اين مرد دروغگو را بشناسيد
کد خبر: 4192493
تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۱۴۰۲ - ۰۸:۲۵
یادداشت

اين مرد دروغگو را بشناسيد

امیرالمؤمنین علی(ع) در خطبه 84 نهج‌البلاغه در بیان صفات عمرو بن عاص چنان ترسيم گويايى ارائه کرده است كه تقريباً همه روحيات و تاريخ زندگى اين مرد گمراه‌کننده را مى‌توان در آن ديد؛ همان كسى كه از دستياران معروف معاويه بود.

حجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا بیرانوند، مدرس حوزه و دانشگاهحجت‌الاسلام والمسلمین علیرضا بیرانوند، مدرس حوزه و دانشگاه در یادداشتی که در اختیار ایکنای لرستان قرار داده است، نوشت: حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در خطبه 84 ‏نهج‌البلاغه درباره «عمرو بن عاص» سخنانی بیان فرموده‌اند که در این خطبه می‌خوانیم: «در شگفتم از پسر نابغه، به شاميان مى‌گويد كه من ‏بسيار مزاح مى‌كنم و مردى شوخ‌طبعم و اهل لعب و بازيچه‌ام. اين سخنى ‏است باطل و گناه‌آلود كه عمرو بر زبان آورده. بدانيد، كه بدترين گفتار دروغ ‏است و او مى‌گويد و دروغ مى‌گويد. وعده مى‌دهد و خلاف مى‌كند، اگر چيزى ‏از او خواهند، خسّت مى‌ورزد و اگر خود چيزى خواهد، به اصرار و سوگند، ‏مى‌ستاند و اگر پيمانى بندد در آن خيانت كند و حق خويشاوندى به جاى ‏نياورد. چون جنگ فرا رسد، به زبان، بسى امر و نهى كند تا خود را دلير ‏جلوه دهد، و اين تا زمانى است كه شمشيرها از نيام برنيامده و چون ‏شمشيرها از نيام برآمد، بزرگ‌ترين نيرنگ او اين است كه عورت خود ‏بگشاید. به خدا سوگند، ياد مرگ مرا از هر بازيچه و مزاحى باز مى‌دارد و ‏از ياد بردن آخرت، عمرو را نگذارد كه سخن حق بر زبان آورد. عمرو با ‏معاويه بيعت نكرد، مگر آن‌گاه كه معاويه شرط كرد كه در آتيه او را پاداشى ‏دهد. آرى، معاويه او را رشوتى اندک داد و عمرو در برابر آن از دين خويش ‏دست كشيد.‏»

همان‌گونه كه از عنوان خطبه پیداست امام علی(ع) مى‌خواهد ‏‏«عمرو بن عاص» را معرفى كند؛ همان كسى كه از دستياران معروف ‏‏معاويه بود، بلكه مى‌توان گفت‎ ‎ادامه خلافت معاويه و پيروزی‌هاى ‏ظاهري‌اش، در سايه شيطنت‌هاى او صورت گرفت و نفر دوم، يا به تعبيرى، ‏نفر اول در آن حكومت غاصب جبار، محسوب مى‌شد.‏

عبارات خطبه كه در دست ماست، بسيار فشرده و ‏كوتاه است، ولى امام علی(ع) چنان ترسيم گويايى از اين مرد خطرناک گمراه ‏و گمراه‌كننده، ارائه کرده كه تقريباً همه روحيات و تاريخ زندگى اين مرد را ‏مى‌توان در آن ديد و همچنين از راز و رمز همكارى تنگاتنگ او با ‏معاويه آگاه شد. اين نكته قابل ذكر است كه امام علی(ع) اين سخن را به ‏بهانه گفتارى كه عمرو بن عاص درباره آن حضرت بيان كرده و او را مزاح و ‏شوخ‌طبع معرفى كرده، گفته‌اند.‏

حضرت علی(ع) سخن خود را از دروغ ‏و تهمتى که عمرو بن عاص نسبت به ایشان گفته بود، آغاز مى‌کند و به دنبال ‏تکذيب آن، معرفى گويايى نسبت به عمرو بن عاص مى‌آورد، ‏دروغی که به ایشان بسته بود این بود که امام(ع) بسيار شوخ‌طبع و ‏مزاح و - نعوذ باللّه - اهل هزل و باطل است، تا به زعم خود به اين بهانه، ‏عدم شايستگى آن حضرت را براى امر خلافت ثابت کند‎.

امام علی(ع) در ابتدای خطبه می‌فرمايد: «از «ابن نابغه» پسر آن زن ‏بدنام در شگفتم! او براى مردم شام چنين وانمود مى‌کند که من بسيار اهل ‏مزاح و مردى شوخ‌طبعم، که مردم را با شوخى و هزل، پيوسته سرگرم مى‌کنم» تعبير به «ابن النابغه» درباره عمرو بن عاص از يک سو، اشاره به ‏وضع زشت و ننگين خانواده اوست، چراکه رسم عرب اين بود اگر کسى ‏مادرش مشهور به شرافت و يا مشهور به پستى بود، او را به مادرش نسبت ‏مى‌دادند، به جاى اينکه به پدرش نسبت دهند، و از سوى ديگر، تعبير به ‏‏«نابغه» از ماده «نبوغ» در اصل به معناى ظهور و بروز است ولى هنگامى ‏که درباره زنى به‌کار برده مى‌شد، اشاره به شهرت او به فساد بود و اين واژه ‏به خاطر فساد اخلاقى مادر عمرو‎ ‎تدريجاً لقب مادر او شد، در حالى که اسم ‏اصليش سلمى يا ليلى بود. ‏

در تاریخ آمده است که اين زن مشهور به فساد، به‌طور ‏نامشروع، با چند نفر از جمله ابوسفيان همبستر شد و هنگامى که عمرو متولد ‏شد، آنها بر سر او اختلاف کردند ولى نابغه ترجيح داد که او را فرزند عاص ‏بداند و اين به خاطر کمک‌هاى مالى بيشترى بود که عاص نسبت به او داشت، ‏در حالی که از ابوسفيان نقل شده است که همواره مى‌گفت من ترديد ندارم که ‏عمرو فرزند من است و از نطفه من منعقد شده است و اين تعبير امام(ع) در ‏واقع مقدمه‌اى است براى سخنى که بعد از آن آمده، يعنى از چنين انسانى نبايد ‏تعجب کرد که نسبت به پاکان و نيکان جهان، تهمت بزند و درباره آن‌ها دروغ ‏بگويد‎.

در زبان عربی تعبير به دُعابه ‏اشاره به شوخى بى‌حد و حساب است و تِلْعابه به معناى کسى است که مردم ‏را با سخنان هزل سرگرم مى‎کند و اُعافس و اُمارس تقريباً به يک معناست و ‏در اصل به معناى سرگرم کردن زنان، با شوخى‌هاى مختلف است، به معناى وسيع‌تر و گسترده‌ترى يعنى «هر نوع سرگرمى هزل‌آميز ‏نسبت به هر کس» آمده است، در واقع امام(ع) تمام نسبت‌هاى دروغ عمرو ‏بن عاص درباره خودش را در اين چند جمله گويا خلاصه فرموده، تا مقدمه‌اى ‏براى پاسخ‌گويى به آن باشد‎.

دشمنان اميرمؤمنان(ع) هنگامى که نمى‌توانستند کوچکترين ‏نقطه ضعفى در مورد شايستگى‌هاى او براى امر خلافت بيابند، يا مقام علمى ‏و تقوا و زهد و پارسايى و شجاعت و تدبير او را انکار کنند، به مسائلى از ‏قبيل آنچه در بالا آمد، متمسک مى‌شدند، سپس امام(ع) به پاسخ سخنان دروغ ‏و تهمت‌آميز عمرو بن عاص‎ ‎پرداخته، مى‌فرمايد: «او سخنى باطل و کلامى ‏به گناه گفته است و بدترين سخنان، گفتار دروغ است»، چه کسى است که ‏بتواند مزاح‌هاى لطيف و خالى از هرگونه باطل و خلاف و افراط و زياده ‏روى را انکار کند؟ و چه کسى است که بتواند جدى بودن على(ع) را در ‏سخنان و نامه‌ها و کلمات قصارش، ناديده بگيرد؟ او از همه جدى‌تر بود و ‏در مديريت، اراده‌اى آهنين داشت، هر چند گاهى براى زدودن گرد و غبار غم ‏و اندوه از دل دوستان، از لطف سخن و مزاح لطيف استفاده مى‌کرد.‏

امیرالمؤمنین(ع) در ادامه اين خطبه در شش جمله کوتاه شش ‏صفت از اوصاف رذيله عمرو بن عاص را بيان می‌کند و مى‌گويد: «او پيوسته ‏دروغ مى‌گويد، وعده مى‌دهد و تخلف مى‌کند، اگر چيزى از او درخواست ‏شود، بخل مى‌ورزد، و اگر خودش از ديگرى تقاضايى داشته باشد، اصرار ‏مى‌کند. در پيمانش خيانت مى‌نمايد. حتى پيوند خويشاوندى را قطع مى‌کند»؛ ‏هر کس حالات عمرو بن عاص و تاريخچه سياه زندگى او را مطالعه کند، ‏وجود اين رذايل اخلاقى شش‌گانه را به‌خوبى در آن مى‌بيند، در يک کلام او ‏مردى دنياپرست بود و براى رسيدن به زندگى پست دنيايى‌اش، از هيچ دروغ ‏و تهمتى ابا نداشت، در آنجا که به نفعش بود وعده مى‌داد و در آنجا که به ‏زيانش بود، تخلف مى‌کرد.‏

سپس امام(ع) به يکى از زشت‌ترين کارهاى دوران حيات ‏عمرو بن عاص اشاره مى‌کند، کارى که در تاريخ، شبيه و نظير نداشت و آن اينکه ‏در جنگ صفین هنگامى که خود را در چنگال قدرت على(ع) ديد و يقين پيدا ‏کرد با يک، يا چند ضربه شمشيرش به حيات آلوده او پايان خواهد داد، خود ‏را برهنه کرد، چراکه مى‌دانست کرامت و حياى مولا، ايجاب مى‌کند که در ‏چنين شرایطى روى از او برگرداند و او هم از اين فرصت استفاده کند و فرار ‏را بر قرار ترجیه دهد. سپس امام علی(ع) در ادامه اين بحث، به پاسخ از نسبت دروغ ‏عمرو بن عاص پرداخته و با معرفى بيشترى از صفات و وضع ايمان و ‏اعمال او، خطبه را پايان مى‌دهد و مى‌فرمايد: «آگاه باشيد، به خدا سوگند، ياد ‏مرگ مرا از سرگرم شدن به بازى و شوخى باز مى‌دارد.» ‏

انتهای پیام
captcha