چاپ و نشر در آیینه موزه‌ها
کد خبر: 3982301
تاریخ انتشار : ۱۵ تير ۱۴۰۰ - ۱۱:۵۷
یادداشت اختصاصی/

چاپ و نشر در آیینه موزه‌ها

احمد مسجدجامعی، یادداشتی را در اختیار ایکنا قرار داده که در آن به شرح شکل‌گیری موزه چاپ و نشر کشور و صنعت نشر در حوالی روز قلم پرداخته است.

به گزارش ایکنا، احمد مسجدجامعی به بهانه روز قلم و در ارتباط با صنعت نشر و اوضاع فرهنگ مکتوب و موزه مختص آن یادداشتی را در اختیار ایکنا گذاشته است که در ذیل آورده‌ایم:

سال‌ها پیش در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پی راه‌اندازی موزه چاپ و نشر کشور برآمدیم. کار تا جایی پیش رفت که سندی به امضای وزیر وقت و آقای بجنوردی رئیس وقت کتابخانه ملی رسید که با همکاری سازمان میراث فرهنگی که آن سال‌ها زیرمجموعه وزارت فرهنگ بود، ساختمان قدیم کتابخانه ملی در خیابان سی تیر به این کار اختصاص یابد این توافق‌نامه در زمانی امضاء شد که کتابخانه ملی از قلب تهران به تپه‌های  عباس‌آباد رفته بود.

پیش‌ترها هم نخستین نمایشگاه صنعت چاپ در سال 72 در ساختمان پیشین روزنامه اطلاعات در ضلع شمالی پارک شهر برگزار شد و در آن جز پایان‌نامه‌ها و آثار چاپی مربوط به این صنعت، برخی از نخستین ماشین‌آلات چاپ روزنامه و غیر روزنامه در پایتخت در معرض دید عموم قرار گرفت و به همین مناسبت کتاب‌شناسی توصیفی صنعت چاپ  به همت همکارمان مرحوم آقای محمود شالچی طوسی و آقای علیرضا پور ممتاز منتشر شد، اما آن کار هم به نتیجه نرسید یکبار هم در زیرزمین ساختمان موقوفه متقین در خیابان امام خمینی بالاتر از میدان حسن‌آباد در راسته موزه‌ها در محل سابق ساختمان اداری سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد چنین کاری انجام گرفت که با تغییر مدیریت‌ها بساط آن هم برچیده شد.

در زمان مسئولیت آقای رسول جعفریان در کتابخانه مجلس به همت زنده‌یاد اسماعیل دمیرچی مؤلف کتاب ارزشمند آشنایی با صنعت چاپ، موزه‌ای در کنار کتابخانه مجلس شکل گرفت امّا آن هم به جایی نرسید.

در این میان در یکی از تهران‌گردی‌ها به مناسبت روز خبرنگار و در نودمین سال انتشار قدیمی‌ترین روزنامه کشور سری به موسسه اطلاعات در بزرگراه حقانی زدیم و از تأسیسات جدید و قدیم آن دیدن کردیم در آنجا این ایده دوباره زنده شد. خوشبختانه آقای دعایی، که در طول چهل سال اخیر و دوره پر فراز و فرود قرن چهارده هم چنان استوار به کار خود ادامه می‌دهد، موزه روزنامه اطلاعات که بخشی از آن هم به ماشین‌آلات چاپ اختصاص داشت را راه‌اندازی کرد. در آن دیدار که جمعی از نویسندگان و روزنامه‌نگاران و کاریکاتوریست‌ها هم حضور داشتند از خلال صحبت‌ها و گفت‌وگوها مشخص شد که افراد شناخته‌شده‌ای همچون حسن صدر، سید محمد محیط طباطبایی و محمدابراهیم باستانی پاریزی سابقه کار یا نوشتن در روزنامه اطلاعات داشتند. برخی هم که امروز به عنوان چهره‌های شاخص در سایر حوزه‌ها به حساب می‌آیند در نشریات این مؤسسه کار می‌کردند که در میان چهره‌های سینمایی رسول صدرعاملی، فریدون جیرانی، بیژن امکانیان و رضا کیانیان ازجمله آنها هستند یا مرحوم مسعود مهرابی، مدیرمسئول ماهنامه فیلم که به عنوان طراح و گرافیست با مجله دنیای ورزش از نشریات مؤسسه اطلاعات همکاری می‌کرد. خوب است این افراد نیز در موزه اطلاعات نشانی وجود داشته باشد.

به تازگی مؤسسه انتشارات علمی و فرهنگی که از ادغام چند مؤسسه فرهنگی پیشین ازجمله مؤسسه انتشارات فرانکلین، بنگاه ترجمه و نشر و سازمان کتاب‌های جیبی شکل گرفته چنین کاری را به ثمر رسانده و موزه مختصری از آن همه سوابق ترتیب داده و در آن آثاری از کسانی همچون همایون صنعتی زاده، غلامحسین مصاحب، عباس زریاب خویی، محمدرضا شفیعی کدکنی، منوچهر انور، سیروس پرهام، احمد سمیعی گیلانی، سیدجعفر شهیدی، احمد آرام و دیگران آورده  است که پیشروان ترجمه و تألیف و ویرایش بوده‌اند.

در قسمتی از موزه هدایایی است که خانواده پدیدآورندگان به آنجا اهداء کرده‌اند و گفته می‌شود جز کتاب‌های منتشر شده اسناد پنج هزار اثر چاپی از طریق آن موزه در دسترس محققان قرار می‌گیرد. آثار دیداری و شنیداری همه این سال‌ها که در کلاس‌های آن مرکز برگزار می‌شد نیز در شکل نوینی عرضه خواهد شد. بخشی از تاریخ فرهنگی این سرزمین در آرشیوهای ناشران نهفته است به ویژه که تاریخ‌نگاری را بیشتر اهل سیاست برعهده داشتند و کمتر کسانی همچون زنده‌یاد عبدالرحیم جعفری، بنیان‌گذار موسسه انتشارات امیرکبیر به خاطره‌نویسی پرداخته‌اند جز آن، اسناد و قراردادهای رسمی برای استفاده اعتبار ویژه‌ای دارند.

مثلاً در پرونده تألیفات صادق هدایت بارها اختلافاتی بین ناشر و اعضای خانواده بروز می‌کرد که موارد اختلاف و مکاتبات آن از جهات مختلف قابل‌توجه است حال آن را مقایسه کنید با موقعی که صادق هدایت قصد خروج از ایران داشت و برای تهیه مخارج می‌خواست مجموعه آثار خود را به قیمت 12000 تومان به محمد رمضانی دارنده کلاله خاور و ناشر بزرگ آن روز واگذار کند . البته در اوایل دهه سی یعنی هفتاد سال پیش یا مثلاً آثار زنده‌یاد دکتر عبدالحسین زرین‌کوب که با شرایط خاصی هم از نظر مالی و هم از نظر ویرایشی اثر را به ناشر می‌سپرد و اجازه هیچ‌گونه دخل و تصرفی حتی از نظر پاراگراف‌بندی و رسم‌الخط و نشانه‌گذاری نمی‌داد و اصل دست‌نویس اثر نزد ایشان می‌ماند.

در همان پرونده احتمالاً سندی موجود باشد که ناشر در سال 68 یا 69 مبلغ قابل‌توجهی به عنوان پیش‌پرداخت به ایشان داد و این موجب شد تا از فروش کتابخانه خود منصرف شود؛ کتابخانه‌ای که اینک جزء مجموعه‌های ارزشمند مرکز دائره‌المعارف بزرگ اسلامی است و امیدوارم روزی حواشی مهم ایشان بر انواع متون منتشر شود. البته آقای زرین‌کوب بسیار گشاده‌دست بود و از کمک شرافتمندانه حتی به خوانندگان بی‌بضاعت کتاب‌هایش دریغ نمی‌کرد. ازاین‌روست که با آن‌همه حق‌التألیف، جز کتاب ارث دیگری باقی نگذاشت و زندگی با قمر آریان هم در نهایت سادگی می‌گذشت که با طبع هر دو سازگار بود.

به یاد دارم که مرحوم عباس حرّی با همه دقت و توانی که داشت سعی می‌کرد در اثر دخالت کمتری صورت گیرد در سال‌های پس از انقلاب جلد سوم دائره‌المعارف فارسی مرحوم مصاحب با آنکه آماده بود به چاپ سپرده نمی‌شد زیرا مالکین جدید  مؤسسات امیرکبیر و فرانکلین و جیبی بعضی از مطالب را نمی‌پسندیدند و یا می‌خواستند مدخل‌هایی به آن بیفزایند.

مذاکراتی که صورت گرفت تا کتاب با کم‌ترین میزان جرح‌وتعدیل منتشر شود، خود سند مهمی است که نشان می‌دهد این بن‌بست با چه تدبیری شکسته شد، انجام این تغییرات جزئی به زنده‌یاد دکتر عباس حرّی سپرده شد و به‌هرحال اقدام موسسه انتشارات علمی فرهنگی گام مؤثری است برای ضبط و نگهداری آن اسناد ارزشمند و امید است که دیگر ناشران باسابقه چنین کنند تا بدین ترتیب راه بر پژوهشگران تاریخ فرهنگی ایران گشوده شود.

در دیداری که به مناسبت کتاب‌گردی از شرکت سهامی انتشار داشتیم اسنادی در آنجا دیده شد که از نظر تاریخ سیاسی و دینی ارزشمند است از بنیانگذاران این موسسه آقایان سید محمود طالقانی، مهدی بازرگان، مرتضی مطهری، یدالله سحابی، حسن محجوب، کاظم یزدی و احمد آرام بوده‌اند. در آنجا سندی بود که نشان می‌داد مرحوم آقای هاشمی در شکل‌گیری این حرکت فعال بوده و حضور داشته در حالیکه در جایی این موضوع ثبت نشده و حتی آقای محسن هاشمی هم که آثار پدر را گردآوری می‌کند از آن اطلاع نداشت و سند در اختیار او قرار گرفت اگر موزه‌ای تشکیل شده بود ده‌ها سند مشابه می‌توانست در آنجا در معرض دید باشد.

امیدوارم کار موسسه انتشارات علمی-فرهنگی در سال 1400 برای ناشران الگویی باشد تا اطلاعات و اسناد خود را در اختیار همگان قرار دهند و متوجه اهمیت آن برای تاریخ معاصر ایران باشند. این موزه‌ها تاریخ نویسندگی و نویسندگان و مترجمان و ویراستاران و پدیدآورندگان معاصر کشورمان است.

انتهای پیام
captcha