این روند این است که به عنوان حوزه علم، از حوزه عمومی هم چیزهایی را بگیریم و حوزه علم صرفاً، دهنده اطلاعات نیست لذا در این تعامل است که علم به پیشرفت میرسد. این مسیر چند نقطه عطف داشته است. اولین مورد سواد علمی است. در اینجا به طور مشخص، اصحاب حوزه علم معتقد بودند که افراد خارج از حوزه علمی، بیسواد یا کم سواد هستند لذا اگر سواد آنها را زیاد کنیم مشکل حل میشود. این موضوع در دهههای چهل و پنجاه در ایران هم مطرح شد ولی نه در ایران و نه در سایر کشورها نتیجهای در پی نداشت.
وی افزود: مدل دیگر افزایش درک عمومی از علم بود که در این مدل گفته میشد باید درک مردم از علم را تغییر داد. اما در اینجا دیدگاه رایج بر این بود که مردم باید چیزهایی را از دانشمندان یاد بگیرند چون علم همچنان نزد دانشمندان است ولی این هم نهایتاً به نتیجه نرسید. سپس رویکرد تعاملی و مشارکتی بین دانشمندان و جامعه مطرح میشود. در اینجا همچنان باید اطلاعاتی از سوی دانشمندان و اهل علم به مردم منتقل شود و هنوز افزایش سواد عمومی مطرح است اما در اینجا مردم هم میتوانند منتقل کننده علم باشند.
اجاق بیان کرد: یکی از دلایل اینکه دانشوندی در جامعه جای پایی باز کرد ارتباط دانشمندان با مردم بود چراکه اگر دانشمندان بتوانند ارتباط مستقیمی با زندگی مردم برقرار کرده و در این زمینه تعامل وجود داشته باشد این دانشوندی به خوبی جای خود را در جامعه باز میکند. منظور از دانشوندی یا شهروندی دانش این است که به شرکتکنندگان اجازه دهیم هم محتوا و هم فرآیند علم را یاد بگیرند لذا هیجان پژوهش را تجربه کنند. درباره اینکه به چه صورتهایی این دانشوندی اتفاق میافتد باید گفت که مردم در اینجا به حوزه علم کمک میکنند و این کمک، از سؤال پژوهش تا نتایج پژوهش را شامل میشود.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بیان کرد: دانشوندی یک ابزار آموزشی و پژوهشی هم محسوب میشود که طی آن افراد عادی در فرآیند علم درگیر میشوند و به مؤسسات آموزشی و پژوهشی کمک میکند و ابزاری مفید برای آنهاست تا مردم علم را با فرهنگ بومی خودشان پیوند بزنند. این دانشوندی مختصاتی دارد که یکی از آنها حضور شهروندان است. دوم اینکه عموم پروژهها باید توسط یک دانشمند حرفهای مورد نظارت و ارزیابی قرار گیرد و مردم به تنهایی نمیتوانند پژوهشها را جلو ببرند. از سوی دیگر باید تأثیر صددرصدی بر زندگی مردم داشته باشد و هدف آن هم در نهایت آموزش عمومی مردم است.
وی ادامه داد: درباره اینکه دانشوندی چه حوزههایی را در برمیگیرد باید گفت که تاکنون علوم طبیعی، بهداشت و کتاب مقدس را شامل شده است. دانشوندی چند مدل غالب دارد که در یک مورد از پژوهشگران حرفهای خواسته میشود درباره این پروژه به تحقیق بپردازند و مثلاً بررسی کنند که علت فلان بیماری کودکان چیست؟ این یک پروژه قراردادی است و حتی در برخی موارد مردم از لحاظ مالی از آن حمایت میکنند. مدل دیگر همیاری است که در این مدل، کلیت پروژه را دانشمند طراحی کرده و مردم فقط در گردآوری دادهها همکاری میکنند. مدل دیگر همآفرینی است. پروژههای همآفرینی، از ابتدا تا انتها با مشارکت هر دو طرف صورت میگیرد یعنی در اینجا مردم میتوانند در مورد همه چیز همکاری کنند.
اجاق یادآور شد: ترکیب روش دانشوندی در علوم اجتماعی و انسانی باعث افزایش نقش و تأثیرپذیری آنها میشود و وقتی مردم مشارکت کنند این درک را به دست میآورند که مسائلی همانند مشکلات زیست محیطی، مسائلی دارای ارزش هستند. از سوی دیگر وقتی افراد جامعه با پروژههای علمی مشارکت میکنند با استفاده از تجربیاتی که به دست آوردهاند انگیزههای بیشتری برای فعالیتهای علمی پیدا میکنند و این به نوعی باعث افزایش خودکارآمدی افراد میشود. درباره روش دانشوندی هم باید گفت که در ابتدا فراخوان داده شده و گفته میشود که چنین پروژهای داریم و نیازمند همکاری هستیم هرچند که برخی انتقاد میکنند هدف از این کار به دست آوردن نیروی کار ارزان است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی تصریح کرد: یکی از چالشهای دانشوندی، ارتباطات و دیگری ارزیابی است. اساساً وقتی از ترویج علم صحبت میکنیم و منظورمان این است که حوزههای غیر علمی چیزی ندارند و باید علم را به آن بخش انتقال دهیم اما دیگر با این مدل نمیتوانیم پیش برویم مگر اینکه حرفهای جدیدی برای گفتن داشته باشیم. از سوی دیگر باید ارتباطات خود را با جامعه بیشتر کنیم در غیر این صورت دچار چالش میشویم. در حوزه ارزیابی نیز نیازمند روشهای جدیدتری برای ارزیابی رویکردهای مشارکتی هستیم.
همچنین احمد شاکری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نیز در این نشست سخنرانی کرد و گفت: موضوع بحث بنده درباره شهروندی و روشمندی ارتباطات شهری است و در این راستا باید به سؤالاتی پاسخ دهیم. از جمله اینکه چرا بخش اعظمی از نظریات وقتی از یک جغرافیا به جغرافیای دیگر میروند دچار بدفهمی و خوانش نادرست میشوند؟ اساساً چرا باید راجع به شهر، ارتباطات شهری و روششناسی صحبت کنیم؟ وقتی درباره شهر صحبت میکنیم بحث هویت شهری برای ما مهم است که مجموعهای از مؤلفههای طبیعی و انسانی و ساخته دست بشر است.
وی افزود: بخش زیادی از هویت، به تحلیل فضا مرتبط است. این مطالعات از سال 1940 تحولات مختلفی داشتهاند از جمله اینکه آیا ساختار فضا، گسیخته است یا شکل پایدار دارد؟ همچنین باید مفصلبندی فضا را در نظر داشته باشیم مثلاً یک مکان مذهبی دارای روح مذهبی است اما روح یک باشگاه متفاوت است ولی آیا میتوانیم این روح فضا را جابهجا کنیم؟ واقعیت این است که خیلی از اوقات خاطرات مندرج در یک فضا، رفتار کنشگران موجود در آن فضا را ساماندهی و بازسازی میکند.
شاکری بیان کرد: نکته مهم در تحلیل فضا، ساختار قدرت در فضا است و اینکه تا چه اندازه این فضا، آزاد و تا چه اندازه اقتدارگرا است و چه کارهایی باید انجام دهیم که رفتارهای مناسب در این فضاها شکل بگیرید؟ در بحثهای فضایی، سه قلمرو شامل قلمرو اعمال کننده قدرت، قلمرو اعمال کننده مقاومت و در نهایت فضای حائل و میانه وجود دارد. با این نگاه به تحلیل فضا میتوانیم درباره میدانی به نام شهر صحبت کنیم که از سال 2015 در مطالعات آکادمیک به میزان بیشتری مورد توجه قرار گرفته است. میتوانیم از سه زاویه دید به شهر نگاه کنیم؛ اول اینکه شهر را به مثابه بافتار در نظر بگیریم. دوم شهر را به مثابه رسانه و در نهایت شهر را مثابه محتوا در نظر بگیریم. بسته به هر کدام از نگاهها، میتوانیم بگوییم ارتباطات شهری مجموعهای از روشها بوده که قرار است به ما بگویند که مردم در شهرها چگونه با همدیگر ارتباط برقرار کرده یا برقرار نمیکنند.
انتهای پیام