دعوای نشر ایران بر سر دغدغه‌ها یا منافع شخصی
کد خبر: 3783678
تاریخ انتشار : ۰۳ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۹:۳۱
یادداشت یک ناشر؛

دعوای نشر ایران بر سر دغدغه‌ها یا منافع شخصی

گروه شبکه اجتماعی ــ یکی از ناشران در یادداشتی گفت: آنچه بیرون و درون نشر ما را ساخته، کپی، واردات فکر، قصه، داستان، رمان، فرهنگ، سیاست، تبعات اقتصادی و معیشتی آن‌ها است و دعوا‌ها هم همه بر سر منافع شخصی است.

دعوای نشر ایران بر سر دغدغه‌ها یا منافع شخصیبه گزارش ایکنا؛ ادیب عزیزی، یکی از ناشران در یادداشتی که در کانال «گارگاه نشر و کتابفروشی» منتشر کرده، دغدغه‌های خود در حوزه نشر را مطرح و از بی‌اعتنایی نسبت به تولید محتوای داخلی در این حوزه نقد کرده است. مشروح این یادداشت از نظر مخاطبان می‌گذرد.
مبنای پیشرفت در حوزه فرهنگ، نشر و ناشری اگر این باشد که بی‌اعتنا به میزان تولید محتوای داخلی و صرفاً از طریق نشر محتوای بیگانه، تعداد عناوین کتاب‌ها و کتابفروشی‌ها و فروشگاه‌های بزرگ (مال‌ها)، آپارتمان‌ها، برج‌ها و دارایی‌های خود را در هر کجای این جهان پهناور بالا ببریم و افزون کنیم و سالی چندین و چند بار هم به اقصی نقاط جهان سفر کنیم. این قبیل تلاش‌ها در کار فرهنگ، نشر و ناشری به هیچ وجه پیشرفت جامعه ما محسوب نمی‌شود بلکه صرفاً پیشرفت و نفوذ جوامع بیگانه تولیدکننده محتوا، در جامعه، محسوب می‌شود.
در این صورت، صنف نشر و فرهنگ هم هیچ فرقی با دیگر جریانات و بنگاه‌های واردکننده در کشور نمی‌کند، بنگاه‌ها و جریاناتی که به دلیل وابستگی به بازار‌های جهانی و به دلیل بهره‌مندی از سود‌های کلان، دولت‌های ملی و حقوقی در ایران را برای ساماندهی یک اقتصاد بومی و جامعه محور از پا در آورده‌اند و در واقع بی‌خاصیتشان کرده‌اند!
تشدید اقتصاد فردمحور و خانواده‌محوری که اکنون در ایران و جهان شاهدش هستیم، ما را به زنجیره همان اقتصادی متصل می‌کند (در واقع کرده است) که اقتصاد سلطه‌جوی دلار به دنبالش هست.
نشر به مثابه تولید فکر و فرهنگ، مقدمه حوادث و پیامد‌های دیگر است، وقتی در نشر و فرهنگ، صرفاً تولیدات بیگانه را کپی کنیم، بی‌شک حوادث و پیامد‌های پیرامون آن محتوا نیز خود به خود در جامعه ما کپی خواهد شد، کما اینکه کپی شده است، اگر کاخ‌های شمیرانات و لواسانات را با چپر‌های چابهار و کپر‌های ایلام و خرابی‌های طبیعت گیلان و مازندران مقایسه کنیم، در جامعه ما همان اتفاق افتاده است که الگوی بزرگترش در جهان، جریان دارد. پس ما نیز زنجیره‌ای از سرمایه‌داری جهانی هستیم و حکومت‌ها و دولت‌های ما نیز به عنوان مسئولان پیشرفت متوازن جامعه ایرانی، هیچ کاره‌اند!
جالب است که همه ما دغدغه مواد اولیه صنعتی نشر مانند کاغذ، زینک و فیلم و چاپ را داریم، اما هیچکداممان چنانکه باید، دغدغه مواد اولیه انسانی تولید (فکر) که اساس نشر است، را نداریم.‌
نمی‌گویم هیچ یک از دوستان در این راستا دغدغه‌ای ندارند و کاری نکرده‌اند، اما به صراحت می‌توانم بگویم که همه ما با این وضعیت بی‌نشری و بی‌تولیدی و کپی محتوای فکری بیگانه خو گرفته‌ایم و حواسمان شش دانگ بر سر منافع شخصی رفته است. شخصی که دارد از محتوای بیگانه ارتزاق می‌کند، برایش مهم هم نیست که شهروند کجاست؟
مخاطبم به همه واردکنندگان است، به همه آنان که مسئولند و وزیرند و وکیلند و یا ملاقات‌کننده و مشاور دهنده هستند و در عین حال در کار وارداتند و چه واردات فکر و چه واردات کالا!
به جرئت می‌توان گفت، آنچه نشر ما به عنوان محتوای داخل تولید کرده، فقط برای خالی نبودن عریضه است، وضعیت ما در واردات فکر، نه تنها هیچ فرقی با واردات در عرصه‌های دیگر نمی‌کند بلکه از وضعیت بقیه عرصه‌ها نیز بسی بدتر است، دلیل این اوضاع بدتر آن است که، چون عرصه نشر فکر، هم تأثیرش حیاتی‌تر است و هم نقشش اساسی‌تر از بقیه عرصه‌هاست، وابستگی در این عرصه راهگشای عرصه‌های وارداتی دیگر است.
ما ناشران ایرانی، در حوزه‌هایی نظیر قصه و ادبیات داستانی، شعر، هنر، موسیقی، نمایش و فکر ایرانی چه تولیدات جدیدی در سبد تولید خودمان داریم نسبت به موارد مشابه بیگانه؟! دستاورد‌های ما در این حوزه‌ها در کجای سبد جهانی قرار دارد؟!
جالب است که دم خروس منافع شخصی از همه دغدغه‌ها و شعار‌های فرهنگی ما به شدت بیرون است و همه هم این دم خروس را می‌بینند، الا خودمان! دعوا‌های همه ما کاملاً واضح است که بر سر منافع شخصی است.
وقتی در مقام ناشر فرهنگ، از یک مقام دولتی و مجری قانون رانتی برای کتابفروش می‌گیریم، آنگاه که آن رانت، ما و دوستانمان را به عنوان کتابفروش منتفع می‌کند، آن را به عنوان عملی صنفی در بوق کرنا می‌کنیم!
به هر حال آنچه بیرون و درون نشر ما را ساخته، کپی است، واردات فکر است، واردات قصه است، واردات داستان است، واردات رمان است، فرهنگ است، سیاست است و واردات تبعات اقتصادی و معیشتی آن‌ها است و دعوا‌ها هم همه بر سر منافع شخصی است، بر سر برخورداری از امکانات، برخورداری از مواد اولیه صنعتی نشر است نه برخورداری از شکوفایی مواد اولیه انسانی و تولید فکر در نشر.
انتهای پیام

captcha