آن زمان 17 ساله بودم و از سال 56 در حوزه علمیه مدرسه حقانی قم مشغول به تحصیل شدم. خانواده همه روحانی بودند و فعالیت تبلیغی وجود داشت و بارها به دلیل مخالفت علیه رژیم با برخورد گارد رژیم مواجه میشدند و مورد شکنجه قرار نگرفتند، انقلابیون در آن سالها رشد چشمگیری در اراک نداشتند و بیشتر انقلابیون فعال در شهرهای بزرگ دیگر فعال بودند. چراکه این شهر کوچک بود و نمیشد فعالیتهای گسترده انجام داد
بانویی از نسل بهمن / غفلت در تبیین بعد فرهنگی انقلاب جبران شود
نگاهی به نقش قرآنیان در دوران انقلاب / عملکرد صدا و سیما در ترویج فرهنگ قرآنی مطلوب نیست
برگی از خاطرات جهادگری بازاریان در پیروزی انقلاب
قبل از ورود به حوزه 2 سال در دبیرستان تحصیل کردم و فعالیتها تنها مذهبی بود و برای فعالیت سیاسی برنامه خاصی نداشتم و فعالیت سیاسی من درست از زمان تحصیل در حوزه شروع شد.مدرسه ما مرکز انقلابیون بود و برنامههایی اجرا میشد و ساواک نیز به این مکان مذهبی حساسیت خاص داشت و گاه سرزده به مدرسه هجوم آورده و حجره طلبهها را بازرسی میکرد. فعالیت مبارزاتی طلاب خارج از مدرسه شکل میگرفت. برای دریافت اعلامیه با بیت آیتالله یزدی در ارتباط بودیم و با خود به اراک آورده و بین مردم و بازاریان توزیع میکردیم. گاهی نیز سخنرانیهای امام از طریق نوار به دست ما میرسید و ما این نوار را به نوارفروشی زیرگذر خان در قم برده و آنان را تکثیر میکردیم. فردی به نام آقای کبیری معمولاً نوارهای حضرت امام(ره) را داشت و اگر هم نداشت از نوارهایی که ما برایش میبردیم یک نسخه نگه میداشت.
در نوار فروشی دستگاههای تکثیر نوار وجود داشت که با سرعت بالا اینکار را انجام میداد و یک نوارکاست یک ساعته را در مدت زمان 5 تا 10 دقیقه به چندین نوار تکثیر میکرد. تظاهراتها از زمانیکه مجله اطلاعات به حضرت امام توهین کرد شدت گرفت و مدارس حوزه نیز تعطیل شد. پس از تعطیلی حوزه تردد به منزل علما و مراجه تقلید شدت گرفت و آخرین مکان که به درگیری منجر شد منزل آیتالله نوری همدانی در روز 19 دی بود که تعدادی در انقلابیون در این درگیری به شهادت رسیدند.
بعد از درگیری و به شهادت رسیدن عدهای از انقلابیون، برگزاری جلسات ترحیم برای شهدا آغاز شد و ساواک نیز با جلسات برخورد میکرد. یادم هست برای دو نفر از شهدا که توسط ساواک به شهادت رسیده بودند در مسجد امام حسن عسکری(ع) نزدیک حرم مطهر حضرت معصومه(س) در قم جلسهای با سخنرانی آقای موحدی قمی بعد از نماز مغرب و عشاء برگزار شده بود، ساواک که از برگزاری این جلسه مطلع شده بود به مسجد حمله کرد و ما را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داد، آن زمان متوجه درد نبودیم، اما بعد از آن متوجه شدین باتونها الکترونیکی بوده است و تمام بدن انقلابیون حاضر سیاه شده بود.
پس از مدتی جمعیت برای تظاهرات بسیار شد و ساواک جرأت درگیری اینچنینی نداشت، مگر در موارد خاص. البته در اکثر برنامهها و تظاهرات قم و اراک حاضر بودیم. در جریان چماقداران اراک مجبور شدیم چند روزی را در خانه بمانیم. ساواک افرادی را اجیر کرده بود که افراد انقلابی را مورد ضرب و شتم شدید قرار دهند. در ماههای منتهی به بهمن 57 اکثر جلسات با حضور بیشتری از مردم برگزار میشد و مردم تهران و تبریز در جلسه بزرگداشت شهدای قم عدهای به شهادت رسیدند.
نقش روستاییان در پیروزی انقلاب واقعاً مهم است، یکی از برنامه روحانیون برگزاری بزرگداشت شهدا در روستاها بود. مرحوم پدر و عمومی بنده در روشنگری مردم روستاهای اراک نقش بسیار مهمی داشتند. روشن شدن روستاییان باعث شد تا مباحث مربوط به انقلاب از جهش بسیار خوبی برخوردار شود، همان مجالس ختم شهدا، مجالس روشنگری برای شهدا بود، روستاها به دلیل تعدد قابل کنترل برای ساواک نبود.
ما نیز همچون مابقی مردم به قول معروف گوشهای از کار را در اختیار داشتیم، جلوگیری از انحرافات اولویت اصلی حوزه علمیه، علما و روحانیت بود. روحانیت به ویژه علما و مجالی برای ترویج افکار انحرافی در تظاهرات را نمیدادند، گروهی کنترل شعارها را برعهده داشتند و اجازه نمیدادند اقدامی همچون تخریب اموال بیتالمال و اموال شخصی مردم صورت گیرد. پساز پیروزی انقلاب عدهای فرصتطلب دست به تخریب زدند، اما این هنجارشکنیها از سوی انقلابیون نبود.
قبل از انقلاب تنها حوزه علمیه فعال اراک حوزه حاج محمد ابراهیم بود، چون مدرسه آقاضیاءالدین و سپهداری آن زمان و امام خمینی(ره) فعلی در اختیار کامل اوقاف بود و اوقاف این دو مدرسه را تصرف کرده و اجازه تحصیل به طلاب داده نمیشد و فقط چند پیرمرد در مدارس ساکن بودند.
اما مرکز حاج محمد ابراهیم محل تجمع روحانیون بود. البته ناگفته نماند مدرسه علمیه آقاضیاءالدین در اختیار اوقاف بود، اما مسجد آقاضیاءالدین در این دوران فعال بود، در این مسجد حاجآقا نجمالاسلام که به حاجآقا اسماعیل هفتهای معروف بود وظیفه هدایت مردم را برعهده داشت. این مسجد مرکز سخنرانیها و تجمعات بود. معمولا این مسجد کانون راهپیماییهای قبل از انقلاب بود. گاه راهپیماییهای گسترده تاسوعا و عاشورا از مسجد آغاز شده و تا میدان امام(کرهرود) ادامه داشت. حتی در این مراسمها سخنرانان انقلابی از قم برای سخنرانی در اراک حاضر میشدند.
بزرگانی همچون حاجآقا میرجعفری از سردمدار مبارزه با رژیم در اراک بود و بیشتری سخنرانیها توسط ایشان انجام میگرفت. بعد از انقلاب دو حوزهای که تحت اختیار اوقاف قبل از انقلاب بود در اختیار علما قرار گرفت و مدیریت مدرسه امام مهدی(عج) که بهعنوان مدرسه اسلامی ساخته شده بود به حوزه علمیه سپرده شد، آیتالله خوانساری این حوزه را به جمع دیگر حوزهها اضافه کرد. در حال حاضر ۵ حوزه علمیه برادران و چند حوزه علمیه خواهران در اراک فعال هستند و تقریبا در همه شهرستانها حوزههای علمیه خواهران و برادران مشغول به فعالیت هستند.
با وجود اینکه علاقمند بودم در تهران باشم، آن روز در اراک بودم، ما آن زمان تلویزیون نداشتیم، اما لحظه ورود ایشان به کشور پخش میشد و پس قطع تصاویر همه به خیابانها آمدند و حماسهای با شکوه خلق کردند. عصر 12 بهمن، نوار سخنرانی امام در بهشتزهرا(س) به دست ما رسید و ما در مسجد برای عموم پخش کردیم.
بانوان در پیروزی انقلاب نقش بسیار مهمی و تأثیرگذاری داشتند. پیروزی انقلاب مرهون زحمات و مدیون فداکاری و شجاعت آنان است. امروز نیز جمعیت انقلابیون بانوان از آقایان بیشتر است. بانوان تربیت یافته مکتب بوده و همچون شیرمردان در صحنه بودند و جریانات را تقویت و همراهی میکردند. بانوان با بازگذاردن درب منزل از انقلابیون دفاع کرده و به فرار آنان از دست گارد و ساواک کمک میکردند. تحت تعقیب هم بودم و بعدها متوجه شدم که اسم من و چند نفر از دوستان در لیست سیاه ساواک قرار داشته است که با پیروزی انقلاب کار به دستگیری نرسید.
تبعیت از رهبری در حوزه نهادینه بود و در دانشگاه تاحدی مباحثی همچون آزادی فکری و ... حاکم بود، لذا گروههای انحرافی نتوانستند در حوزه ورود پیدا کنند، اما گروههای کمونیستی و التقاطی مانند چریکهای فدایی خلق، حزب توده، مجاهدین خلق و ... در دانشگاهها پدید آمدند و قصد داشتند تفکرات کمونیستی را با اسلام مخلوط و به خورد جامعه دهند. البته اکثریت دانشگاهیان نیز همراه امام، علما و مرجعیت بودند و در واقع هیچ تفاوتی بین دانشگاهیان و حوزه وجود نداشت.
همدلی حاکم بین مردم در زمان قبل از انقلاب ناگفتهای است که باید بیشتربه آن پرداخته شود. صحنههایی را از همراهی مردم دیدم که قابل توصیف نیست، مردم به هیچ عنوان نسبت به یکدیگر بیتوجه و بیتفاوت نبودند، نیروهای انقلابی هرچه داشتند را در طبق اخلاص میگذاشتند. در صورتیکه این شاخصه را اصلاً نمیبینم و به آن پرداخته نمیشود. مردم در آن زمان نسبت بهم احساس مسئولیت، وظیفه و تکلیف داشتند.حتی بازاریان در حمایت از مردم و اعتراض به رژیم بازار را تعطیل کرده و به جمع مبارزان پیوستند. خودخواهی امروز که برخی از مردم همه مؤلفهها را برای خود میخواهند وجود نداشت.
استقلال و آزادی یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی است و برای تحقق این امر شعار وحدت کلمه سردادند. افرادی به سن بنده روزهای قبل از انقلاب را به خوبی درک کردند و روزهای ابدی گوشهای از فضای آن روز را برای مردم ترسیم میکند. حتی شاه در مصاحبه با خبرنگاری میگوید مگر من گماشته آنان نبودم و این نشان از عدم استقلال در کشور دارد و متأسفانه استقلال امروز مورد توجه قرار نمیگیرد.
انقلاب نعمت خداست نباید از از این نعمت به راحتی بگذریم. به جوانان توصیه میکنم از این نعمت الهی بهره لازم برای تحقق اهداف متعالی خود داشته باشند، کفران نعمت موجب خسران است. جوانان بدانند انقلاب قادر است زمینه رسیدن آنان به اهداف علمی، معنوی و حتی مادی آنان را فراهم کند به شرط آنکه با دلسوزی پیشرفته و اسیر وسوسه دشمن نشوند.
انتهای پیام