به گزارش ایکنا، امام خمینی(ره) پیش از اینکه رهبر انقلاب باشد، مردی حکیم، ادیب، نویسنده و شاعر بود. دیوان امام، که جزئی از اشعار اوست، گواه این مدعاست. امام با شاعران و ادبیات زمان خود آشنا بود و غزلهای بسیاری را در استقبال از غزلیات شاعرانی چون سعدی و حافظ سرود. البته این وجه از شخصیت رهبر کبیر انقلاب اسلامی کمتر شناخته شده است. از این رو با رضا اسماعیلی، شاعر انقلاب و پژوهشگر ادبیات پارسی، به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در زیر میخوانید؛
ایکنا ــ حضرت امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی بیشتر به عنوان چهرهای سیاسی شناخته میشوند، اما از ایشان یک دیوان شعر باقی مانده که بازتاب نگرش فرهنگی و ادبی ایشان است. آیا در بین فعالیتهای سیاسی رهبران جهان، نمونه مشابهی از این رویکرد وجود دارد؟
حضرت امام(ره) در بین رهبران و سیاستمداران جهان یک استثناست. رهبر بزرگی که در کنار رهبری جامعه و سیاست، شعر هم میگفتند و به ادبیات و عرفان تعلق خاطر داشتند. بعد از ارتحال حضرت امام(ره)، غزل عارفانهای با مطلع «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» از ایشان چاپ شد که بسیاری را غافلگیر کرد. برای بسیاری از مردم باور اینکه غزلی تا این حد زیبا و عارفانه، سروده انقلابیترین مرد جهان است سخت و دشوار بود، زیرا طرفداران و دوستداران امام در ایران و جهان پیش از این او را فقط به عنوان مرجع دینی و رهبر سیاسی میشناختند.
البته در گذشته نیز سیاستمدارانی بودهاند که در کنار کار سیاسی به هنر و ادبیات هم تعلق خاطر داشتهاند. اما تعداد آنها انگشتشمار است. ضمن آنکه شخصیت سیاسی آنها با شخصیت ادبیشان زاویه دارد. برای مثال ناصرالدین شاه قاجار شعر میگفت و دیوان شعری از خود به یادگار گذاشته است. این شاه قاجاری به عنوان رهبر سیاسی مقبولیت و محبوبیت چندانی نداشت، چون سیره سیاسیاش با سیره ادبیاش همخوانی و همخونی نداشت. اما حضرت امام این گونه نیست. چهره ادبی امام با چهره سیاسی ایشان قابل انطباق است. حضرت امام شخصیتی چندبعدی داشتند. ایشان علاوه بر مرجعیت دینی و رهبری سیاسی، عالمی عامل، عارفی کامل و ادیبی دقیقهیاب بودند.
از دیگر سیاستمدارانی که به هنر و ادبیات و فلسفه و عرفان تعلق خاطر داشتهاند، علامه اقبال لاهوری، قائم مقام فراهانی، ملک الشعرای بهار، پرویز ناتل خانلری و... را میتوان نام برد. قائم مقام تحولی در نثر پارسی ایجاد کرد و به آن هویتی دوباره بخشید. نبوغ و استعداد قائم مقام در شعر و شاعری غیرقابل انکار است، اما نام او در تاریخ ادبیات ایران با «منشآت» ماندگار شد. شعر معروف زیر منسوب به قائم مقام فراهانی است که آن را پس از عزل از مقام صدارت عظمایی سروده است:
روزگار است این که گه عزت دهد گه خوار دارد
چرخ بازیگر از این بازیچهها بسیار دارد
مهر اگر آرد بسی بیجا و بیهنگام آرد
قهر اگر آرد بسی ناساز و ناهنجار دارد
لشکری را گه به کام گرگ مردمخوار خواهد
در جهان نیز میتوان به نام شاعران و ادیبانی برخورد، که از عالم ادب و هنر به عالم سیاست آمدهاند. برای مثال «امه فرناند دیوید سزر»، نویسنده و شاعر فرانسوی که یکی از روشنفکران و رجال سیاسی فرانسه بود و شعر هم میگفته. به طور کلی تعداد سیاستمداران هنرمند در جهان انگشتشمار است، زیرا آب هنر و ادبیات با سیاست در یک جوی نمیرود، به همین دلیل سهراب سپهری گفته است: «من قطاری دیدم، که سیاست میبرد و چه خالی میرفت!»
ایکنا ــ دلیل تجلی چنین روحیه فرهنگی و ادبی در منش سیاسی و اجتماعی امام خمینی(ره) چیست و رویکرد ایشان در اشعارشان چگونه است؟
امام قبل از این که سیاستمدار باشد، یک انسان معنوی و لطیف بود. یک عارف ربانی و روحانی. انسانی همچون مولانا که با چراغ و آینه به دنبال ردپای انسان بود. امام عبد صالح خدا بود و رسالتی پیامبرانه داشت. این مرد الهی به دنبال حکومت و خلافت و امارت و چیزهایی از این قبیل نبود. خلاصه کردن امام در سیاست، ظلم بزرگی به اوست. او حکومت را برای اصلاح امور جامعه میخواست. در سیره سیاسی امام «قدرتطلبی» جایی نداشت. او حب جاه نداشت. متأسفانه گاهی ما به اشتباه تمام رسالت امام را در تشکیل حکومت خلاصه میکنیم که کار صوابی نیست. او همچون همه مصلحان بزرگ، درد «انسان» داشت. درد دین و آیین. امام قیام کرد تا زشتیها و پلشتیها را پاک کند و جهان بهتری برای ما بسازد. رسالت هنر و ادبیات نیز چیزی جز این نیست. پس طبیعی است که حضرت امام برای تحقق رسالت انسانی خود از پدیدههای معنوی بهره بگیرد، از شعر و ادبیات که باعث تلطیف روح انسانها میشود.
ایکنا ــ مهمترین ویژگی اشعار امام خمینی(ره) چیست؟
دعوت به راستی و درستی، عشق و مهرورزی، «انسان زیستن» و صادق بودن به ویژه صداقت در دین و آیین. امام دشمن مقدسمآبی و تحجر بود. او همچون حافظ ما را به دینداری اصیل فرامیخواند. دینداری صادقانه و عالمانه و به دور از رنگ و ریا و نفاق. با مرور اجمالی در اشعار حضرت امام، به سهولت درمییابیم که اشعار امام درونمایهای انسانی و عرفانی دارد. عرفان متجلی در سرودههای امام خمینی(ره) عرفانی اسلامی، بیدارگرانه و مبتنی بر آموزههای وحیانی و قرآنی است که انسان را به صراط مستقیم توحید و رستگاری هدایت میکند. چنانکه حجت الاسلام صادقی رشاد در مصاحبهای به راستی و درستی گفته است: «شعر برای امام دریچهای بود که میتوانست از آن به عالم و آدم بنگرد و یا تماشاگران را از این دریچه به دنیای عرفانی و اشراقی خود راه دهد، شعر امام بازترین پنجره رو به دنیای عرفانی امام است. امام در نثر و نطق، مفاهیم و مسائل عرفانی را بسیار مطرح کردهاند، اما شاید بدان جهت که زبان نثر تحمل بیان مفاهیم عمیق عرفانی را که در ذهن شریف آن بزرگوار بوده، نداشته، و شعر زبان باظرفیت و توانایی برای بازگویی مفاهیم عالی عرفانی بوده، معظم له این قابلیت را به استخدام بیان یافتههای اشراقی خود در آوردند... شعر برای امام قالبِ خوبی برای بازگویی مفاهیم بلند شهودی تلقی میشد... مهمترین منبع شناخت شعر امام، شخصیت امام است. ما در درک شعر امام نباید فقط به کتب اصطلاحاتی و معرفتی مراجعه کنیم، اگر ما دریچهای بگشاییم و شخصیت جامعالاطراف او را ببینیم، میتوانیم شعر او را بهخوبی درک کنیم. از آنجا که عرفان نظری امام مستظهر به تجربه عرفانی او در عرصه زندگی است، کسانی در درک عرفانش موفقتر خواهند بود که خود ملتزم به عرفان عملی بوده، دستی و دلی گداخته از آتش معرفت، در جیب و جان داشته باشند.»
ایکنا ــ شعرهای حضرت امام بر نسل شاعران انقلاب نیز تأثیرگذار بوده است؟ این تأثیر به چه صورت بوده است؟
پیروزی انقلاب اسلامی و درک حضور معنوی و باصلابت امام در جامعه، الهام بخش شاعران در خلق و آفرینش آثار ادبی با مضامین جدید شد و گفتمان ادبی ایستا و انفعالی قبل از انقلاب، تبدیل به گفتمان پویا و انقلابی شد و شعر معاصر در مسیر جدیدی به راه افتاد. گفتمان انقلابی حضرت امام(ره)، باعث گستردگی و توسعه مضامین در شعر معاصر شد و پای مضامین جدیدی را به حوزه ادبیات باز کرد. تأثیر حضرت امام بر ادبیات معاصر در دو محور عمده قابل بررسی است: محور مضمون و محتوا و محور «گونهشناسی ادبی».
تأثیرپذیری شاعران از شخصیت امام(ره) در خلق آثار ادبی باعث به وجود آمدن گونههای جدیدی در ادبیات معاصر شد که شعر انقلاب(فجریه) و امامیه از جمله عمدهترین این گونههای ادبی است. «امامیه» به شعری گفته میشود که موضوع و مضمون اصلی آن «امام» است. در امامیهها، شخصیت حضرت امام(ره) از زوایا و ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار میگیرد. شعر انقلاب یا «فجریه» نیز به شعری گفته میشود که موضوع و مضمون اصلی آن، دمیدن فجر انقلاب و به پایان رسیدن شب سیاه استبداد ستمشاهی است که میتوان این سرودهها را با عنوان «انقلاب سروده» نیز مورد بررسی قرار داد.
بعد از آسمانی شدن بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی نیز سرفصل جدیدی در کارنامه شعر انقلاب اسلامی با پیشانی نوشت «ارتحال سرودهها» متولد شد که موضوع و مضمون اصلی آن بیان تأثرات شدید شاعران از درگذشت امام به عنوان کاروانسالار انقلاب بود. جریان ادبی پرقدرتی که بیش از یک سال به صورت پیوسته ادامه داشت و منجر به خلق هزاران هزار قطعه شعر در قالبهای گوناگون ادبی در رثای امام امت شد.
ایکنا ــ در بین شاعران کدامیک در اشعار خود از امام خمینی(ره) و شخصیت یا اشعار ایشان تأثیر پذیرفته است؟
نسل شاعران انقلاب بیشتر از سیره و سنت انسانی و الهی حضرت امام تأثیر پذیرفتهاند. شاعران انقلاب بلا استثنا همه تحت تأثیر شخصیت معنوی حضرت امام بودهاند و در شعرهای خود تعلق خاطر و ارادت خود به آن روح الهی را به تماشا گذاشتهاند.
امام، مظهر حقطلبی و عدالتخواهی و عصاره فضایل ملت ایران بود. گروهی از شاعران نیز در شعرهایی که بعد از رحلت آن زعیم عالیقدر سرودهاند، به جای سوگ و مرثیه، به ستایش شخصیت معنوی و انسانی آن عبد صالح خدا پرداخته و بر سجایای اخلاقی ایشان دست گذاشتهاند. به تبیین و تحلیل این دقیقه که امام که بود؟ چه کرد؟ و چه میخواست؟ آنها در این شعرها، با پردهبرداری از سیمای انسانی و الهی آن عارف بالله، بر «اسوه» بودن آن پیر وارسته و به حق پیوسته تأکید کردهاند. سیمای امام در آیینه شعر معاصر، سیمای مردی است که در گوش شبزدگان صلای بیداری سر داد. مردی موحد و بتشکن که دل به خدا سپرد، و برای آزادی در بندشدگان و پابرهنگان تاریخ، با مجاهدتی بینظیر پا به میدان نهاد، شمشیر «حق خواهی» را از نیام «عدالت» برکشید، و سربلند و پیروز، آتش در خرمن کفر و شرک و نفاق برافروخت. چنان که زندهیاد سیدحسن حسینی در یکی از امامیههای خود گفته است:
ای کشته شب سیاه هولآور را
در نور نشانده نخله باور را
فرزند خلیل بتشکن، روح خدا
اینک بنواز ضربت آخر را