سعید پناهنده شهرکی، رزمنده، جانباز و آزاده سرافراز اهل شهر کیان (شهرک) چهارمحالوبختیاری است که سالهای کودکی را در آبادان گذرانده و سپس به زادگاهش بازگشته است. دوم راهنمایی بود که انقلاب شد و در بحبوحه شکلگیری انقلاب اسلامی به همراه همقطارانش در بسیج مسئولیت گشتزنی در خیابانها و معابر را داشتند تا امنیت جانی و مالی مردم در آن دوران پرتلاطم تأمین شود. با ورود پناهنده به دبیرستان، جنگ آغاز شد و ۱۶ ساله بود که به او اجازه حضور در جبهه دادند، در تیرماه سال ۶۱، پناهنده به اسارت دشمن درآمد و بهمدت هفت سال در اردوگاه موصل دوران سخت اسارت را پشت سرگذاشت؛ در طی این مدت در خفا و آشکار کارهای دینی و قرآنی فراوانی را با همقطاران خود در اردوگاه به سامان رساند از جمله اینکه در شرایط خفقان اردوگاه موفق به حفظ ۲۰ جزء قرآن شد و نیز در تمامی مناسبتهای مذهبی در تعظیم شعائر و گرامیداشت اهل بیت(ع) بهویژه برپایی محافل عزای سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله(ع) از هیچ تلاشی دریغ نمیکرد. این حافظ قرآن کریم در حال حاضر دبیر بازنشسته زبان انگلیسی در آموزش و پرورش است و در مقطع دکترای آموزش زبان انگلیسی تحصیل میکند. به بهانه سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی و همزمانی آن با ایام سوگواری امام حسین(ع)، ایکنا چهارمحالوبختیاری گفتوگویی با این آزاده سرافراز انجام داده و از حال و هوای ایام محرم در میان اسرای ایرانی در اردوگاه موصل پرسیده است.
ایکنا- از دیدگاه شما، آموزههای عمیق معرفتی عاشورا و قیام امام حسین(ع) تا چه اندازه در نصرت و پیروزی رزمندگان اسلام در دفاع مقدس تأثیرگذار بود؟
دفاع مقدس از مبانی و درسهای حرکت انقلابی امام حسین(ع) جداناپذیر بود و رزمندگان اسلام آموزهها و مفاهیم عاشورایی مانند مبارزه با ظلم و جور، اقامه نماز، امر به معروف و نهی از منکر و ... را بار دیگر در صحنه عمل متجلی کردند. عشق به حضرت سیدالشهدا(ع) شبانهروز با رزمندگان عجین بود و این را میشد از سربندها، توکل و توسلها و قرائت زیارت عاشورا، تعظیم شعائر در ایام محرم، وصیتنامهها و... بهوضوح مشاهده کرد. باید گفت که تکاتک صحنههای دفاع مقدس آمیخته با شور و شعور حسینی بود و این عشق و ارادت امتداد داشته تا امروز که شاهد نقشآفرینی مدافعان حرم در دفاع از حریم امامت و ولایت هستیم.
ایکنا- اسرای ساکن اردوگاه موصل چه اقداماتی را برای تدارک برنامههای محرم و صفر انجام میدادند؟
هر اقدامی در این راستا اگر لو میرفت از نظر نظامیان عراقی جرم محسوب میشد و اسرا در این راستا بارها شکنجه شدند و کتک خوردند و در انفرادی محبوس شدند، اما این خوف و خفقان آنان را از کار باز نمیداشت. یک سازماندهی منظم و دقیق بین اسرا وجود داشت و تقسیم وظایف صورت گرفته بود که بنده بهعنوان مسئول فرهنگی آسایشگاه شماره ۱۳ هماهنگی و اجرای برنامهها و توزیع محتوا را بر عهده داشتم. چند روز پیش از آغاز محرم دست به کار میشدیم، از پتوهای مشکی رنگی که برای خوابیدن در اختیار داشتیم و یک تکه صابون، پرچم و پارچهنوشتههایی مزین به یاحسین(ع) و یا اباالفضلالعباس(ع) و... تهیه میکردیم که در زمان مراسم استفاده میشدند، اما بهمحض نزدیک شدن یک سرباز عراقی نوشتهها را پاک میکردیم تا متوجه نشوند.
ما از هر امکاناتی برای انتقال داشتهها و محفوظات خود اعم از زیارت عاشورا، ادعیه، نوحه، روضه و ذکر مصیبت استفاده میکردیم، با آغاز محرم، پادگان به حسینیه و زینبیه تبدیل و عزاداریهای مخفیانه ما نیز آغاز میشد و فضای معنوی نابی در میان اسرا بهوجود میآمد.
بیشتر بخوانید
ایکنا- در صورت لو رفتن برنامه عزاداری چه اتفاقی برای عزاداران میافتاد؟
اگر احیانا برنامهای لو میرفت علاوه بر شکنجه و کتک اسرا، آب را بر کل اردوگاه میبستند و شرایط بدی ایجاد میکردند، لذا تلاش میشد که جانب احتیاط حفظ شود. سختترین بخش ماجرا زمانی بود که آسایشگاه کناری ما لو میرفت و ما ناچار بودیم صدای کتک خوردن و ناله و فریاد آنان را که تکتکشان از دوستان ما بودند بشنویم، در آن زمان آرزو میکردیم که ای کاش ما بهجای آنان کتک میخوردیم و صدای زجر کشیدن آنان را نمیشنیدیم. در میان اسرا مجروحانی هم وجود داشتند که با زخم این کتکها اوضاع جسمی آنان وخیمتر میشد، این کتکها در راه عشق به اهل بیت(ع) و امام حسین(ع) ما را از تکرار و ادامه برگزاری محافل عزای حسینی باز نمیداشت بلکه مصممتر و عاشقتر از قبل پای کار میایستادم.
ایکنا- آیا هیچگاه شد که این شکنجهها بر شما اثر بگذارد و برای حفظ جان، از برنامهای چشمپوشی کنید؟
در دو سه سال ابتدایی اسارتم بدون ملاحظات سلامت جسم و بدون واهمه ایستادگی میکردیم و از شکنجه و کتک هراسی نداشتیم اما بعدها به توصیه و سفارش مرحوم حجتالاسلام ابوترابی که باهم در اردوگاه موصل یک اسیر بودیم، تقیه کردیم، زیرا وی معتقد بود که جسم شما باید سالم به میهن برگردد و حفظ سلامتی از واجبات است. برگزاری مراسم هم به این ترتیب بود که در یک آسایشگاه که ۱۵۰ نفر ظرفیت داشت جمعیتی ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفری جمع میشد و یکی از اسرای خوشصدا نوحهای میخواند و همه ما با صداهایی در گلو خفه شده اشک ماتم میریختیم. هر برنامه حداکثر ۱۰ دقیقه طول میکشید و در این مدت بسیار کوتاه چه اشکها که به یاد مظلومیت امام حسین(ع) و شجاعت عباس(ع) و صبوری و استقامت حضرت زینب(س) جاری نمیشد و چه دلها که صیقل نمییافت. یکی از افراد مسئول دیدهبانی بود و با تکه آیینههایی که داشتیم بیرون از آسایشگاه را میپایید تا در صورت نزدیک شدن سرباز بعثی ما را مطلع کند، اگرچه بعدها این آیینهها لو رفتند.
ایکنا- در کنار پرداختن به شور حسینی، آیا به بُعد معرفتی عاشورا و قیام امام حسین(ع) میپرداختید؟
بله صد در صد، پیش از آغاز محرم، مسئولان فرهنگی آسایشگاهها که حدودا ۱۵ نفر بودیم بهصورت مخفیانه در کنار حجتالاسلام مرحوم ابوترابی نکات معرفتی و تبیینی مرتبط با محرم را میشنیدیم و یادداشت میکردیم یا گاهی به ذهن میسپردیم و هر کدام از ما مطالب بیان شده را برای آسایشگاه خود بازگو میکردیم. البته اجتماعات بیش از دو نفر ممنوع بود و به بهانههایی مثل غذا خوردن اجتماعاتی تشکیل و مطالب بیان میشد و به این ترتیب شور و شعور حسینی بهصورت توأمان محقق میشد.
ایکنا- برگزاری محافل عزاداری چه تأثیری در روحیه اسرا داشت؟
پس از هر مراسم، مملو از شادی معنوی خاصی بودیم و گویی باری سنگین از دوش ما برداشته شده است، آثار بهجت قلبی و حظ معنوی در چهره اسرا هویدا بود و به جرئت میگویم اگر گریه بر حسین(ع) نبود، هیچگاه تحمل آن سالهای سخت امکانپذیر نمیشد. عزاداری حسینی آرامشبخش، مرهم زخمها و تسلای خاطر ما بود و دشواریهای بلیه اسارت را برایمان هموار میکرد.
ایکنا- از دیدگاه شما، چه قرابتهایی میان اسارت رزمندگان اسلام در عراق و اسارت اهل بیت امام حسین(ع) پس از واقعه عاشورا وجود دارد؟
این فراز که کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود یک شعار یا جمله ساده نیست بلکه سرشار از نکته و مفهوم است و به نقش اسرای کربلا بهویژه حضرت زینب(س) در حفظ و انتقال پیام عاشورا نه تنها به مردم آن روزگار بلکه به تاریخ بشریت اشاره دارد؛ رزمندگان، جانبازان و آزادگان نیز بهعنوان شاهدان صحنههای ناب هشت سال دفاع مقدس و بهویژه آزادگان که تجربههای تازهای را در دوران اسارت پشت سر گذاشتند، پیامآوران دفاع مقدس هستند و با نقل و روایت وقایع آن دوران، تاریخ دفاع مقدس را حفظ میکنند. همچنین اسرای کربلا اسوه مقاومت و پایداری بودند که با وجود تحمل مصیبت عظمی و ظلمی که در قبال آنان شد، خم به ابرو نیاوردند و استوار و قوی ماندند. بهرهگیری از این الگوی رفتاری اسرای کربلا سرمشق ما اسرا در اردوگاههای عراق بود.
نکتهای که در خصوص ضرورت گرامیداشت یاد اسرای کربلا باید یادآور شد این است که در فرهنگ عزاداری ما به این قشر از نقشآفرینان عاشورا کمتر توجه شده است و هر ساله شاهدیم که عزاداریهای دهه محرم در روز عاشورا به اوج شور و حرارت میرسد و در روز یازدهم این شور حسینی و عزاداریها به یک باره تمام میشود، حال آنکه تبیین نقش اسرای کربلا و عزاداری برای مصیبتی که به آنان تحمیل شد باید به یک فرهنگ تبدیل شود که البته در سالهای اخیر به این مهم بهویژه در برخی شهرها مانند زنجان توجه بیشتری شده است، میطلبد که مبلغان و امامان جمعه و جماعت از طریق تریبونهای خود در مساجد و هیئتها و محافل، فرهنگ پاسداشت اسرای کربلا را بیش از پیش نهادینه کنند که خوشبختانه اشعار بسیار زیبایی نیز در ادبیات فارسی در توصیف اسرای کربلا وجود دارد که میتوان در محافل نوحه و عزا بهره گرفت؛ لذا بهعنوان یک آزاده این پیام را به مسئولان فرهنگی دارم که در این خصوص فرهنگسازی داشته باشند، اگرچه نامگذاری روز یازدهم محرم با نام روز تجلیل از اسرا و مفقودین اقدام بهجایی بوده است.
ایکنا- رمز ماندگاری عزاداری حسینی در فرهنگ ما که هر ساله حتی در شرایط کرونایی با شور و اشتیاق برگزار میشود، چیست؟
میان طاعت و عبادت یک تفاوت اساسی وجود دارد، طاعت همان تکلیف الهی و بر همگان واجب است اما هر طاعتی عبادت نیست؛ هر طاعتی یا عمل نیکی که از روی میل و رغبت و علاقه انجام بگیرد عبادت است. با این تعریف، عزاداری حسینی طاعت نیست و سیاهپوش شدن و اشک ریختن بر مصیبت کربلا تکلیفی واجب بهشمار نمیرود بلکه این کار از روی میل و رغبت و خلوص نیت محبان و عاشقان امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) انجام میشود و عبادت شمرده میشود. شیرینی و آثار و برکات این عبادت عاشقانه و خالصانه نسل به نسل به ما منتقل شده و در نهادمان به یادگار مانده است و همین امر رمز ماندگاری مردم در دستگاه امام حسین(ع) است.
گریه بر امام حسین(ع) با تعبیر «عَبْرَه» اطلاق میشود و امام حسین در روایتی خودشان را کشته اشک معرفی کردهاند «أَنَا قَتیلُ الْعَبْرَهِ.». عبره به معنی گریه از روی عشق و محبت و سوز است که گریه در عزای امام حسین(ع) خاصیت آرامشزایی و التیامبخشی دارد و قلب را سرشار از بهجت و شادی و رضایت میکند. شیرینی این عبادت با گوشت و خون آحاد جامعه عجین شده است، همچنان که مشاهده میکنیم در شرایط کرونایی و خطرات جدی این ویروس منحوس بسیاری از مردم نمیتوانند از عزای حسینی چشمپوشی کنند و باوجود محدودیتها و هشدارها در محافل عزا حضور مییابند، ورزشگاهها و محیطهای وسیع پارکها و خیابانها و فضاهای باز صحنه عزاداری محبان و عاشقان امام حسین(ع) است.
ایکنا- کدام مفاهیم عاشورایی و یا لایههای واقعه کربلا بیشتر شما را تحت تأثیر قرار میدهد؟
اوج عاطفه در واقعه عاشورا این است که روابط انسانی و خانوادگی در حد والای ایثار و فداکاری برای یکدیگر به یک الگوی ماندگار تبدیل میشود. در صحنههای مختلف واقعه کربلا شاهد عشق و ایثار اهل بیت امام حسین(ع) هستیم که همگی جان خود را فدای ایشان میکنند و گفتوگوهایی که میان آنان رد و بدل میشود، سرشار از آموزههای سبک زندگی اسلامی است. زینب(س) فرزندانش را تقدیم مکتب برادر میکند، ابوالفضل العباس تا آخرین نفس مقاومت میکند و شجاعانه در راه آرمان برادر شهید میشود. فرزندان، برادرزادهها و دیگران به نوبت وارد میدان میشوند و جان خود را در اوج عشق و عاطفه فدای امام حسین(ع) میکنند. این دست فداکاری و جانفشانی الگوی رفتاری مناسبی برای خانوادههای امروز است که در دنیای یخزده از عواطف و احساسات قرار دارند و روابط انسانی و خانوادگی در سایه تقلیل تعداد اعضای خانواده، رو به افول میرود.
هنر امام حسین(ع) در جذب انسانها و ناامید نشدن از هدایت، در مصادیقی مانند حر بن یزید ریاحی جلوهگر میشود. در شب عاشورا آن حضرت به یارانشان این فرصت را میدهند که از تاریکی شب استفاده و صحنه بلا را ترک کنند که شمار زیادی این کار را میکنند، درواقع، سه چهارم از ۷۲ تن یاران امام که در کربلا به شهادت رسیدند از سپاه دشمن بودند که در سایه هدایت و برخورد زیبای امام حسین(ع) و ظرافتها و لطافتهای تبلیغی ایشان به سپاه حق ملحق شدند، شمشیرها را به روی دشمنان حضرت کشیدند و در راه امامشان جانفشانی کردند. برگرداندن دشمن از مسیر کفر و هدایت او در مسیر حق تا نائل شدن به درجه رفیع شهادت بهنظرم یکی از لایههای جذاب و عمیق معرفتی عاشوراست.
ایکنا- یک نکته قرآنی از واقعه عاشورا در ذهن دارید؟
جدای از آیاتی که در شأن حضرت سیدالشهدا(ع) نازل شده است، یک نکته قرآنی بسیار زیبا و اثرگذار که میتوان از عاشورا درس گرفت، مسئله صله ارحام و نیکی به پدر و مادر است که در چندین آیه شریفه قرآن به این مضامین اشارات و تأکیدات فراوانی وجود دارد. محرم هر ساله زنده نگه داشته میشود تا انسانها از حیث عاطفی تقویت شوند و به یکدیگر عشق بورزند. یکی از مصادیق انساندوستی در محرم توزیع نذری و خیرات و مبرات است و همین بده بستان و اشتراکگذاری عواطف سبب تقویت روابط انسانی در جامعه میشود.
در قرآن کریم، احترام و نیکی به پدر و مادر و تکریم اعضای خانواده همطراز و معادل ایمان به خداوند است و حرکت امام حسین(ع) نیز سرشار از درسهایی در خصوص روابط خانوادگی و صله ارحام و نیکی به دیگران است. در واقع، در حادثه عاشورا امام معصوم(ع) در راه خدا فدای مردم و دین میشوند و بهدنبال آن، قرنهاست که مردم خود را فدایی آن حضرت میدانند و برایش اشک میریزند و راه ایشان را زنده نگه میدارند. در شرایطی که مردم در زیر بار انواع مشکلات و معضلات در حیطههای گوناگون دلآزرده و رنجور هستند، عزادار حسین(ع) بودن و دمیده شدن روح حسینی در جامعه میتواند احیاگر روابط عاطفی و التیامبخش آلام باشد.
انتهای پیام