استادی داشتیم که سرکلاس مطلبی زیبایی گفت که ذهن تمام دانشجویان را به تفکر واداشت و آن این بود که «کرونا هم یک روزی تمام میشود، برای آن روز چه مطلبی آماده کردهاید که در بارهاش بنویسید، حرف بزنید، بحث کنید و نتیجهگیری زیبایی از آن داشته باشید». اگرچه از آن روز خیلی گذشته است اما این سؤال استاد از همان روز من را به فکر واداشت که در مورد پایان کرونا چه چیزی باید آماده کنم تا بنویسم هرچند سخنان و شایعاتی که در مورد کرونا و وحشتی که در آن زمان ایجاد کرده بود باور اینکه این ویروس منحوس هم باید روزی کوله بارش را در سایه الطاف خداوند متعال به بندگانش ببندد و از این دنیا و انسانهایش دور شود بسیار سخت بود.
تنها موردی که در آن دوران به ذهنم رسید مطلبی بود که همه ما بسیار شنیدیم: «این دنیا و تمام آنچه در آن وجود دارد فانی است» پس قبول اینکه سایه شوم کرونا هم روزی از سر زندگی انسانها برچیده میشود و دنیا بازهم زیبا خواهد شد، برای ما باید باورپذیر باشد اما واقعاً هیچگاه به این فکر کردیم که این دوران سخت، کرونا به ما چه آموخت؟
کرونا که آمده هیچ کس باور نمیکرد تغییراتی تا این حد غیرقابل باور در زندگی ما ایجاد کند البته ما تنها منظورم مردم ایران نیست بلکه تحولاتی است که در تمام عرصههای زندگی بر تمام مردم جهان حاکم شد. کرونا که آمد تمام آمد و رفتها تغییر کرد، دید و بازدیدها، بودن ونبودنها، غم و غصهها، باید و نبایدها، همه و همه دچار تغییر و تحولاتی شدند که اگر برگردیم و به یک سال اخیر نگاه کنیم میبینم که زندگی ما ذره ذره تغییر کرد.
کرونا که آمد دیگر بهار و آغاز سال جدید زیاد برای ما معنایی نداشت چراکه دل بسیاری از خانوادهها به خاطر بیماری و از دست دادن عزیزانشان گرفته بود. کرونا که آمد از شادی و خوشحالی بوی ماه مهر خبری نبود، دیگر پدر و مادرها به جای دغدغه خرید لوازمالتحریر و لباسهای فرم مدرسه ترس حضور فرزندانشان در سرکلاس درس و ابتلا به این بیماری را داشتند.
اما...
در کنار این همه ترس، یأس و ناامیدی باید به این مهم هم توجه کنیم که کرونا در تمام دلهره و ترس و استرسی که در جامعه ایجاد کرده درسهای بسیاری نیز برای ما داشت، درسهایی که شاید همه ما آنها را در طول زندگی هزاران بار دیده و شنیده بودیم اما زیاد به آن توجه نمیکردیم. آری همه ما این باور را قبول داریم که روزی ما هم باید کوله بار سفر را ببندیم و دنیا را با تمام زیباییها و آفرینشهای خارقالعاده الهی به جا گذاشته و برویم اما کرونا آن را به ما یادآوری کرد.
همه ما میدانیم که هیچ عشقی زیباتر از عشق به خداوند متعال نیست و این را باور داریم که تمام این جهان بدون وجود خالق بی عیب و نقصی نمیتواند خلق شده باشد و باید همیشه شکرگزار درگاه الهی باشیم اما در گیر و دار مشکلات زندگی این شکرگزاری را فراموش کرده بودیم و بسیار عادی از کنار آن میگذشتیم.
همه ما میدانیم که سلامتی بالاترین، مهمترین و حتی عزیزترین نعمت الهی به بندگانش است و سلامتی از تمام آنچه در این جهان وجود دارد برای انسان مهمتر است اما هیچگاه به از دست دادن این نعمت الهی نیندیشیده بودیم اما کرونا نعمت سلامتی را به ما یادآوری کرد.
همه ما میدانیم که در این دنیا بدون اکسیژن نمیتوان نفس کشید اما آنقدر عادی شده بود برایمان که شاید هیچوقت به وجود اکسیژن و نفسهای راحتی که در این هوا میکشیدیم فکر نکرده بودیم و با کارهایمان به نوعی عامل آلودگی هوا هم شده بودیم اما کرونا و گرفتن توان نفس کشیدن از انسان بار دیگر به ما یادآوری کرد که آری برای هر نفس ما در طول شبانهروز و حتی ساعت به ساعت، دقیقه به دقیقه و ثانیه به ثانیه به اکسیژن نیاز داریم و باید گفت درس دیگر کرونا تفکر در عامل حیات انسان یعنی اکسیژن و هوا بود.
پدر و مادر که این روزها از نصیحت بزرگترها گرفته تا رسانههای گروهی و فضای مجازی پرشده از پیامها و مطالب زیبایی در مورد این دو فرشته نجات هر انسانی و حتی شاید ما هم در طول ماه و سال هم در فضای مجازی مطالبی در مورد پدر و مادر به اشتراک میگذاشتیم اما تا چه حد در زندگی واقعی به آنها توجه میکردیم و اگر گلهای از طرف آنها میشنیدیم، دغدغه و مشکلات زندگی را بهانه میکردیم اما کرونا به ما یادآوری کرد که جایگاه پدر و مادر بسیار بالاتر از تمام دغدغههای زندگی است اما فرصت اندک...
راستی کرونا به شما چه درسهای را آموخت؛ شاید همین درسها یک روز تبدیل به خاطرات، داستانها، فیلمنامهها و حتی شاید یک تابلو نقاشی شود تا به دیگران یادآوری کند.
یادداشت از ملیحه سیفی؛ سردبیر خبرگزاری ایکنا کردستان
انتهای پیام