ضرورت استراتژیک تلقی کردن مسئله نسل‌ها در مطالعات دانشگاهی
کد خبر: 4171508
تاریخ انتشار : ۰۵ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۳۳
رضا صمیم بیان کرد:

ضرورت استراتژیک تلقی کردن مسئله نسل‌ها در مطالعات دانشگاهی

دانشیار پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی بیان کرد: برای اینکه پژوهش درباره نسل‌ها بسندگی داشته باشد باید مسئله نسل‌ها را استراتژیک تلقی کنیم، به گونه‌ای که حل یا عدم حل آن در شکل واقعی زندگی روزمره ما تأثیر ‌بگذارد. متأسفانه بسیاری از پژوهش‌ها این وجه استراتژیک را فراموش کرده‌اند، در حالی‌ که تبیین استراتژیک باعث می‌شود که ضرورت حل مسئله به خوبی تبیین شود.

رضا صمیم

به گزارش خبرنگار ایکنا، پنجمین پیش‌نشست همایش ملی «فرهنگ، رسانه و تحولات نسلی در ایران: روندها، چالش‌ها و راهکارها» با عنوان «مواجهه مطالعات علم با تحولات نسلی در ایران امروز» امروز چهارشنبه 5 مهرماه از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
رضا صمیم؛ دانشیار پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، در این نشست با موضوع «نگاهی سنجش‌‌گرایانه به پیشینه پژوهش‌ها در باب مسئله نسل‌ها در ایران» سخنرانی کرد که در ادامه می‌خوانید:
 
بنده با نگاهی متفاوت به مطالعات علم درباره تحولات نسلی می‌پردازم، چون مطالعات انتقادی را به میدان می‌آورم و در چارچوب انتقادی مطالعات علم می‌توانیم دستاوردهای علم را بسنجیم. مطالعات انتقادی علم با بررسی سنجش‌گرایانه برخی دستاوردهای پژوهشی به فهمیدن دلایل نامطلوب بودن یا نابسنده بودن برخی پژوهش‌ها کمک می‌کند و برای سنجش دستاوردهای علوم اجتماعی در بررسی مسئله نسل‌ها در ایران از آن استفاده می‌کنم. مسئله‌ نسل‌ها در ایران به دست پژوهشگران علوم اجتماعی و سیاسی بارها مورد پژوهش قرار گرفته است. لذا در این باره پژوهش کم نیست، اما به نظر می‌رسد این پژوهش‌ها مسئله را آنگونه که باید و شاید تبیین نمی‌کنند. به همین دلیل در عرصه عمل واقعی سیاسی و اجتماعی با مسئله نسل‌ها مواجه هستیم.

وظیفه مطالعات انتقادی علم

بررسی دلایل نابسندگی این پژوهش‌ها وظیفه مطالعات انتقادی علم است. با توجه به اینکه مسئله نسل‌ها استراتژیک است، باید پژوهش‌های این حوزه ارزیابی شوند و با صراحت، شجاعت و خارج از چارچوب تعارف و رودربایستی در مورد آنها حرف زد. البته از پژوهش‌های مشخصی نام نمی‌برم، ولی به نابسندگی پژوهش‌ها اشاره خواهم کرد. احساس می‌کنم سه اشکال بزرگ در کلیت پژوهش‌ درباره نسل‌ها وجود دارند. اولین و مهمترین ایراد این است که عموماً مفهوم نسل‌ها را ذیل مفهوم شکاف نسلی می‌فهمند و باعث می‌شوند که پژوهش‌ها به کار تبیین درست مفهوم نسل‌ها نیایند.
 
این پژوهش‌ها شکاف نسلی را یک فاصله ذهنی معنا می‌کنند و می‌‌گویند نسل جوان و پیر، شکاف ذهنی دارند. در نتیجه همدیگر را نمی‌فهمند و این درک نادرستی از مسئله است. به همین دلیل یک پیش‌فرض غیر واقع‌گرایانه در مورد انسان‌ها داریم، در حالی که مسئله نسل‌ها، عدم درک متقابل نیست، بلکه زمانی بروز پیدا می‌کند که دو نسل به حیث ذهنی، درک شفافی از هم پیدا می‌کنند و نسل جوان می‌فهمد که نسل پیر همه موقعیت‌ها و امکانات را در اختیار گرفته است و نسل پیر می‌فهمد که نسل جوان متوجه این است که فاصله بین دو نسل بیشتر به معنای بازتولید نظام تبعیض است. بنابراین بسیار مهم است که مسئله نسل‌ها را ذیل مفهوم فاصله بفهمیم یا نزدیکی؟

ایرادات پژوهش‌های نسلی

ایراد دیگر این است که معمولاً پژوهش‌ها در ایران با دو شیوه شبه پوزیتیویسیت و پست‌مدرن انجام شده‌اند و این دو رویکرد با هم تفاوت‌های بسیار زیادی دارند ولی پژوهش‌های هر دو رویکرد در تحلیل نسل‌ها، نواقصی دارند. در مورد پژوهش‌های پوزیتیویستی، ایراد این است که مسئله نسل‌ها را ساده می‌‌کنند، آنها فکر می‌کنند حل مسئله در آغاز پژوهش است و باید مسئله را از پیچیدگی انداخت، در حالی که مسئله نسل‌ها بسیار پیچیده است و اگر سیاستگذار بودم، دستور می‌دادم تا اطلاع ثانوی مسئله نسل‌ها نباید موضوع مطالعات شبه پوزیتیویستی قرار گیرد. 
 
رویکرد بعدی، پست‌مدرن است که تعداد پژوهش‌های بیشتری را هم به خود اختصاص می‌دهد و سعی می‌کند اشکالی را که به پژوهش‌های پوزیتیویستی گرفتم حل کند و از این منظر گامی جلوتر از پژوهش‌های شبه پوزیتیویستی است، اما اشکال بزرگ پژوهش‌ها این است که سعی می‌‌کنند مسئله را صورت‌بندی کنند که شکل دیگری از تقلیل را به وجود می‌آورد. آنها تضاد بین دو نسل را تضاد معنایی، مفهومی، زبانی و نمادین می‌پندارند و عموماً جایگاه‌های نسلی را یک گفتمان می‌نامند و به دنبال چیستی و تحلیلِ نحوه پدید آمدن آنها هستند، اما آنها هم دچار تقلیل‌گرایی‌اند. پژوهش‌های پست‌مدرن برای اراده افراد نقش زیادی قائل نیستند و این ایراد دیگری است که می‌توان به آنها گرفت. ایراد سوم این است که به مسئله نسل‌ها از منظر تاریخی توجه می‌کنند و بدین ترتیب روند تحولات بین نسلی را در درون تاریخ به خوبی درک نمی‌کنند.  
برای اینکه پژوهش بر روی نسل‌ها بسندگی داشته باشد باید مسئله نسل‌ها را مسئله‌ای استراتژیک تلقی کنیم، به گونه‌ای که حل یا عدم حل آن در شکل واقعی زندگی روزمره ما تأثیر ‌بگذارد. متأسفانه بسیاری از پژوهش‌ها این وجه استراتژیک را فراموش کرده‌اند، در حالی‌ که تبیین استراتژیک باعث می‌شود که ضرورت حل مسئله به خوبی تبیین شود.
 

مزایای گفت‌وگوی میان‌نسلی

مالک شجاعی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، نیز در این نشست با موضوع «هرمنوتیک نسلی و دلالت‌های آن برای ایران امروز» به سخنرانی پرداخت که گزیده سخنان وی را در ادامه می‌خوانید: 
 
طبق خوانشی مشهور و اروپا محور، رخداد تراژیک محاکمه سقراط در 399 قبل از میلاد سرآغاز این سنت فلسفی را رنگ و دلالت عمیق نسلی و میان نسلی بخشیده است. یکی از اتهامات اصلی سقراط، فاسد کردن جوانان بود که نشانه عمیق تعارض گفتمان فلسفی و نظام تعلیم و تربیتی یونانی است. غالب آثار به جای مانده از افلاطون هم ژانر گفت‌وگویی و محاوره‌ای یعنی گفت‌وگوی میان نسلی را اتخاذ کرده و اکثر آثار افلاطون، ژانر دیالوگ دارد؛ اولاً در میدان شهر است. ثانیاً مخاطبش نسل جوان است و این سرفصل همه فلاسفه در طول تاریخ شد. البته این ژانر در مقاطعی به محاق رفته و به یک مونولوگ تکنیکال تبدیل شده است.
 
توجه به این مسائل در بازخوانی تاریخ فلسفه و بازخوانی علوم انسانی و فهم فرهنگ دانشگاهی مؤثر است، چراکه سقراط نظام ارزش‌های مسلط در فرهنگ و عرف یونانی را به چالش کشید و می‌گفت عدالت به چه معناست و باید و نبایدهای اخلاقی، آموزش و تربیتی چیست؟ این ژانر گفت‌وگو در قرون وسطی و سنت مسیحی و اسلامی مسیر متفاوتی پیدا می‌کند. گفت‌وگوی میان نسلی را متوجه این نوع خوانش آلترناتیو می‌کند و بعدها بسط این گفتمان سقراطی در مباحث فلسفه تعلیم و تربیت جلوه جدی دارد.

پنج روایت از هرمنوتیک نسلی در ایران

برخلاف فلسفه اسلامی در فلسفه غرب مخصوصا از دکارت به بعد با تنوع قابل اعتنای جریانات فکری و فلسفی مواجه هستیم، در حالی که در فلسفه اسلامی سه مکتب اصلی مشاء، صدرایی و اشراق وجود دارد و بقیه شاگرد این سه مکتب هستند، اما در فلسفه غرب تنوع عجیبی از پارادایم‌های فلسفی وجود دارد که زیرشاخه‌های بسیاری را دربرمی‌گیرند. یکی از زیرشاخه‌های فلسفه قاره‌ای، سنت هرمنوتیک است. هرمنوتیک یک سنت بسیار قابل اعتنای فلسفی است، اما تاکنون پژوهشی درباره هرمنوتیک نسلی انجام نشده است.
مدعای هرمنوتیک نسلی این است که تاکنون مطالعات نسلی، بیشتر به نسل‌ها به مثابه ابژه مطالعات نسلی پرداخته‌ا‌ند؛ یعنی در علوم مختلف به نسل به عنوان موضوع توجه کرده‌ایم، اما می‌توانیم از نسل به عنوان سوژه معرفت هم صحبت کنیم. به تعبیر دیگر، هرمنوتیک نسلی می‌گوید که به شما می‌‌گویم خود نسل را درگیر تولید معرفت کنید. ویلهلم دیلتایف کتابی با عنوان «شکل‌گیری جهان تاریخی در علوم انسانی» دارد و می‌گوید که هرمنوتیک نسلی، تجارب زیسته نسلی را بنیاد یک معرفت جدید می‌داند. رونالد اینگلهارت اشاره می‌‌کند که با انقلاب آرامی در تحول نسلی و تحول ارزش‌ها مواجه هستیم.
یکی از بهترین نمونه‌های مطالعات ایرانی در زمینه نسل‌ها از منظر هرمنوتیک کتاب «روایت دگرگونی فرهنگی در دانشگاه ایرانی» است که مطالعه آن توصیه می‌شود. در اندیشه فلسفی و اجتماعی معاصر، ما هرمنوتیک نسلی را در پنج روایت داشته‌ایم که یکی از آنها روایت سنت‌گرایانه به نمایندگی دکتر نصر، دیگری روایت ایدئولوژیک از مناسبات بین نسلی به نمایندگی دکتر شریعتی، روایت تئولوژیک به نمایندگی استاد مطهری و دکتر سروش، روایت هرمنوتیکی دکتر داوری و روایت پست‌مدرن به نمایندگی داریوش شایگان هستند. 
 
انتهای پیام
captcha