به گزارش ایکنا از کردستان، علیاصغر حسینی، عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان در یادداشتی به بررسی «مفاسد اداری و اثر آن بر توسعهنیافتگی استان کردستان» پرداخته که در ادامه متن این یادداشت آمده است؛
در بررسی اجمالی مدیریت در سطح کشور و بهویژه برخی مدیران در سطح استان کردستان در طول سالهای بعد انقلاب بهویژه در سی سال اخیر حاکی از آن است که اغلب مدیران و نه همه آنان دو خطای راهبردی را مرتکب شده و میتوان گفت این امر در استان کردستان از شدت بیشتری برخوردار است که به هیچ وجه به جریانهای جناحی، حزبی و سیاسی به اصطلاح چپ و راست ربطی ندارد اگر چه میتوان اندک تفاوتهایی را بین آنها مشاهده کرد، ولی وجود این دو خطای مهم بین آنها کاملاً مشهود است.
خطای اول: مدیران ما فراموش کردهاند که در نظام جمهوری اسلامی عهدهدار منصب مدیریت هستندو باید شیوه مدیریت آنان بر مبنای ارزشهای اسلامی و مبتنی بر آیات و سیره عملی پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) و ارزشهای انقلابی باشد.
متأسفانه اکثریت مدیران یا اصول مدیریت در اسلام را نمیدانند و یا اگر هم بدانند به آن عمل نمیکنند. سیره نبوی و منطق عملی پیامبراکرم(ص) در امر مدیریت بر اصولی چون؛ تبعیت و اطاعت از خداوند، سادهزیستی، تفویض اختیار و مسئولیتخواهی، انضباط و جدیت، پایبندی به عهد و پیمان، جلوگیری از سوءاستفاده اطرافیان و وابستگان، نصیحت و انتقاد متقابل، برپا داشتن حق و عدالت، محبت و مدارا، ارتباط و تعامل فراوان با مردم، دقت در دخل و خرج بیتالمال، دقت در انتخاب افراد با تقوی و شایسته به معنای واقعی، نظارت مستمر برعملکرد مدیران زیر دست و عدم مماشت با خاطیان و مفسدان و هر آنچه از دستورات الهی و شیوه مدیریت بزرگان دین است، مبتنی است و به همین دلیل است که این نوع مدیریت را میتوان مدیریت واقعی الهی و مردمی و در عین حال غیراستبدادی دانست و به اختصار مدیریت بر قلبها است.(سیره نبوی دفتر سوم مصطفی دلشاد تهرانی).
خطای دوم: بسیاری از مدیران ما در شیوه عملکردی مدیریت خود منهای نوع مدیریت اسلامی دو شیوه را اتخاذ میکنند، یا اطلاعات و آموختههای مدیریتی از نوع آکادمیک داشته و در دروس و رشتههای مدیریتی با اصول مدیریت آکادمیک که برگرفته از نظام مدیریتی کشورهای پیشرفته است، تبحّر دارند که قطعاً این سبک مدیریت را هیچگاه نمیتوانند پیاده کنند زیرا اجرای آن دقیق و سنجیده بوده و نیازمند آن است که همانند مدیریت اسلامی مفاد آن را اجرا نماید که برای آنان امری دشوار به نظر میرسد یعنی تصور کنید که مدیر ما نوع مدیریتی که در بین مسئولان ژاپنی، چینی، کره جنوبی و سنگاپور در شرق و نوع مدیریت غربی آکادمیک و قانونگرا برای نمونه در آلمان، فرانسه و ایتالیا حاکم است را در جامعه خودمان پیاده سازد، قطعاً به واسطه نظم و قانونگرایی بسیار دقیق، از انجام آن ناتوان خواهند بود. پس نوعی دیگر از مدیریت باقی میماند و آن نیز مدیریت بر مبنای روش و تصمیمات شخصی و یا مشاوران و معاونان همفکر خود است که صرفا با تأکید بر توان و شیوه مدیریت فردی خود است و جالب آنکه همه این نوع مدیران خود را در امر مدیریت سرآمد دانسته و نقصی در مدیریت خود نمییابند.
امروز در جامعه ما اکثریت پستهای اجرایی، مسئولیتهای تقنینی و نظارتی با این سبک از مدیریت شکل گرفته و اجرا میشود.
حال چرا چنین مدیریتی خطاست؟ دلیل این است که این نوع از مدیریت در جهت انتفاع شخصی و فامیلی بوده و عامل ایجاد فساد در حوزه ادارات میشود که مفاسدی مانند؛ تبعیض، رابطهمداری، بده بستان و باندبازی، رشوه و ارتشاء، انتصاب مدیران کمتوان سفارشی، اختلاس، رانتخواری وبرخی موارد دیگر را به دنبال دارد. بهویژه بین نمایندگان مجلس با مدیران، اعضای شورای شهر با شهرداران، مدیران با دستگاههای نظارتی و بازرسی و گویی همگان در مسابقهای بزرگ برای کسب ثروت و سرمایه در تلاش هستند و بخشی جزئی از توان مدیریتی خود را به مردم اختصاص میدهند.
برخی مدیران در طول دوران مدیریت خود چندین بار زمینهای دولتی دریافت نمودهاند و استفاده از رانت و استفاده نامشروع از اموال دولتی و جایگاه مدیریتی به نفع خود و اعضای خانواده و بستگان خود را از ارکان مدیریتی خود میدانند.
تمامی این نامدیریتیها تحت عناوین به نام اقتضائات زمان و نیز مصلحتاندیشی و حتی تعابیری به نام از سر ناچاری در بقاء جایگاه مدیریتی خود است.
وفور مدیرانی با این رویه در سطح جامعه فراوان است و دلیل آن بسیار واضح و نمایان است زیرا وجود مشکلات در سطح جامعه، گسترش فقر و فاصله طبقاتی، احساس تبعیض و بیعدالتی، فساد اداری و پروندههای کلان فساد اقتصادی، رشوه و ارتشاء، گسترش مطالبات به حق مردمی و بسیاری موارد دیگر آئینه تمامنمای این نوع مدیریت در سطح استان و حتی در سطح کشور است و بزرگترین خطر این نوع مدیریت تضعیف نظام جمهوری اسلامی و ناامید کردن از پیشرفت همه جانبه و پایمال نمودن خون شهدا خواهد بود.
در یک نگرش سطحی و منصفانه ملاحظه میشود که در برخی نهادهای حاکمیتی مانند نیروهای مسلح به دلیل پایبندی به ارزش اسلامی و انقلابی این خطاهای مدیریتی کمتر مشاهده میشود.
بنابراین مردم عزیز ما باید در برابر این دو خطا که در میان برخی از مدیران متأسفانه شکل گرفته است، دو راهبرد اصلی داشته باشند یکی آنکه تا میتوانند با انتصاب این مدیران در مناصب مدیریتی مخالفت نموده با استفاده از نقدهای سازنده حضور آنان را در پستهای مدیریتی کم نمایند و دوم با مطالبهگری صحیح، حاشیه امن این افراد را از بین ببرند.
انتهای پیام