به گزارش ایکنا؛ در این شماره از نشریه آموزههای تربیتی در قرآن و حدیث، مقالاتی با عناوین «تابآوری، کارکردها و راهبردهای ارتقای آن در فرایند تربیت اجتماعی از منظر قرآن کریم»، «واکاوی کنشهای گفتاری در تبیین آموزههای تربیتی دعای مکارمالاخلاق»، «بررسی تحلیلی تشبیه در روایات تفسیریِ اخلاقی و تربیتی تفسیر نورالثقلین»، «راهبردهای تعاملات فرهنگی مسلمانان با مسیحیان از منظر قرآن با رویکردتربیتی»، «رهیافتی به الگوی تربیت فکر در قرآن کریم»، «تفکیک ساحتهای احساسی و ارادی تقوا در نهجالبلاغه و تعامل آنها با ساحتها باور، کردار و گفتار»، «آثار تربیتی و اجتماعی پایبندی به اخلاق از سوی مدیران در دیدگاه امام علی(ع)»، «تبیین روشهای شخصیسازی فرآیند یاددهی-یادگیری در سیره تربیتی امام رضا(ع): رویکرد تحلیل محتوا»، «نگاهی قرآنی- روایی به کارکردهای تربیت دینیِ معرفت الهی در هستی»، «فرایند عملی سازی باورها و آسیبشناسی آن از منظر قرآن و حدیث»، «تعامل با زنان ناشزه و آثار تربیتی آن در قرآن و حدیث» و «قرائتی تربیتی از حدیث کساء با روش تحلیل محتوا» منتشر شده است.
در طلیعه نوشتار «تابآوری، کارکردها و راهبردهای ارتقای آن در فرایند تربیت اجتماعی از منظر قرآن کریم»، آمده است: تابآوری یکی از مؤلفههای بنیادین در فرایند تربیت اجتماعی است که با کارکردهای ویژه خود نقش مهمی در ارتقای کیفیت روابط اجتماعی و کاهش آسیبهای آن دارد. این نوشتار پژوهشی میان رشتهای است که با هدف بازشناسی مفهوم تابآوری در قرآن کریم، تبیین کارکردهای آن در تربیت اجتماعی و ارائه راهبردهای قرآنی برای دستیابی به آن، و به روش تحلیلی توصیفی نگاشته شده است. از نتایج تحقیقات روانشناسی و علوم تربیتی بهره گرفته و با عرضه به قرآن و حدیث به تبیین موضوع و ارائه راهبردهای قرانی برای دستیابی به آن پرداخته است. نتیجه آنکه تابآوری با کارکردهایی چون رشد توانمندیهای شخصیتی، ایجاد ثبات هیجانی، ایجاد آرامش، افزایش رضایت از زندگی، و عاملیت در پیشگیری از نزاع به بهبود عملکرد اجتماعی و روابط میان فردی کمک مینماید. و از طریق ارتقای سطح شناخت و آگاهی، ایمان و باور دینی، اعتماد به وعدههای الهی، توکل، و خوشبینی و امید قابل افزایش است.
نویسنده مقاله «واکاوی کنشهای گفتاری در تبیین آموزههای تربیتی دعای مکارمالاخلاق» در طلیعه نوشتار خود آورده است: دعای مکارم الاخلاق از جمله ادعیۀ اخلاقی و تربیتی منقول از امام سجاد(ع) است که علاوه بر معارف والا از ساختار ِزبانی منسجمی نیز برخوردار است. از آنجا که نظریۀ کنشگفتاری جنبۀ مهمی از کاربردشناسی زبان و به مثابه حلقه رابطی است که نظریههای انتزاعی زبانشناسی را با واقعیت عینی است پیوند میدهد، لذا واکاوی کنشهای گفتاری این دعا به عنوان متن فاخر دینی، زوایای ناپیدا و ابعاد مختلف اخلاقی و تربیتی آن را آشکارتر میسازد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس نظریه کنش گفتاری جان سرل به این نتایج دست یافت که از میان کنشهای گفتاری پنجگانه، کنشهای گفتاری «ترغیبی»، «اظهاری»، «عاطفی» و نیز «تعهّدی» با هدف مشخصی در شکلدهی به اسلوب دعا نقش دارند. در این میان، کنش «ترغیبی» که ساختار اصلی دعا را شکل میدهد در قالب درخواستهایی برای نیل به وضعیت مطلوب است. کنشهای ترغیبی که در فرازهایی با کنشهای «عاطفی» یا «اظهاری» ترکیب میشوند در فرایند تربیت فردی و اجتماعی انسان، به مثابه الگویی تلّقی میشوند که مبتنی بر کرامت بخشی به انسان است.
در چکیده مقاله «بررسی تحلیلی تشبیه در روایات تفسیریِ اخلاقی و تربیتی تفسیر نورالثقلین» آمده است: قرآن کریم به عنوان کتابی جاودان و دربردارنده قانون اساسی اسلام، نیازمند تبیین است. برای دسترسی به معارف ناب قرآن، مراجعه به معصوم، به دلیل اشراف به تمامی آموزههای آن، بهترین شیوه است. معصومین(ع)، این معارف را در قالبهای مختلف، متناسب با موضوع، بیان فرمودهاند که از طریق روایات تفسیری به دست ما رسیده است. موضوعات اخلاقی و تربیتی در زمره مطالبی است که در ذیل آیات مربوط به آن، با شیوههای مختلف بیان شده است. یکی از این اسلوبها استفاده از تشبیه است. زبان اهل بیت(ع) همان زبان رایج در عرف است؛ در زبان عرفی تشبیه ازجایگاه ویژهای برخوردار بوده، عقلا با تشبیه معقول به محسوس و تشبیه حقایق ماوراء طبیعت به امور طبیعی، فرایند تفهیم و تفاهم را سامان میدهند.
این پژوهش که تنها در روایات تفسیری از تفسیر نورالثقلین با محوریّت اخلاق و با روش تحلیلی- توصیفی صورت گرفته نشان میدهد، روایات تشبیهیِ تفسیر مورد نظر، در باب رذائل، به صورت قابل توجهی از روایات تشبیهی در حوزه فضائل، بیشتر است؛ این مطلب اینگونه قابل تحلیل است که پاک کردن وجود انسان از زشتیها، مقدّم بر کسب نیکیها بوده و تا وجود انسان از آن پاک نشود، آماده اثرپذیری از فضائل، نخواهد بود. همچنین در بخش رذائل، روایات تشبیهی، عمدتاً مربوط به امور باطنی است که دلیل آن، میتواند مخفی بودن آثار مخرّبِ آنها باشد. در نهایت میتوان گفت استفاده از تشبیه در موضوعات اخلاقی و تربیتی با هدف تبیین بهتر مطلب، تصویرسازی ذهنی و اقناع مخاطب، انجام شده تا فهم آن را تسهیل کند.
در مقاله «راهبردهای تعاملات فرهنگی مسلمانان با مسیحیان از منظر قرآن با رویکردتربیتی» میخوانیم: در این پژوهش به مهمترین راهبردهای تعاملات فرهنگی مسلمانان با مسیحیان از منظر قرآن کریم، پرداخته شده و به شیوه توصیفی تحلیلی راهبردها و اصول حاکم بر روابط با مسیحیان را با تکیه بر آیات قرآن کریم با رویکرد تربیتی، با هدف تصحیح نگرشهاى مسیحیان نسبت به امت اسلامى مورد کاوش و بررسی قرار گرفته است.راهبردهای قرآنی در زمینه تعامل فرهنگی با مسیحیان، در بردارنده آثار تربیتی فراوانی است که میتوان به رفع کدورتهای تاریخی، تقویت فضائل و کمالات انسانی، عدم تعدی به حقوق دیگر انسانها اشاره نمود. رعایت حقوق پیروان دین مسیحی و توجه به راهبردهای مناسب با رفتار نیک و حرکت تسامح و مدارا در تعامل با آنان بر مبناى خدامحورى از اهمیت زیادی برخوردار است. اهمیت و ضرورت مسئله زمانى روشن مىشود که توجه داشته باشیم در جنگ نرم، یکى از راهبردهاى اصلى دشمن، تهاجم فرهنگی و ایجاد کینه و دشمنی بین ادیان و تغییر سبک زندگى مسلمانان است.
انتهای پیام