حجتالاسلام علیرضا ایمانیمقدم، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی، در گفتوگو با ایکنا، به بیان نکاتی از سیره امام کاظم(ع) پرداخت و بیان کرد: امام کاظم(ع) بنابر مشهور، در ماه صفر و بنا بر قولی، در بیستم ذیالحجه سال 128 هجری، بیست سال قبل از شهادت پدرشان متولد شدند. امام صادق(ع) فرزندان زیادی داشتند و پسران بزرگترشان 25 سال از امام کاظم(ع) بزرگتر بودند، اما امامت نصیب امام کاظم(ع) شد و این نشان میدهد که سن و سال در بحث امامت مطرح نیست و امامت و ولایت الهی باید از سوی خداوند عنایت شود که فرمود «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ»، این وجود نازنین با اینکه کوچکترین فرزند امام صادق(ع) بودند، اما مسئولیت هدایت و امامت امت بعد از شهادت پدر را بر عهده گرفتند.
وی تصریح کرد: آنچه در زندگی امام کاظم(ع) مطرح است، شرایط اختناق و شرایط سخت تقیهای است که امام(ع) در آن زندگی میکردند. امام کاظم(ع) در زمانی به امامت رسیدند که بنی عباس به اوج اقتدار رسیده بودند و مانند زمان پدر و جدشان نبود که در زمان سقوط بنیامیه و تازه روی کار آمدن بنی عباس باشد. اتفاقاً بعد از سال 136 که منصور دوانیقی فوت کرد، ارکان حکومت عباسی چنان اقتداری پیدا کرد که هارونالرشید به ابر خطاب میکرد، هر کجا میخواهی ببار که در ملک و مملکت من است.
ایمانیمقدم بیان کرد: قبل از روی کار آمدن هارون نیز وقتی در زمان هادی عباسی یک حرکتی در میان شیعیان و در سادات بنیالزهرا(س) از اولاد امام مجتبی(ع) انجام شد، آنها را از بین بردند. رهبری این قیام را شخصی به نام حسین ابن علی، نوه امام حسن(ع) بر عهده داشت. قیامکنندگان در شش کیلومتری مسجد الحرام محاصره شدند و به شهادت رسیدند. امام کاظم(ع) برای آنها مجلس عزا گرفتند و فرمودند این حسین ابن علی ما را به یاد جدمان حسین ابن علی(ع) میاندازد.
هدف کلی همه ائمه(ع) چه بود؟
این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: در این دوره کوچکترین حرکتی سرکوب میشد و در این شرایط، امام کاظم(ع)، هدایت و امامت را بر عهده گرفتند، اما بر اساس نظریه محققانه مقام معظم رهبری که انسان دویست و پنجاه ساله را مطرح میکنند، معتقدیم که این یازده امام، همگی یک هدف را دنبال میکردند و آن تشکیل حکومت اسلامی بوده است و به دنبال اقامه دولت اسلامی بودند که در سایه آن، مقررات دینی را پیاده کنند و تفاوتی بین امامان نیست.
وی بیان کرد: اگر تفاوتی در عملکرد معصومین(ع) هست، به شرایطی برمیگردد که در آن دوره حاکم بوده است، و الا امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، هر دو حجت خدا و معصوم هستند و به تعبیر جدشان رسول خدا(ص)، هر دو امام هستند، چه قیام کنند و یا قعود کنند فرقی ندارد. امام مجتبی(ع) با شخصی مانند معاویه کنار میآید و حکومت را به دشمن واگذار میکند. از حق مسلم خودش میگذرد و 9 سال خون جگر میخورد تا به توطئه همین معاویه و همسرش به شهادت میرسد. امام حسین(ع) نیز که به امامت میرسد، 11سال این پیمان را ادامه میدهد و وقتی معاویه از دنیا میرود و کار به دست یزید میافتد، امام حسین(ع) میفرمایند هر کسی مانند من باشد، با هر کسی مانند یزید بیعت نمیکند و بعد، نهضت عاشورا را ایجاد کردند. بنابراین فرقی بین امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نیست.
معاون سابق امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(ع) تصریح کرد: بنابراین اگر امام کاظم(ع) جای جدش امام حسین(ع) بود، نهضت کربلا را میآفرید و اگر امام مجتبی(ع) نیز جای امام صادق(ع) بود، حوزه علمیه راه میانداخت و هر کدام جای امام رضا(ع) بودند نیز، ولیعهدی دشمن را قبول میکردند، چون اینها به تکلیف عمل میکردند، نه اینکه ترسی داشته باشند یا به زندگی دنیا علاقه داشته باشند. لذا باید شرایط اختناق زمان هارونالرشید را خوب در نظر گرفت. سه فرزند وی مدعی شدند و مسیر خلافت را ادامه دادند، اما اقتدار هارون به گونهای بود که کسی در زمانش جرئت نفس کشیدن نداشت.
وی افزود: در این شرایط، امام کاظم(ع) یک نفر از شیعیان را به عنوان نفوذی میفرستند که به پیروان امام(ع) کمک میکند. این شخص، علی ابن یقطین است که وزیر هارونالرشید بود، اما هارون خبر نداشت که این جناب، شیعه و نماینده امام کاظم(ع) در دستگاه است. یک نکته جالب توجه هم از رفتار امام کاظم(ع) وجود دارد و آن اینکه، وقتی که علی ابن یقطین نسبت به یکی از شیعیان بیمهری میکند، آن فرد خدمت امام کاظم(ع) میآید و امام(ع) علی ابن یقطین را موظف میکند که به در خانه آن شیعه برود و از او حلالیت بطلبد. لذا حضرت کاظم(ع) اینطور تربیت میکردند که اگر شخصی وزیر هم باشد، باید دستگیری را داشته باشد.
رفتار ظلمستیزانه امام کاظم(ع)
ایمانیمقدم با اشاره به داستان دیگری از سیره ظلمستیزانه امام کاظم(ع) بیان کرد: شخصی به نام صفوان در زمان امام(ع) زندگی میکرد که شتر میچراند. یک زمان چند شتر را به هارون کرایه داده بود که میخواست کاروانی را از بغداد به سمت مکه راه بیندازد و پول خوبی هم به او میداد. نصف پول را گرفت و قرار شد وقتی به سفر رفتند و برگشتند، بقیه پول را هم بگیرد. سپس خدمت امام کاظم(ع) آمد. امام(ع) تا صفوان را دید، فرمودند، تو یار و یاور ظالمان هستی. گفت پناه بر خدا، من که باشم که ظالمان را یاری کرده باشم. حضرت(ع) فرمودند چرا شتران را در اختیار هارون قرار دادی؟ در پاسخ گفت آنها را اجاره دادهام، اما نه برای ظلم که مملکتی را بگیرد، بلکه برای حج دادم که امام(ع) فرمودند پول کرایه را گرفتهای؟ گفت رسم بر این است که پنجاه درصد را اول میگیریم و باقی پول را در آخر کار. امام(ع) فرمودند پس تو منتظر هستی که هارون برگردد و بقیه پولت را بدهد و در نتیجه تو راضی به حیات یک ظالم هستی، بنابراین همین مقدار کفایت میکند که تو یاور ظالم باشی.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی تصریح کرد: همچنین باید به یک نکته دقت زیادی کرد که از زمان ایشان به بعد، ائمه(ع)، شعیان را برای درک دوران غیبت آماده میکنند. از امام کاظم(ع) این نهضت آغاز شد و اوج آن در زمان امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) بوده است. از جمله شروع کردن نهاد وکالت بوده است. نهاد وکالت در عصر امام هادی(ع) به قله رسید، اما آغازش را امام کاظم(ع) داشتند که افرادی را به عنوان وکیل خود تعیین میکردند و به مناطق مختلف بلاد اسلامی میفرستادند که به عنوان نمایندگان امام(ع) و رابط امام و مردم بودند. مردم که نمیتوانستند به امام دسترسی پیدا کنند، از این طریق این ارتباط برقرار میشد. اینها رابط مالی و معرفتی بودند و اگر سوال و مسئلهای بود، از آنها پرسیده میشد.
درسهای سیره زندگی امام کاظم(ع) برای جامعه امروز
وی با اشاره به درسهای زندگی امام کاظم(ع) برای جامعه امروز بیان کرد: زندگی ائمه(ع) عموماً و زندگی امام کاظم(ع) خصوصاً برای ما درس است. برای نمونه نام مبارک ایشان یعنی کاظم است که اگر معنای همین لقب را بدانیم، یک دنیا درس برای ما وجود دارد. البته نه اینکه دیگر ائمه(ع) کاظم نبوده باشند، بلکه در امام کاظم(ع) پررنگتر است. امام کاظم(ع) کنیزی داشت که وقتی داشت آب را برای وضو گرفتن ایشان فراهم میکرد، ظرف افتاد و موجب شد صورت امام(ع) زخمی شود. سپس امام(ع) بنا بر آیه شریفه «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ» کظم غیظ کردند. در ادامه کنیز گفت من را ببخش که با توجه به عبارت «الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ» امام(ع) او را بخشید و در ادامه این کنیز به انتهای آیه هم اشاره کرد و همین موجب شد تا امام کاظم(ع) او را آزاد کند. بنابراین از یک خطا این کنیز به آزادی میرسد.
این استاد حوزه و دانشگاه در پایان بیان کرد: ارتباطات عبادی امام کاظم(ع) در زندان و بیرون زندان هم درسآموز است. چه اینکه وقتی هارون یک زن رقاصهای را به داخل زندان فرستاد تا امام(ع) را مورد آزار قرار دهد، خود او از رفتار معنوی امام متأثر شد. نمونه دیگر نیز داستان مشهور بشر حافی است که تحت تأثیر جمله امام(ع) قرار گرفت و توبه کرد که این داستان هم اهمیت مسئله امر به معروف و نهی از منکر را نشان میدهد.
انتهای پیام