امام خمینی به دنبال تفسیر کاربردی از قرآن بودند / عرفان؛ رویکرد غالب امام(ره) در تفسیر قرآن
کد خبر: 3902621
تاریخ انتشار : ۱۴ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۴
طالب‌تاش در گفت‌وگو با ایکنا:

امام خمینی به دنبال تفسیر کاربردی از قرآن بودند / عرفان؛ رویکرد غالب امام(ره) در تفسیر قرآن

دانشیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد کرج گفت: امام خمینی(ره) در عمل تلاش می‌کردند با تفسیر آیات مختلف در حوزه زندگی فردی و اجتماعی، اثرپذیری مردم از گزاره‌های قرآنی را تبیین کنند.

امام خمینی به دنبال تفسیرکاربردی از قرآن بودند

امام خمینی(ره) علاوه براینکه در قامت یک فقیه، متکلم و فیلسوف، چهره‌ای برجسته  و شناخته شده و دارای نظرات کاربردی بودند، در حوزه تفسیر قرآن نیز، صاحب سبک و روش تفسیری خاص خود بودند، روشی که در آن به عرفان، عقل، اجتهاد، فلسفه، فقه، سیاست و حتی حوزه‌های اجتماعی توجه می‌شود. خبرنگار ایکنا در همین رابطه گفت‌گویی با عبدالمجید طالب تاش، دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد کرج و رئیس پژوهشکده قرآن و عترت دانشگاه آزاد اسلامی داشته است که متن آن را در ادامه می‌خوانید: 

ایکنا ـ امام خمینی(ره) چه نوع قرائت و فهمی از قرآن ارائه می‌دادند؟ 

امام خمینی(ره) از دیرباز به این مسئله توجه داشتند که خاستگاه و منشاء قرآن، علم مطلق خداوند است و در قالب کلام خداوند و توسط جبرئیل بر قلب پیامبر اسلام(ص) نازل شده است. در اندیشه امام، قرآن جایگاه و ارزش منحصر به فرد و خاصی دارد، به گونه‌ای که عظمت آن با هیچ‌ چیز دیگر قابل مقایسه نیست. امام قرآن را کتاب زندگی می‌دانست، به این معنی که خداوند دو کتاب تکوین یا طبیعت و کتاب تبیین یا قرآن را پیش روی انسان قرار داده و این دو برای تعالی شخصیت انسان است. از منظر امام(ره)، قرآن برای اصلاح رفتار، فکر، گفتار، اخلاق و به طور کلی برای اصلاح سبک زندگی انسان‌ها است.

امام(ره) به قرآن به عنوان یکی از نیازهای اساسی انسان نگاه می‌کرد، چرا که انسان گرفتار در زمین است و نیاز به آرامش دارد. برای اینکه انسان گرفتار در زمین به آرامش برسد، به شدت نیازمند ارتباط مستمر با آفریدگار هستی است. از منظر امام، توجه به قرآن یعنی هم‌صحبت شدن و گفت‌وگو با خداوند، به همین دلیل ایشان بر قرائت قرآن تاکید زیادی داشتند و به آن توصیه می‌کردند. از نظر امام قرائت قرآن زمینه تفکر و تدبر در آیات و در نهایت اصلاح نفس و تهذیب نفس افراد جامعه است.

از نظر امام(ره)، قرآن تنها کتاب سلوک الی الله و تنها کتاب تهذیب نفس و سنن و آداب الهی و واسطه ارتباط مخلوق با خالق است و آن را عروه الوثقی و حبل‌المتین می‌دانستند که انسان از طریق آن به عالم ربوبی متصل می‌شود و با عمل به دستورالعمل‌های آن، مسیر سعادت را طی می‌کند.

ایکنا ــ آیا در نوع رویکرد و قرائت امام به قرآن در پیش از انقلاب با بعد از آن تفاوتی وجود دارد؟ 

براساس همین نگاه، امام در راه‌اندازی جریان انقلاب، به قرآن اهتمام داشت. امام پیش از انقلاب تفاسیر برجسته قرآن را مطالعه کرده و تمام مبانی تفسیر قرآن را فرا گرفته بودند. بعد از انقلاب تفسیر قرآن را آغاز کردند. مهم‌ترین اثر تفسیر امام که در قالب سوره حمد به یادگار مانده، تفسیر  سوره حمد است که به روش عرفانی بود، البته در این تفسیر به مبانی عقلی و اجتماعی هم توجه داشتند، ولی غالب آن روش عرفانی بود. امام براساس این روش سعی می‌کردند تا گوهرهای ناب قرآن را با رویکرد تاویلی بیان کنند. امام به عنوان یک عارف تمام عیار که در عین حال به فلسفه، کلام و مبانی فقه و اصول نیز آگاهی داشتند، به تفسیر سوره حمد پرداختند.

امام خمینی(ره) تمام تلاش خود را به کار می‌گرفت تا از طریق عرفان و تهذیب نفس، تا جایی که در توان دارد، به آن حقایق ناب قرآن دست پیدا کرده و جلوه‌های آن را نمایان کند. علاوه بر جلسات رسمی تفسیر و تفسیر سوره حمد ایشان، برخی از آثار تفسیری در لابه‌لای دیگر آثار امام قابل مشاهده است، یعنی وقتی کتاب آداب الصلاه، مصباح‌الهدایه و سره الصلاه را مشاهده می‌کنیم، می‌بینیم که مطالب این کتاب‌ها مبتنی بر آیات قرآن است و مباحث تفسیری در آن وجود دارد.

ایکنا ــ متد و روش  تفسیری امام چگونه بود؟ تفسیر سوره حمد ایشان چه ویژگی‌ها و خصوصیاتی دارد؟ 

امام در تفسیر خود از روش قرآن به قرآن استفاده می‌کرد و در عین حال به روایات و احادیث اهل بیت(ع) نیز توجه داشتند. علاوه بر این، ایشان به مستندات عقلی و اجتهادی و در نهایت به مستندات شهودی هم توجه داشتند. یعنی بخشی از منابع تفسیر امام، مستندات شهودی بر پایه خودسازی و سیرو سلوک و معنوی و مشاهدات باطنی است.

به طور مشخص برای این بخش چهارم می‌توانم توجه شما را به سخنرانی‌های امام در دیدارهای روز عید فطر جلب کنم. امام در ماه مبارک رمضان تمام دیدارها و ملاقات‌های رسمی و غیررسمی خود را قطع می‌کردند و به سیر و سلوک الی الله می‌پرداختند، یعنی به جز در مواقع ضروری تقریبا هیچ ارتباط زمینی نداشتند. بعد از یک ماه سیر و سلوک، در روز عید فطر، نتیجه آن سیر و سلوک را در دیدارهای امام می‌دیدیم که درباره شب قدر، یا عظمت قرآن، یا شخصیت رسول الله(ص) و امام علی(ع) و نسبت آنها با قرآن و یا درباره شخصیت آنها و نسبت‌شان با شب قدر صحبت می‌کردند. صحبت‌های ایشان در این روز سخنان بلندی بود که اهل معرفت به خوبی می‌فهمیدند این حرف‌ها مبتنی بر عقل و نقل نیست، بلکه مبتنی بر عرفان دینی و شهود باطنی است. بنابراین امام علاوه بر جلسات رسمی تفسیر و مکتوبات تفسیری‌شان، جلسات غیررسمی تفسیر داشتند. یعنی به ظاهر جلسه تفسیر نبود، ولی مباحث تفسیری در آن جلسات مطرح می‌شد که نمونه بارز و مشخص آنها، دیدارهای روز عید فطر امام بود و اگر مجموعه این دیدارها را جمع‌آوری کنیم، به یک کتاب تفسیری در حوزه مباحث عرفانی تبدیل می‌شود.

روش دیگر امام در تفسیر قرآن، روش اجتماعی بود که به آن پرداخته نشده است. بنده معتقدم امام نظریه ولایت فقیه و تشکیل حکومت دینی را از قرآن استنباط و برای آن مبانی قرآنی تعریف کرده بودند. ایشان معتقد بود تمام دستورالعمل‌های مربوط به زندگی جمعی و احکام حکومتی در قرآن وجود دارد و تلاش می‌کردند استنباط‌های خود از قرآن را یا مکتوب کرده یا بیان کنند که می‌توان آن را تفسیر اجتماعی امام به حساب آورد؛ مثلا وقتی امام بر وحدت و انسجام اجتماعی تاکید می‌کردند، این قول خود را به آیه «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا...» مستند می‌ساختند و در سایه تفسیر این آیه شریفه، مبحث مهمی مثل وحدت اسلامی و پرهیز از تفرقه را تبیین می‌کردند، یا مثلا وقتی از ضرورت تزکیه و تهذیب نفس کارگزاران نظام سخن می‌گفتند، به آیاتی مثل «هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَ إِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ» استناد می‌کردند که در حقیقت تفسیر این آیه شریفه بود. یا مثلا وقتی دشمن‌شناسی جوامع اسلامی، مبارزه با استکبار و رژیم صهیونیستی را مطرح می‌کردند، آن را به آیات مربوط به جهاد و مبارزه با کفار ربط می‌دادند و در سایه تفسیر این آیات بود که مردم را به جهاد و مبارزه با دشمن تهییج می‌کردند.

امام روش دیگری نیز در تفسیر قرآن داشتند که من آن را روش تفسیر کاربردی می‌نامم. منظور این است که امام در عمل تلاش می‌کردند با تفسیر آیات مختلف در حوزه زندگی فردی و اجتماعی، اثرپذیری مردم از گزاره‌های قرآنی را تبیین کنند. این رویکرد تفسیری را می‌توانید در سخنرانی‌های عمومی امام مشاهده کنید که با مردم عادی صحبت می‌کردند. وقتی ایشان در این سخنرانی‌ها آیه‌ای مثل «...أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» را بیان می‌کردند، به تفسیر آن می‌پرداختند و اسرار و رموز این آیه را بازگشایی می‌کردند و به مردم آموزش می‌دادند که چگونه یاد خدا را در دل‌های خود زنده کنند و با یاد خدا، دل‌هایشان را به آرامش برسانند. یا وقتی آیاتی مثل «...فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ...» و «وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» را در جلسات عمومی مطرح می‌کردند، گویا به تفسیر آیه می‌پرداختند و مستمعین را متوجه این نکته می‌کردند که قرآن را باید با آداب مخصوص به خودش خواند. به هر حال امام در آن بخش از سخنرانی‌های عمومی و ارتباطات مردمی خود که آیه‌ای از قرآن را مطرح می‌کردند، به دنبال آیه، به تفسیر کاربردی آن نیز می‌پرداختند و به مردم یاد می‌دادند که چگونه آیات قرآن را در زندگی روزمره خود ساری و جاری کنند.

اگر نگاه کوتاهی به وصیت‌نامه سیاسی عبادی امام بیندازید، نشان می‌دهد که تمسک به قرآن و آوردن آن در متن زندگی فردی و اجتماعی ما مسلمانان، یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های مبارک امام خمینی(ره) بود. ایشان در همان ابتدای وصیت‌نامه، به حدیث شریف ثقلین اشاره می‌کنند و تمسک به ثقل اکبر و ثقل اصغر و پیروی از قرآن و اهل‌بیت(ع) را سرلوحه توصیه و سفارش خود به امت اسلامی قرار می‌دهند.

ایکنا ـ وجه تمایز روش تفسیری امام با دیگر مفسران چیست؟

روش تفسیری که امام داشت، روش عرفانی بود. هنر امام این بود که به تمام مبانی تفسیری آشنا بودند. تمام روش‌های تفسیری را هم به خوبی می‌شناخت و وقتی وارد یک روش تفسیری می‌شدبه گونه‌ای تمام عیار ذهن‌شان را متمرکز در آن در روش می‌کردند. یعنی وقتی امام در حال تفسیر به روش عرفانی است، گوی فقط عرفان می‌داند و دیگر توجهی به مبانی فقهی ندارد. آن وقتی که تفسیر عقلی می‌کنند، گویی به صورت تمام عیار یک فیلسوف و متکلم تمام عیار هستند و گویی اصلا توجهی به مسائل عرفانی ندارند.  این‌ها هنر امام بود. یعنی وقتی وارد حوزه تفسیر کاربردی قرآن می‌شد، چون با مردم عادی و به صورت عمومی صحبت می‌کرد، اصلا وارد فضای اصطلاحات عرفانی و فلسفی و کلامی نمی‌شد و به صورت ساده با مردم سخن می‌گفت و آیات  را برای آن‌ها تفسیر می‌کردند. در واقع ایشان سفره‌ای پهن کرده بودند که مردم از عادمی و بی‌سوادترین آن‌ها تا باسوادترین مردم جامعه می‌توانند بر سر آن بنشینند و از برکات آن بهره‌مند شوند.

انتهای پیام
captcha