اجتهاد سیدهادی خسروشاهی مغفول مانده است
کد خبر: 3909509
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۳۹۹ - ۱۶:۴۷

اجتهاد سیدهادی خسروشاهی مغفول مانده است

سیدهادی خسروشاهی فضائل فراوانی داشت، ولی آنچه که در مورد ایشان کمتر اطلاع داشتند، این بود که از سیزده مرجع بنام، اجازه اجتهاد در فقه و نقل حدیث داشت. این اجازات از سال 1384 هجری قمری تا سال 1410 قمری از طرف مراجع عظام به نام ایشان صادر شده است.

به گزارش ایکنا؛ مراسم بزرگداشت حجت‌الاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی به همت انجمن مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی و با همکاری دانشگاه شهید بهشتی، امروز 18 تیرماه به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنان محمدمهدی جعفری در این جلسه را که سال‌ها با مرحوم خسروشاهی مأنوس بوده است، می‌خوانید؛

در سال 1338 که دانشجوی دانشگاه شیراز بودیم، انجمن اسلامی دانشگاه را تأسیس کردیم که در دانشکده ادبیات بودم و دوستانی نیز در دانشکده‌های پزشکی و کشاورزی تحصیل می‌کردند. یک مرتبه دیدم کتاب‌هایی در موضوعات روز اجتماعی و اسلامی از قم برای ما می‌آمد و گفتند این کتب را طلبه جوانی به نام سیدهادی خسروشاهی برای کتابخانه انجمن اسلامی دانشجویان به شیراز فرستاده است. آشنایی ما همین قدر بود تا اینکه در سال 1340 قرار شد کنگره انجمن‌های اسلامی ایران در مشهد تشکیل شود که در حضور مرحوم آیت‌الله سیدهادی میلانی برگزار می‌شد. ما نیز به عنوان نمایندگان انجمن اسلامی دانشجویان شیراز، راهی تهران شدیم و به مشهد رفتیم.

بعد از زیارت امام رضا(ع) قصد داشتیم به منزل آیت‌الله میلانی برویم. سر کوچه دیدیم یک سید جوان دارد از منزل ایشان بیرون می‌آید و دیدیم همان سیدهادی خسروشاهی است که برای ما کتاب می‌فرستاد و این نخستین دیدار حضوری با ایشان بود و وقتی ما را شناخت، همراه ما به منزل آیت‌الله میلانی آمدند و ما را معرفی کردند.

دعوت‌کننده کنگره، آقای مهندس بازرگان بود که ایشان در آن روزها در زندان بود، اما اعضای انجمن‌های دیگر، آمده بودند و علاوه بر آن، علامه طباطبایی، شهید مطهری و عده‌ای دیگر از آن بزرگان نیز در کنگره شرکت داشتند و سخنرانی‌هایی کردند، اما یکی از افراد فعال کنگره سیدهادی خسروشاهی بود.

بعد از کنگره در تهران ماندم و به ادامه تحصیل و فعالیت در انجمن‌های اسلامی دانشجویان پرداختم. هم تحصیل می‌کردم و هم در آنجا فعالیت‌هایی داشتم. در آن روزها، مکتب اسلام منتشر می‌شد و یکی از کسانی که بسیار فعال بودند و به شبهه‌ها پاسخ می‌دادند، سیدهادی خسروشاهی بود. لذا ایشان مقالاتی می‌نوشتند و برای ما می‌فرستادند. همچنین ایشان مدیر انتشارات دارالتبلیغ بودند. بنده نیز در تهران، در شرکت انتشارات کار می‌کردم و از این حیث نیز ارتباطی با ایشان داشتم، اما بیشترین ارتباط ما در جریان مبارزات سیاسی و مذهبی بود که به رهبری امام خمینی از سال 41 شروع و ادامه پیدا کرد.

ایشان نشریه‌ای به نام بعثت منتشر می‌کردند که با دو یار دیگرشان یعنی محمدجواد حجتی‌کرمانی و علی حجتی‌کرمانی بودند که به عنوان سه عنصر مهم در انتشارات بعثت همکاری می‌کردند و ما نیز همکاری‌هایی داشتیم و گاهی خبر، مقاله و بیانیه‌هایی می‌دادیم که منتشر می‌شد و تا همین حالا نیز، دو هفته‌نامه بعثت منتشر می‌شود و ایشان این نشریه را به شیراز می‌فرستادند.

در اوایل سال 1342، در جریان فعالیت‌ها در نهضت آزادی و مبارزات، به زندان رفتیم و در آخر مهرماه نیز دادگاه نظامی برای سران و اعضا برگزار شد و یکی از ارکان ثابت تماشاچیان این دادگاه، سیدهادی خسروشاهی بود که از قم به تهران می‌آمد و گاهی در دادگاه شرکت می‌کرد و بعد هم که تمام می‌شد، برای ملاقات به زندان قصر می‌آمد. در سال 1344 هجده نفر از زندانیان سیاسی را از قصر به برازجان تبعید کردند. اما آنجا موطن من بود و بعد از دو ماه و نیم، این تبعید برای من تقریب شده بود و از این حیث به دستور ساواک، من را از برازجان به زندان یزد بردند. در زندان یزد که بودم، نامه‌هایی برایم می‌آمد. یک روز پستچی بسته‌ای آورد و دیدم ترجمه جلد اول کتاب «امام علی(ع) صوت العداله الانسانیه» است که قبلاً هم البته با این کتاب آشنا بودم، اما سیدهادی خسروشاهی، اجازه ترجمه را از مؤلف گرفته بود و به نام «امام علی(ع) صدای عدالت انسانی»، ترجمه کرد و برای من فرستاد.

معرفی سیدجمال و جریان بیدارگری در جهان اسلام وجه بارز سیدهادی خسروشاهی

یکی از برجسته‌ترین فعالیت‌های وی معرفی سیدجمال و جریان بیدارگری در جهان اسلام و احیای اندیشه اسلامی بود. کسانی در ایران با سیدجمال آشنا بودند، اما آن جریان واقعی ایشان، به این دلیل که سیدجمال یک شخصیت جهانی بود و نمی‌خواست مهر یک کشور یا یک ملت به پیشانی او بخورد، به نام کل اسلام و جهان اسلام مطرح می‌شد. لذا در معرفی ایشان با نوشتن کتبی در شرح حال وی و آوردن مدارکی برای ایرانی بودن ایشان، بسیار فعالیت می‌کرد.

نشریه عروةالوثقی را معرفی کرد و این فعالیت، خود در جهت تقریب و وحدت اسلامی بسیار مؤثر بود که هم برای مردم ایران و هم برای جهان اسلام یک وسیله خوبی بود. استاد خسروشاهی در همین جهت بود که از آیت‌الله طالقاتی، دکتر شریعتی و شهید مطهری دفاع می‌کرد و می‌نوشت و ایشان را معرفی می‌کرد که در جهت ادامه احیای اندیشه اسلامی و دنباله کار سیدجمال‌الدین بود. ایشان بعد از پیروزی انقلاب، چند سالی هم به نمایندگی از امام خمینی به سفارت ایران در واتیکان رفتند و در آنجا نیز انقلاب را به خوبی به جهان کاتولیک معرفی کردند و نشریاتی در این باره منتشر می‌کردند که آنها را نیز که به زبان ایتالیایی بود، برای بنده به تهران می‌فرستادند.

سال‌ها هم ایشان نماینده ایران در مصر بود. البته متاسفانه از آغاز پیروی انقلاب اسلامی ایران، به دلیل قرارداد کمپ دیوید که روابط ایران و مصر قطع شد، لیکن ایشان ارتباط خوبی با دولت‌مردان، سیاست‌مداران و علمای الازهر داشت، به طوری که در رفع بسیاری از سوء تفاهم‌ها مؤثر واقع شد. ایشان پیش از پیروزی انقلاب نیز در کنفرانس‌ها، همایش‌ها و سمینارهای اسلامی بسیاری، از جمله الجزایر شرکت می‌کرد و به خاطر دارم که حتی به مناسبت پنجاهمین سالگرد استقلال الجزایر از ایشان تجلیل هم به عمل آمد و دولت این کشور لوحی را ارسال کرد.

از اجتهاد خسروشاهی غفلت شده است

ایشان فضائل فراوانی داشتند، ولی نکته‌ای که باید بیشتر روی آن تأکید کنم، این است که ایشان را به عنوان یک طلبه، نویسنده، روزنامه‌نگار، سفیر و فعال مذهبی می‌شناختند، اما آنچه که در موردشان کمتر می‌گفتند و شاید مردم کمتر اطلاع داشتند، این بود که از سیزده مرجع بنام، اجازه اجتهاد در فقه و نقل حدیث داشتند. این اجازات از سال 1384 هجری قمری تا سال 1410 قمری از طرف مراجع عظام به نام ایشان صادر شده است.

آخرین نکته هم این است که در برخی از مسائل با ایشان اختلاف داشتیم و وقتی به توافق نمی‌رسیدیم، به خدمت آیت‌الله طالقانی می‌رسیدیم، از ایشان داوری می‌خواستیم و ایشان هم به سخنان هر دو فرزند گوش می‌داد و سپس پدرانه نصیحت می‌کرد و به روابط برادری فرامی‌خواند و حقیقتاً نیز دو برادر بودیم که با سلیقه‌های مختلف در عین حال با کمال صفا و صمیمیت، باهم ارتباط داشتیم.

انتهای پیام
captcha