گنجی که در طول سیر تحول و تطور هزاره شعر و ادب پارسی از حضرت رودکی تا به امروز نسل به نسل، قله به قله و آیینه به آیینه به دست ما رسیده که آن را امروز فخری برای هویت شعر و ذات ادبیت ادبیات فارسی خطاب میکنیم و میشناسیم؛ فصل مهمی در همین شاعرانگی، شوریدگی، شیدایی زبانِ گرمی است که ما ایرانیان را شهره به آفاق کرده است.
در این میان چه کسانی که در حوزه نظم و چه آنانی که در حوزه نثر قلم زدهاند، چه بانوان بزرگ و چه البته مردانی که جملگی و تمامشان قافلهسالار شعر، نثر و در یک کلام ادبیات ایرانی خطاب میشوند، در این سیر هزاره تاریخی و بیش از آن، فرازها و فرودهای مختلفی را تجربه کرده و تکتک آن تجربیات زیسته به عین و لمس کرده به جان را سروده یا نگاشتهاند.
در این میان عدهای بر نمط نگرش عرفانی استوار بودند؛ عدهای عشق زمینی و عشق آسمانی را در ورای لاهوت و ناسوت مورد تفقد قرار دادند؛ عدهای سعی کردند همسو با ناملایمات و فراز و فرود تاریخی روایشان را صرفاً بر زبان اجتماع و مردمان خود استوار کنند و بخشی هم در جرگه نظم و نثر ادبی، ادبیات تعلیمی و تربیتی را مدنظر داشتهاند.
عدهای چون حافظ، سعدی، مولوی و عطار بزرگ به رندی از عشق زمینی تا عشق آسمانی و نگرش عرفانی را در تار و پود شعر و قسمت آن با زندگی مردمان ایران و جهان بر فرش شعر ایران گره زده و تا به امروز آوردهاند. تعدادی هم سوار بر توسن و مرکبی دیگر سودای جوشش قلم و ذهن خود را بر تارک آسمان ادبیات ایران برای مردمان جهان به ارمغان گذاشتهاند.
اما در این تورق تاریخ و تقویم؛ وقتی با دروازه مشروطه مواجه میشویم؛ جهان و ذات ادبیت ادبیات ایران تفاوتی خاص پیدا میکند. عدهای صرفاً زبان نقادانهای در قالب قلندر و یا مصلحان اجتماعی دربر میگیرند که شعرشان پیوست زبان تاریخی است و شاید بتوان گفت امروز دیگر شعرشان آن خوانش و نگرشِ آن و گاه سرودن در آن زمان را با خود به همراه ندرد، هرچقدر هم تلاش کردند تا اثر ادبیشان زبان تیزی داشته باشد. عدهای دیگر ورای جنسیت مانند اختر چرخ ادب، «پروین اعتصامی» ورای جنسیت تلاش کردند تا شعر و خلق ادبیشان به مثابه دستی برای یاری مظلومان، یتیمان، سالخوردگان و ستمدیدگان باشند.
البته که در این میان بسترهای رشد و نمو آنها چون همنشینی با ملکالشعرای بهار، پدری ادیب، بزرگانی و راهنمایانی که آنها را هدایت کردند هم در این مسئله بیتأثیر نبود.
در سایه چتر بزرگی به نام شعر اجتماعی؛ اینها و بیش از اینها را با چهار مهمان ارجمند حاضر در میزگرد تعاملی و چالشی خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به اشتراک میگذاریم. دکتر جواد وندنوروز، استاد دانشگاه، رئیس بنیاد شعر شهریار و دبیر نخستین همایش بینالمللی پروین اعتصامی و سه مهمان دیگر هر سه از جنس و تبار پروین اعتصامی هستند؛ دکتر فیروزه عدالت، عضو بنیاد نخبگان، نویسنده و شاعری که دستی گرم چه بر حوزه نظم و چه در حوزه نثر داشته و دارد با بیشاز 30 اثر منتشرشده؛ دکتر الهام آمینایی، مدرس دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر ادبی؛ دکتر نرگس شیدایی، مدرس دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر عرصه ادبیات و پروین نقدی نویسنده و پژوهشگر ادبی مهمانان این نشست تعاملی و چالشی با حوزه شعر، اندیشه، بینش، گویش و نگرش پروین اعتصامی که در ایکنا بودند که در اداه بخش نخست این گفتوگو از خاطر شما میگذرد.
وندنوروز: آنچنان که شما اشاره داشتید، 24 آبان اولین همایش بینالمللی پروین اعتصامی را در دانشگاه علامه طباطبایی با مشارکت این دانشگاه و بنیاد استاد شهریار به پایان میرسد. تا به امروز بالغ بر 380 مقاله از داخل و خارج از کشور به دبیرخانه همایش واصل شده است. در بخش بینالمللی این رویداد از 15 کشور مهمان خواهیم داشت و میزبان استادان دانشگاههای پاکستان، ترکمنستان، عراق و ترکیه در این همایش خواهیم بود.
دبگر اتفاق خوبی که قرار است در این همایش شاهد آن باشیم رونمایی از کتاب «ارجنامه پروین اعتصامی» است که مجموعه یادداشتهای استادان و پژوهشگران ارجمندی است که این یادداشتها را در همین سال نخستین که شاهد تاسیس دبیرخانه همایش در بنیاد استاد شهریار به عنوان متولی این استاد بودیم به رشته تحریر درآوردند. محتوا و مضمون این یادداشتهای علمی اغلب مطالب برجستهای است که توسط اندیشمندان و پژوهشگران از زوایای مختلف به زندگی و شعر زندهنام پروین اعتصامی داشته و نگاشتهاند. بخشی از این آثار تا به امروز در برخی رسانهها منتشر شده است. در نهایت این کتاب در روز همایش رونمایی خواهد شد.
همینطور حدود 30 عنوان کتاب که حاصل دستاورد پژوهشگران برجسته در دانشکدههای کشور است که رسالههای دکترای خود را به حوزه پروین اعتصامی اختصاص دادهاند و این کتابها نیز به چاپ خواهد رسید و همزمان با برگزاری همایش از آنها رونمایی خواهیم کرد. بخش دیگری از این همایش به تجلیل و تقدیر از پژوهشگران برجستهای باز میگردد که تا به امروز با محور پروین اعتصامی و ادبیات زنان آثار فاخری را به انجام رساندهاند.
اتفاق خوشایند دیگری که در سال جاری آن را شروع کرده و در خردادماه سال آینده نهایی و برگزار خواهد شد، برپایی اولین جشنواره پایاننامهها و رسالههای برتر زبان و ادبیات فارسی است. در این حوزه نیز خوشبختانه 410 رساله و پایاننامه از سراسر کشور به دبیرخانه واصل شده است. این رویداد با همراهی کمیسیون ملی یونسکو سازمان ملل متحد و دانشگاه تهران به میزبانی این دانشکده برگزار خواهد شد و در مراسم اختتامیه به برگزیدگان این جشنواره جوایزی تقدیم خواهیم شد.
وندنوروز: برای ایرانزمین این مسئله جای فخر و مباهات است همانگونه که استاد شهریار در سراسر جهان و به ویژه کشور آلمان در میان کشورهای غربی و کشورهای تُرکزبان چون قبرس، یونان، ترکیه و چین که بیش از هشتاد میلیون ترکزبان تنها در این کشور حضور دارند از شهرت بالایی برخوردار است؛ جاویدنام پروین اعتصامی نیز در خارج از کشور از شهرت بالایی بهرهمند است.
با خرسندی و خوشنودی باید اعلام کنم، امسال با همت و زحمات ارزشمند کمیسیون ملی یونسکو سازمان ملل متحد شاهد «ثبت جهانی پروین اعتصامی» به نام جمهوری اسلامی خواهیم بود. به واسطه اعلام این خبر خوش میخواهم بر این مسئوله تاکید کنم که شاعران ما به ویژه پروین اعتصامی در خارج از کشور از اثبال و محبوبیت بسیار خوبی برخوردارند.
این عیار و غنای بزرگی چون پروین اعتصامی مقدر نمیشد و وجود نداشت مگر در سایه تأثیر قرآن و حدیث که بخش مهمی از ارادت زبان فاخر و شیوایی اشعار اختر چرح ادب مدیون همین ارادت اوست. به اعتقاد من رمز ماندگاری پروین اعتصامی توجه و الهام گرفتن او از آیات قرآن و احادیث است. این مسئله، مولفه و نکته مهمی است که در لابهلای اشعار پروین اعتصامی شاهد تبلور این معانی هستیم و وجه از شهرت او و افتخاری که پروین اعتصامی دارد بیشتر نشأتگرفته از قرآن و حدیث است.
رویکردی که ما در نخستین همایش بینالمللی پروین اعتصامی توجه به جایگاه این شاعره بزرگ کشورمان در جهان است که آن را به عنوان الگویی برای فخر زبان و ادب فارسی در دوران معاصر، اینبار در قالب همایشی بینالمللی به جهانییان عرضه خواهیم داشت.
همچنین باید به این مسئله نیز اشارهای کنم که با محور پروین اعتصامی نزدیک به 280 رساله و پایاننامه تاکنون در دانشگاههای کشور تدوین شده است. با توجه به این عقبه اتفاق خوبی که افتاد آن بود که طی فراخوانی از لابهلای این آثار ارزشمند و فاخر 30 عنوان رساله و پایاننامه برتر را انتخاب کردیم که همه آنها به صورت کتاب چاپ شده و در همین همایش بینالمللی رونمایی خواهد شد.
به اعتقاد من شعر معاصر بعد از به آرامش رسیدن در ساحل امن «سبک هندی»، درست زمانی که میخواست رجعتی دوباره به سمت پند و موعظه داشته باشد با زمانهای مواجه شد که زمانهای جدید بود و عصر، عصر مشروطه! در آن دوران جدید شاهد ورود افکار و اندیشههای مختلف و متعددی بودیم که بستر شکلگیری اغلب آنها در غرب و در آنجا رواج پیدا کرده بود.
یکی از همان اندیشهها و افکار نوگرایانه بر این مسئله و تفکر استوار بود که زن را محور قرار دهد. نباید این واقعیت را نادیده بگیریم که جامعه آن زمان نیز این نگرش را میطلبید و آرامآرام قصد داشت از ادبیات مردسالارانه صرف فاصله بگیرد. در چنین بزنگاهی باید قطعاً بانوانی حضور داشتند که چه در عرصه شعر یا نثر این بار سترگ فرهنگی را به دوش بکشند.
حال در این میان شاهد حضور بانویی هستیم از خانوادهای اصیل و فرهنگی که پشتوانه بزرگی چون پدرش را دارد. این زن از یکسو میخواهد نگاه سنتی زمانه خود را با علم و آموختههای غربی درهم بیامیزد و از سویی دیگر هدف بزرگی را در سر دارد و میخواهد مانند برخی از شاعران و ادیبان همعصر خود در اوایل قرن بیستم، خلاف سنت پیشینیان حرکت کند. با همه این اوصاف نمیخواهد حرفهایش سطحی، آشکار، دَمدستی و دارای تاریخ مصرف باشد. پس برای تحقق آن هدف والا، یعنی حرکت بر خلاف سنت و بازتاب آن از آینه نگاه ادبی و شاعرانه در جریان شعرش تصمیم میگیرد تا افکارش را مانند جویباری جاری و روان در لایههای زیرین شعرش جاری کند.
واضح و آشکار است که با تمامی این مؤلفهها، نمیتوان با نگاهی گذرا و شتابزده درباره حرکت رو به جلو در آن تاریخ و بزنگاه خاص یعنی عصر مشروطه صحبت کرد. از همین رو باید بر این نکته تأکید داشته باشیم که در این جمع فرهیخته و این میزگرد میخواهیم درباره شعر یک بانو، آن هم بانویی که تلاش میکند بر خلاف سنتهای آن زمان حرکتی متفاوت را آغاز و دست به جریانسازی بزند صحبت کنیم.
پس با این نگرش؛ نخست باید بر این مسئله تأکید داشت اصلاً حرف زدن زنان در آن زمان چیزی بسیار بسیار عجیبی به شمار میرفته است. ازسوی دیگر زبان در آن عصر و زمان باید زبانی میبود که مردان بپسندند! چرا که از بدو تولد شعر و ادبیات در ایران تا آن زمان هیچگاه زنی نبود که بخواهد سخنی در مقام و منزلت شعر و ادبیات بگوید. این جایگاه و آن بارگاه تا آن زمان در دست مردان بود. پس او به عنوان یک زن، آنهم زنی شاعر باید صفات متعددی را با خود به همراه میداشت تا در آن دوره و زمانه بتواند با جامعه و ادبیات مردسالارانهاش رقابت کند.
به همین سبب است که اگر امروز بعد از بیش از یک قرن درباره زندهنام پروین اعتصامی صحبت میکنیم درحقیقت ما از حضور، ظهور و بروز بانویی صحبت به میان آوردهایم که به اعتقاد من در آن زمان بانویی قدرتمند، با کلامی جاودانه و سخنی شیرین بود. آنچنان که خود پروین نیز همواره بر این مسئله تأکید داشت که هر چه میخواهیم بگوییم را باید شیرین بگوییم تا بر دلها بنشیند. اما زبان او در عین شیرینی، محکم و مردانه بود!
آمینایی: با شما هم عقیده هستم که یکی از نقدهایی که به شعر پروین شده است همین لحن مردانه اشعار اوست. بر اساس تحقیقاتی که انجام شده این مهم به اثبات رسیده که لحن و کلام یک شاعر یا ادیب نمیتواند جدا از جنسیت او باشد. در خصوص پروین نیز این قضیه به این صورت شکلگرفته که واژگان در دست پروین در حجاب قرار میگیرند. در حقیقت در ترجمان این نگاه باید گفت که کلام پروین حجاب دارد و لحن مردانه ندارد! اتفاقا درست برعکس، این کلام در اشعار پروین بسیار بسیار ظریف است؛ اما در چارچوب فرهنگ و عُرف شناخته شده ایرانی تعریف میشود.
آمینایی: از نجابت پروین میآید! به عنوان مثال من به عنوان متولد دهه 60؛ مگر میتوانم از عُرفها و هنجارهای اجتماعی عصر و دهه خود دور باشم؟ اتفاقا یکی از مسائلی که بسیار در شعر پروین وجود دارد و یکی از اصلیترین دلایل برای این مهم بوده که دامنه پژوهش و تحقیقهای خود را بر محور شعر پروین قرار دهم همین مسئله است.
با کنکاش بیشتر در زندگینامه و نه فقط اشعار، که نگاه و زندگی پروین بهعنوان یک روند جاری فرهنگی و ادبی، نه در یک اتفاق کوتاه مدت عمر کوتاه او که در طول این یک قرن؛ میتوان با قدرت گفت که شعر پروین یک جریان است. شعری که امروز نیز جریان آن را با قدرت شاهد هستیم. میتوان از بطن اشعار پروین برای جوانان امروز الگوهای مختلف و متعددی استخراج کرد.
بنا به اصلی ثابت شده که تمامی کارشناسان و پژوهشگران ایران و جهان بر آن تأکید دارند، یکی از مهمترین سرمایههای کشور ایران، ادبیات آن است. با این نگاه، اشعار پروین نیز یکی از غنیترین سرمایههای ایران است که باید به رُخ کشیده شود. میدانیم که فرآیند الگوپذیری به شکل خودآگاه و ناخودآگاه از سنین خردسالی شکل میگیرد. درمورد پروین نیز این فرایند امری اجتنابناپذیر بوده و اینجاست که سایه پدر رُخنمایی میکند. در سوی دیگر ماجرا اساتید و اهالی علم و ادب وجود دارند که نمیتوان از آنها توقع داشت که ناآگاهانه اقدامی انجام دهند و قدیم بردارند. پس هر گام و حرف آنها آگاهانه و در مسیر الگوسازی برای تمامی افرادی است که در مواجهه مستقیم و یا غیرمستقیم با آنها یا آثارشان قرار دارند. این الگو تاثیرپذیرفته در گام نخست و تاثیرگذار در ادامه به شکل بسیار زیبایی را میتوان از دل اشعار پروین استخراج کرد.
در این جای شک و شبههای وجود ندارد که باید با ادبیات و فرهنگ جهان پیش رفت؛ اما قطعاً ایران و ایرانی ریشهاش در فرهنگ و ادبیات همین سرزمین نهفته است. اگر از این ریشه، سرچشمه و آبشخور فاصله بگیریم، دیگر مفهومی بهعنوان ادبیات ایرانی نداریم! چه رسد بخواهیم از آن به عنوان سرمایهای بزرگ و یکی از شناسنامههای کشورمان یاد کنیم.
ایکنا- حال تاملی بر «الگوپذیری» که در صحبت شما مطرح میشود داشته باشیم. وقتی این کلیدواژه را در مقابل و مواجهه اشعار و زندگی جاویدنام پروین اعتصامی قرار میدهیم با دوراهی بزرگی مواجه میشویم. از یکسو دلبستگی بسیار شدیدی که او نسبت به سنت زمانه خود دارد و ازسویی دیگر در بُعد اندیشهگری که تبلور آن را در شعرش میبینیم، ناگهان پروین اعتصامی در مقام یک روشنفکر متجدد رُخنمایی میکند. این دوگانگی را چگونه میتوانیم در شعر او مورد کاوش قرار دهیم؟
با وجود آنکه در آن دوران و در غرب شاهد جاری بودن جایگاه و نقش زن در تمامی امور اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در جهان غرب بودیم که از آن به عنوان جنبش «فمینیسم» یاد میشود، در ایران عصر مشروطه کماکان نگاه، نگاهی سنتی و تفکر، مردسالار است. دراینمیان کسی مانند پروین اعتصامی ظهور و بروز پیدا میکند که در مقام یک زن، جایگاه زن و نقش زن را در چهارچوب ایران و فرهنگ آن متجلی میکند. او این کار را بسیار ظریف و بسیار زیبا انجام داده است. اقدام او در تشخص بخشیدن و عینیت بخشیدن به جایگاه والای زن و تأثیر حضور او در تمامی بخشهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و البته فرهنگی جامعه آن زمان، متأثر از فرهنگ ایرانی و در چارچوب شرع و عُرف کشورمان است و نه الگوبرداری و تأثیرپذیری از آنچه که در آن زمان در غرب وجود داشته است.
این همان فعلیت و اقدامی است که آن را بومی و از آن خود میدانیم. فعلی که نمیتوانیم از آن فاصله بگیریم و پروین اعتصامی این حرکت خلاف سنت آن زمان برای تشخص بخشیدن به جایگاه زنان و بانوان را با زبان ادب و متکی بر فرهنگ ریشهدار در جغرافیای ایران و داشتههای ارزشمند آن رقم زده است. این اقدام بسیار بااهمیتی است که بههیچوجه نمیتوان آن را نادیده گرفت و یا از کنار آن بهسادگی گذشت. چراکه تأثیرپذیری و تأثیرگذاری در هر کشوری براساس فرهنگ آن کشور است که به ماندگاری منتج میشود. اگر از این ریشه فرهنگی در هر اقدامی از جمله تبلور و تجلی رخدادها و رویدادهای ادبی در نظم و نثر جدا شویم، این ادبیات ایران است که از حیز انتفاع خارج میشود.
شیدایی: حجب، حیا، کمرویی و سبک زندگی خصوصی پروین بعد از ازدواج که بر پایه یک ازدواج سنتی بود و شاید به همین دلیل نتوانسته است طعم واقعی عشق را بچشد؛ در درک زبان، نگاه و دلیل تلاش پروین اعتصامی برای معنا بخشیدن به «هویت زن» در آن زمان به هر مخاطبی کمک میکند.
در کنار عدم تجربه عشق به مفهوم کامل و والایی که هر مرد یا زن را درنهایت به تجدید عهد و پیمان زناشویی متعهد میکند که در شکل ازدواجهای سنتی در آن زمان، چنین امری مجالی برای بروز و ظهور نداشته است؛ باید به «ممیزیهای ذهنی» که هر دهه در درون خود دارد نیز اشاره کنیم. ما در هر دههای از تاریخ شاهد برخی «ممیزیهای ذهنی» هستیم.
شاید بتوان گفت که پروین بهویژه در آن دوران که این ممیزیها بسیار بیشتر بود نتوانسته تمناهای زنانه خود را نشان دهد، در شعر خود آنها را متجلی کند و این باعث شده که شعر او لحن و زبان مردانه پیدا کند. اما در نگاه او به جهان که تبلور آن را در اشعارش میبینیم؛ شاهد موجزدن رقت و عطوفت قلبی هستیم. گویا «پروین یک شنوای داناست». او به صدای محزون قطره اشک گوش میسپارد. صدای طبیعت را میشنود. از زبان یتیم میتواند صحبت کند. او این جهان هستی را آنقدر خوب درک کرده که میتواند تمام آن را در واژه واژه شعرش بگنجاند.
همین امروز میگوییم معلم خوب معلمی است که نخست خود به خوبی درس را درک کرده باشد. هر فرد تا زمانیکه چیزی را تام و تمام درک نکرده باشد؛ مثلاً تا زمانیکه «اخلاق» را درک نکرده باشد؛ «انسانیت» با «عرفان» را درک نکرده باشد، نمیتواند دربارهاش صحبت کند. چه برسد که برای آن شعر بسراید! پروین تمام زنانگیهای خود را بهدلیل مسائلی که در آن زمان وجود دارد پشت احساس مادرانهای که داشته پنهان کرده است.
شیدایی: دلیل این مسئله بیشتر از این نکتهای که شما مطرح کردید به مقایسه پروین با دیگر زنان شاعر بازمیگردد. با کسانی که توانستند این هنجارها را بشکنند و راحتتر صحبت کنند. برای همین میگوییم که پروین اعتصامی کمرو است. دارای حجبوحیای درونی است. معتقدم مقام علمی پدر بر او تسلط دارد، این تسلط مقام علمی پدر باعث میشود نتواند که هنجارها را بشکند. شاید بعضی مواقع و لحظات این میل را داشته که هنجارشکن باشد اما به دلیل همان جایگاه مقام علمی پدر به خود این اجازه را نداده است.
معتقدم پروین بیشتر «الهه عقل» است او بانوی عقل و خرد است. اگر برای زنان جایگاه و ارزشی متصور میشود، زیر سایه عقل است. میگوید مرتبت مرد و زن به دانستن است. نگاه او انسانی است. زیر سایه و چتر پدر و مردان شاعر است؛ اما رقت قلبی وجود دارد. او بانوی عقل است و عشق را آنگونه که امروز از آن یاد میکنیم درک نکرده و اگر آن عشق را به مفهوم تام و تمام آن و نه در زیر نگاه سنتی مردسالارانه آن زمان درک میکرد شاید امروز از زبان پروین اشعار عاشقانه مختلف و متعددی داشتیم که مانند دیگر اشعارش ورد زبان مردم امروز جامعه بود. ما میگوییم زن چون «الهه عشق» است پس باید بیشتر درباره عشق صحبت کند، اما پروین «الهه عقل» است.
عدالت: ورود به مساله «انسان، جامعه و عرفان» آن هم در حوزه شعر و هنر چون پای به دنیای ماورایی و دینی میگذارد، مبحثی بسیار سنگین است و به میان آوردن صحبت از آن به گفتوگوهای عمیقی نیازمند است.
اما پیش از پاسخ به این پرسش میخواهم که ابتدا گریزی بزنم به فرازی از کلام خانم شیدایی و آن پرسشی که درباره وجه کلام مردانه شعر پروین اعتصامی مورد خطاب قرار دادید.
پروین در زمان خودش با زبانی صحبت کرده که هیچ بانویی صحبت نمیکرده است. این نوع زبان، زبان مردانه بوده و چون این جسارت گفتار در آن زمان از زبان بانویی شنیده شد، به همین دلیل به آن «زبان و لحن مردانه» میگویند.
امروز اگر بانویی شاعر را در نظر بگیریم و شعرهای او را بخوانیم، کلام او همان سبک و سیاق بزرگی چون پروین اعتصامی را داشته باشد؛ دیگر به کلام او، «کلام مردانه» نمیگویند! چون در زمان ما، جایگاه زن تعریف شده است. زبان پروین اعتصامی آنچنان که در این گفتوگو به آن اشارت رفت، تحت تعلیموتربیت پدری بود که وقتی زندگینامه او را میخوانیم میبینیم پدرش قبل از ازدواج به پروین اجازه انتشار دیوان اشعارش را نمیدهد.
همین مسئله به خودی خود نشان میدهد که «سنت» تا چه میزان در آن زمان جایگاه بزرگی در زندگی این شاعر دارد. تعلیم و تربیتی که او داشته نیز وجه دیگری برای شناخت جهان، زبان، ادبیات و نگاه پروین به جهان است. چرا که پدر او به زبان عربی و انگلیسی مسلط بود و هر دوی این زبانها را به دخترش نیز آموخته است.
از سوی دیگر و از همه مهمتر، پروین آموخته عرفان دینی و قرآن بوده است. با کلام وحی آشنا بود. احادیث را خوب و دقیق خوانده است. تلمیحات را به خوبی میداند. تمثیلات قرآنی را به وضوح میدانسته و این عرفان دینی در زبان، دیوان اشعار و در بیان تمثیلاتش در مناظرههای او بهوضوح مشاهده میکنید. 70 مناظره در دیوان اشعار پروین وجود دارد که در این مناظرهها مثالهایی را میبینیم که خداوند در قرآن آنها را بیان کرده است. تلمیحاتی را میبینیم که خداوند در بیان و روایت زندگینامه پیامبران از آن آنها بهره برده و به آنها اشاره کرده است.
حال اینها را با اشعار پروین تورق کنیم. پروین در اشعارش از حضرت آدم(ع)؛ حضرت نوح(ع)؛ حضرت ابراهیم(ع) و از قربانی و اسماعیل در اشعارش سخن آورده است. این همان تجلی و تبلور عرفان است. این عرفانی دینی برجسته در شعر پروین است. در مناظره «شاهد و شمع» میبینیم که پروین در شعرش مفهوم «شهید» را مطرح میکند. در همان مناظره میبینیم که در تصویر و ترسیم اجتماع خود به «دیکتاتور» و «ظلمستیزی» که در قرآن و احادیث درباره آن بارها تأکیداتی را دیده و خواندهایم اشاره میکند. گویی در این مناظره تمامی آن مفاهیم تجمیع یافته است.
وقتی میبینیم که او از زبان شاهدی به شمع میگوید که من گوهری را به ریسمان کشیدهام و شمع به او میگوید که تو کاری نکردهای! اینجا «شمع» برای ما در آن جامعه نمونه فداکاری و در جایگاه «شهید» است. پروین «شهید» آن زمانه است. وقتی زندگی او را میبینیم که اختیار آن را ندارد که پیش از ازدواج مجموعه اشعارش را چاپ کند، بعد از آنکه از آن ازدواج سنتی جدا میشود تازه در مقام فردی قرار میگیرد که باید تمامی بار سنگین انزوا، سختیها و مشکلات روانی حاصل از آن جدایی را به دوش بکشد. اینجاست که به عنوان یک زن میفهمیم که آن چاپ دیوان برای تحمل و آسنتر کردن بار آن انزوا به کمکش میآید.
پایان بخش اول...
گفتوگو از امین خرمی
تصویر از استودیو مبین
تدوین از حامد عبدلی
عکس از طاهره بابایی
انتهای پیام