به گزارش ایکنا از کردستان، علی قنبر صادقی؛ معاون تعاون و امور اجتماعی بنیاد شهید و امورایثارگران استان کردستان در یادداشتی شهید علیشاهی، شهیدی که اذانش برای همیشه در پشت خاکریزهای دشمن ماندگارشد، پرداخته است. که در ادامه متن یادداشت آمده است:
ساده، بیآلایش و بدون حاشیه تمام وجودش لبریز بود از صدق و صفا و صمیمیت، وقتی در قامت سپاهی به اذان میایستاد آرامشی وصفناشدنی تمام وجودم را میگرفت. لحن و آوازش از جنس محراب و منبر بود حس خاصی داشت، روح شنونده را با خود به ابدیت میبرد میشد در تدبیرش خودت را پیدا کرد، امواج صدایش در هزار سوی وجود خودنمایی میکرد.
طنین اللهاکبرش حکم سجاده سلیمان نبی را داشت که در جستجوی بیکران کرانه وجود گمشده هر انسان زمینی بود. شاید سبک و سیاق کارش در قالب کار هیچ استاد خاکی نمیگنجید اما شنیدنی، قابللمس، در دسترس و دوستداشتنیترین صدایی بود که خداوند پسندید و برای همیشه ماندگار شد.
دو بار جبهه را با او تجربه کرده بودم سال 64 شهید محمدرضا علی شاهی مسئولیت نیروهای بسیجی قروه که به جنوب اعزام شدند به عهده داشت. آخرین مورد میعادگاه کربلا 5 بود. شبی که خون بود و باروت، شبی که غروبش خون عزیزی شفا و حسین شریفی در هم آمیخت، شبی که شهید نایب علی احمدی، همدانی و خیلیهای دیگر در آن قطعه از زمین بهشتی شدند. در آن ساعت شب داستانی باورنکردنی رقم میخورد عدهای مرگ را به سخره گرفته بودند میخندیدند تا صدای غرش تانکهای دشمن آزارشان ندهد منتظر منورها بودند تا زیر پایشان روشن شود.
سنگرهای ششضلعی دشمن نفوذناپذیر بودند و خاکریزها توسط شلیک مستقیم تانکهای بعثی به توپ بسته میشد بارها مرگ را تجربه کردیم و در پشت خاکریز به انتظار حادثه نشسته بودیم، شهید محمدرضا علی شاهی بهآرامی به عبور ثانیهها جسورانه جسم خاکیش را از مرز خاکریز زمینی فراتر برد، گویا آتش سنگین دشمن بهفرمان ابراهیم پیامبر سرد و خاموش شده بود تا او مردانه تمام خاکریزهای دنیوی را پشت سر بگذارد و دم گرم و صدای جادویش را به آهن گداخته و پر از کین استکبار جهانی بسپارد تا شهادتینش آسمانی شود.