انسان باید در برابر نعمتها و الطافی که خداوند به وی عنایت میکند شاکر باشد و با عمل صالح حق شکر را به جا بیاورد. بدون شک خداوند در برابر نعمتهایی که به ما میبخشد نیازی به شکر ما ندارد و اگر دستور به شکرگزاری میدهد آن هم موجب نعمت دیگری بر ما و یک مکتب عالی تربیتی است.
حقیقت شکر تنها شکر زبانی نیست بلکه شکر دارای سه مرحله است؛ نخستین مرحله آن است که به دقت بیندیشیم که بخشنده نعمت کیست، این توجه و ایمان و آگاهی پایه اول شکر است و از آن که بگذریم مرحله زبان فرا میرسد، ولی از آن بالاتر مرحله عمل است، شکر عملی آن است که بفهمیم هر نعمتی برای چه هدفی به ما داده شده است و آن را در مورد خودش صرف کنیم، که اگر نکنیم کفران نعمت کردهایم.
حضرت امام صادق(ع) میفرماید: «کمترین شکر این است که نعمت را از خدا بدانی، بی آنکه قلب تو مشغول به آن نعمت شود و خدا را فراموش مکن و همچنین راضی بودن به نعمت او و اینکه نعمت را وسیله عصیان او قرار ندهی و اوامر و نواهی او را با استفاده از نعمت هایش زیر پا بگذاری».
همایون قسمتی، روانشناس در گفتوگو با ایکنا از کردستان، اظهار کرد: یکی از بیمارىهاى خطرناک که امروز دامنگیر تمام مردم جامعه ما شده، مرضى بىصدا است که هیچگونه علامتى نداشته و ندارد و اما مىتواند آسیب شدیدى به ما وارد کند بیماری «عادی شدن نعمت» است.
وی افزود: بیشتر افراد جامعه امروز دارای نعمتهاى فراوانى بوده که آنها را نعمت نمیدانند و هیچگونه احساس شکرگزارى در قبالش ندارند، گویى این که حقى کسب شده است.
قسمتی بیان کرد: سلامتی اعضای خانواده، شرایط مالی مناسب، صحت و سلامت فرد و ... هزاران نعمت دیگر که برای فرد جنبه عادت گرفته و در قبال آن هیچگونه احساس مسئولیتی نسبت به خالق آن ندارد. اما ناسپاسیهای نعمتها را از کف ما بیرون میکند.
وی عنوان کرد: کسی که قلبش با احساس بندگی به خداوند آبیاری شده باشد، با نعمتهای الهی خوش و شاداب میشود چرا که در بندگی مهربانیها، دوستیها و رحمتهای خداوند متعال آشکار میشود و قبولی دعا و امید بندگان به خداوند متعال، تجلی مییابد.
این روانشناس بیان کرد: افرادی که شعور و احساس بندگی از قلبهای شان رخت بسته است، دریغا که بتوانند آرامش نفس و اطمینان خاطر را درک کنند، ایشان اگر سپاسگزار نعمتهای الهی هم که باشند، فقط به شکل تقلیدی و با کلماتی مرده و بیروح که پیوندی به قلب ندارد، سپاسگزار خواهند بود.
وی ادامه داد: این افراد به بحران هویت دچار شده و خویشتنِ خویش را نشناخته و سرگشته و حیران، در دریای هوی و هوس خویش غرقاند. چه بسا، نعمت های سرازیر شده الهی را در راهی به مصرف میرسانند که موجب خشم و غضب خداوند نسبت به ایشان هم شود.
قسمتی بیان کرد: انسانی که خود را شناخته و بندگی و بردگی خویش را نسبت به خداوند دریافته و دیده است که چگونه نعمتهای الهی از آسمان بر او جاری است که چگونه خداوند زمین خشک را به زمین سبز و خرمی تبدیل کرده که چشمان انسان را شاداب کرده و مینوازد؛ پس این انسان حتماً بندگی خویش را از روی محبت زیاد به خداوند و در روشنایی آیۀ مبارکه به شکل آشکاری دریافته است. «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ (إبراهیم:۷) اگر (از نعمتهای خدادادی، به وسیله ثبات بر ایمان و تلاش در عبادت) سپاسگزاری کردید، هر آینه (نعمتهای خود را) برایتان افزایش میدهم و اگر کافر(و ناسپاس) شدید (شما را به عذاب دردناکی گرفتار میسازم و بدانید که) بی گمان عذاب من بسیار سخت است».
پس باید ما به عنوان بندگان مطیع خداوند همواره دست دعا را به سوی آسمان بلند کرده و بگوییم خدایا مراقبم باش که دچار بیماری «عادیشدن نعمتهایت نشوم که اگر اینگونه شوم، در وضعیت خطرناکى هستم!
انتهای پیام