به گزارش ایکنا از خوزستان، یکی از میراثهای ارزشمند بر جای مانده از امام رضا(ع) مناظرات و احتجاجات ایشان با مخالفان است. این میراث مهم، آموزههای مهمی در دو بخش محتوا و روش برای شیعیان دارد و میتواند الهامبخش آنها در راهیابی به حقیقت و نشان دادن آن باشد. متن زیر گفتوگوی ایکنای خوزستان با اسماعیل اسماعیلیشریف، پژوهشگر و دکتری علوم قرآن و حدیث درباره رویکرد امام رضا(ع) در احتجاجاتشان است. وی توضیحات خود را در چند بخش بیان کرده است که در زیر میخوانید:
اسماعیلی شریف در بخش اول سخنان خود گفت: در موضوع احتجاجات امام رضا(ع) ابتدا به روشهای سهگانه گفتمان اشاره میکنیم. از آنجا که خداوند در قرآن در سوره نحل آیه 125 میفرماید: « ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ»: مردم را با برهان و اندرز نیکو به راه پروردگارت فراخوان و در این رهگذر با بهترین شیوه با آنان مجادله کن. قطعا پروردگار تو به کسی که از راه او گمگشته داناتر است و او به هدایت یافتگان نیز آگاهتر است.
وی ادامه داد: در اینجا به این سه روش دعوت الهی اشاره شده است که یکی از آنها حکمت است و دوم، موعظه حسنه و سوم مجادله به روش احسن و نیکو است. «حکمت» حجتی است که حق را نتیجه بدهد بدون هیچ گونه شک و ابهام و تردید. «موعظه حسنه» بیانی است که نفس و روح شنونده را نرم و قلبش را رقت بخشد و موجب عبرت او بشود و «جدال» دلیل و دلایلی است که برای اثبات خصم به کار میرود. البته روشی که قرآن از مخاطبان خود انتظار دارد، روش جدال به احسن است. یعنی جدالی که در آن رعایت انصاف شود.
اسماعیلیشریف گفت: به دلیل اینکه این گفتوگو درباره رهیافت امام هشتم در احتجاجات است، سه واژه دیگر را که در ارتباط با این واژگان هستند، توضیح خواهم داد و مفهوم شناسی سه واژه «مناظره»، «جدل» و «احتجاج» را بیان خواهم کرد. «مناظره» به باب مفاعله به معنای مباحثه، کاوش، رقابت و گفتوگوی رو در رو با هدف رساندن مخاطب به دگرگونی ساختار فکری است. در مناظره هدف این است که یک طرف یا هر دو طرف یک تغییر و دگرگونی در ساختار فکرشان اتفاق بیفتد. اما «جدل» به معنای لغوی ستیزه جویی و خصومت است و هدف از آن الزام و غلبه بر طرف مقابل است. اما واژه «احتجاج» به معنی اقامه حجت بر مدعا است. حجت به معنای دلیل است. دلیلی که با آن مدعا اثبات میشود. در قرآن کریم میخوانیم: «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ» خدا حجت بالغه دارد. در روایات به این مطلب اشاره شده است که در روز قیامت خداوند متعال به کسانی که به احکام الهی عمل نکردند، میفرماید چرا به فرامین من عمل نکردید و از آنچه از آن نهی کرده بودم دوری نکردید؟ آنها در جواب میگویند ما احکام و فرامین تو را نمیدانستیم. خداوند در جواب میفرماید: اگر نمیدانستید چرا برای فراگیری آنها تلاش نکردید. من راه را برای شما باز کرده بودم. به این ترتیب خداوند حجت بالغه اقامه میکند.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه باید توجه داشت احتجاج اعم از مناظره است. به این معنا که مناظره یک گفتوگوی رو در رو و دو طرفه است، اما احتجاج معنای عام تری دارد و فراتر از یک مناظره رو در رو است، افزود: ایشان فقط در صدد این نبودند که طرف مقابل یا جمعیتی را که شاهد مناظره بودند مخاطب خود قرار دهند بلکه اضافه بر این گروه، آن حضرت میخواستند به این وسیله، معارف الهی را به آن جمعیت و سایرین که در آنجا حضور نداشتند منتقل کنند. اگر بخواهیم به عناوین این موضوعات که در مناظرات امام بیان شده اشاره کنیم به طور خلاصه شامل: توحید و عدل، علم خداوند و صفات او، بداء، جبر و تفویض و امر بین الامرین، نبوت حضرت عیسی(ع) و پیامبر اسلام(ص) و رد الوهیت حضرت عیسی، عصمت انبیا، امامت و صفات امام و صفات شیعیان حضرت است.
وی بیان کرد: امام در گفتوگوهایی که در مجامع علمی انجام میدادند کاملا هدفمند عمل میکردند. ما میدانیم که روشهای امام رضا(ع) مانند سایر ائمه معصوم(ع) مبتنی بر عقل و شعور انسانی بوده است؛ یعنی این گفتوگوها مبتنی بر روشهای عقلانی بود. البته در اینجا منظور از عقل، عقل ملکوتی در مقابل عقل ناسوتی است. منظور از عقل، ارزشی است که انسان را در تشخیص حقایق، زیباییها و یقینیات هدایت میکند. به هرحال امام رضا(ع) هم میخواهند معارف الهی را برای مردم روشن کنند و در بحبوحه اختناق دوره خلفای بنی عباس این بهترین روش برای این کار بوده است.
اسماعیلیشریف اظهار کرد: لازم به یادآوری است که بیان کنیم مناظره از نظر علمای علم منطق بر پنج قسم است و بعد ببینیم امام رضا(ع) در رهیافت احتجاجات خود به کدام روش پایبند بودند. اولین روش «مناظره برهانی» است؛ به این معنا که اولین نوع مناظره و مبتنی بر مقدمات یقینی است. روش دوم «مناظره جدلی» است که بیشتر برای اسکات خصم به کار میرود. روش دیگر، «مناظره خطابی» است که در آن از قضایای اقناعی استفاده میشود. روش چهارم «مناظره شعری» است؛ به این ترتیب که مناظره کننده برای تأثیرگذاری عاطفی بر طرف مقابل از اشعار استفاده میکند. آخرین نوع مناظره، «مناظره مغالطی» است؛ به این معنا که مناظره کننده از روش مغالطه برای محکوم کردن رقیب خود استفاده میکند.
وی افزود: وقتی به این پنج روش نگاه میکنیم میبینیم سه روش اول مورد قبول امام رضا(ع) است و امام به این سه روش مناظره و احتجاج کردهاند. یعنی احتجاج برهانی، احتجاج جدلی(امام جدل به احسن) و مناظره خطابی. اما از مناظره شعری به دلیل اینکه مبنای محکم عقلی ندارد و از روش مناظره مغالطی که یک روش غیر عقلانی است استفاده نکردند.
این استاد دانشگاه به نمونههایی از احتجاجات حضرت رضا(ع) اشاره کرد و گفت: به عنوان نمونه به یکی از احتجاجاتی که امام رضا(ع) از طریق مبادی و مبانی عقلی در خصوص حادث بودن اراده خدا استفاده کردند اشاره کنم. لازم به یادآوری این نکته است که فلاسفه، اراده خدا را ازلی و ذاتی میدانند. امام میخواهند با این استدلال نشان دهند که اراده خدا ازلی نیست، بلکه حادث است. به نحوه استدلال برهانی امام توجه کنید: حضرت میفرمایند: «الا تعلموا انّ ما لم یزل، لا یکون معقولا و حدیثا و قدیما فی حاله واحده» نمی دانی که موجودی که ازلی و قدیم است، نمیتواند در آن واحد هم معقول باشد، هم حادث باشد و هم قدیم باشد. مراد حضرت از این کلام این است که حدوث و قدم با یکدیگر قابل جمع نیستند و این یک موضوع مستقل عقلی است، مثل اینکه بگوییم یک عدد هم زوج است و هم فرد. این دو با هم قابل جمع نیست.
اسماعیلی شریف اضافه کرد: در بخش دیگری امام در مناظرات خود از مناظره جدلی استفاده کردند. البته این از جمله مواردی است که امام این روش را به عنوان جدال به احسن به کار گرفتند. هدف امام هم گرفتن اعتراف از طرف مقابل است. به این معنا که امام در مناظره خود به آن چیزهایی که طرف مقابل اعتقاد داشت اشاره میکردند و از او اعتراف میگرفتند و در موقعیت مناسب از آن استفاده میکردند. مثلا در مورد جاثلیق چنین اتفاقی میافتد که امام اول از او اعتراف میگیرند و بعد، از این اعتراف استفاده میکنند. در مجلسی که مأمون ترتیب داده بود و از امام رضا(ع) دعوت کرده بود تا با جاثلیق مناظره کنند. مأمون به جاثلیق میگوید: ایشان پسر عموی من علی بن موسی است(خلفا بنی عباس ائمه را پسر عموی خود خطاب میکردند و این روش سیاسی آنها بود) و اینکه او از فرزندان حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر ما و علی بن ابیطالب است. من دوست دارم که با او سخن بگویی و مناظره کنی اما راه انصاف را از دست ندهی. جاثلیق خطاب به مأمون گفت: ای امیر المومنین من چطور میتوانم با او بحث و گفتوگو کنم در حالیکه او به کتابی استدلال میکند که من آن کتاب را نپذیرفتم.(من نصارا هستم، معتقد به انجیل و او معتقد به قرآن است. او میخواهد به پیامبری تمسک بجوید که هرگز به او ایمان نیاوردم). امام رضا(ع) در این جا به روش جدال احسن به او میفرماید: ای نصرانی اگر من از انجیل برای تو استدلال کنم، تو اقرار و اعتراف میکنی؟ جاثلیق میگوید: من چطور میتوانم گفتار انجیل را انکار کنم؟ سوگند به خدا اقرار خواهم کرد، هر چند به ضرر من باشد. این نحوه استفاده امام از مناظره جدلی است.
وی ادامه داد: در اینجا برای اینکه به صورت عینی روشهای مناظره را در یک مناظره کامل امام عرضه کنم، به مناظره امام با ابو قرّه که پیشوای مجسمّه در بین اهل سنت بود، اشاره میکنیم. «مجسمّه» کسانی هستند که قائل به جسمانیت خدا هستند و برای خدا جوارح قائل هستند. صفوان بن یحیی از اصحاب امام است و واسطه میشود که ابوقره خدمت امام برسد و در محضر امام سوالاتی را مطرح کند. ابو قره با این جمله شروع میکند: فدایت شوم خدا با چه زبانی با موسی(ع) سخن گفت؟ امام رضا(ع) به او میفرمایند: به یکی از زبانهای رایج دنیا در زمان حضرت موسی(ع). ابوقره به خاطر استخفاف امام و برای اینکه منظور خود را عنوان کند، زبان خود را بیرون میآورد و میگوید منظور من این زبان گوشتی است که با آن با موسی(ع) سخن گفت. امام رضا(ع) میفرماید: سبحان الله خدا منزه است از آنچه تو میگویی. من به خدا پناه میبرم از اینکه بخواهم خدا را شبیه خلق کنم. خدا که مثل ما نیازمند زبان نیست و مثل و مانندی ندارد. ابوقره میگوید پس خدا چطور با حضرت موسی سخن گفت؟ امام فرمود: سخن گفتن خدا با مخلوق، مثل سخن گفتن مخلوقات با یکدیگر نیست. او نیازی به دهان و زبان ندارد. خدا این گونه سخن نمیگوید بلکه سخن گفتن خدا این است که وقتی مشیت او تعلق میگیرد به اینکه بخواهد سخنی را بیان کند، با گفتن «کُن» که همان مشیت اوست، سخنی میآفریند و با آن سخن به موسی(ع) فرمان میدهد و این نحوه سخن گفتن خدا که براساس مشیت الهی(که فعل خدا است) است روش عادی بشری را در سخن گفتن طی نمیکند. ابوقره میگوید: پس درباره کتب آسمانی چه میگویید؟ گویا تصور ابوقره این بوده که خداوند با زبان خود مطالب آن کتابها را برای پیامبران بیان کرده است. امام رضا(ع) میفرمایند: کتب آسمانی نور و هدایت و همگی آن ها حادث هستند و خدا برای اینها نیازی به تکلم ندارد و تکلم از صفات فعل خدا است، نه صفات ذات خدا. یعنی فعل خدا غیر از خدا است. بعد امام رضا(ع) برای اثبات حادث بودن کتب آسمانی به این آیه شریفه استناد میکنند: « مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ» (انبیاء، 2) هیچ یادآوری تازهای از طرف پروردگارشان برآنها نمیآیند مگر اینکه در حال بازی کردن به آن گوش میدهند. در اینجا امام رضا(ع) اشاره میکنند همه آنچه از جانب خدا آمده است همه حادث است. بعد ابوقره میگوید اگر کلام خدا غیر از ذات خدا است، پس به این ترتیب فنا خواهد داشت، چون تنها ذات خدا است که باقی است. امام رضا(ع) میفرمایند: همین طور است کلام الهی هم راه فنا را در پیش خواهد گرفت و دلیل این است که ماسوی الله فانی است. ابوقره ادامه میدهد و به این فرمایش امام قانع نمیشود. بعد میگوید برای ما روایت کردهاند(در بین اهل سنت) که خدا رؤیت و سخن گفتن خود را بین دو پیغمبر تقسیم کرده است. با حضرت موسی(ع) تکلم کرده است و رؤیت را به حضرت محمد(ص)، پیامبر خاتم اختصاص داده است. امام رضا(ع) فرمودند: این گونه نیست. مگر تو این آیات را نخواندی که «لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ » دیدگان او را درک نمیکنند و در جای دیگر فرمود: « يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا» پس اینکه خداوند با حضرت موسی سخن گفته و یا پیامبر اکرم(ص)خدا را در شب معراج رؤیت کرده است، غیر از آن چیزی است که تصور میکنی. تکلم خدا مشیت الهی است در ایجاد سخنی که بر قلب حضرت موسی(ع) نقش بندد و آن حضرت بشنوند و رؤیت پیامبر(ص) هم رؤیت قلبی است، نه رؤیت با چشم سر.
وی در آخرین بخش به رهیافت احتجاجات امام رضا(ع) و نمود شیوههای قرآنی در این احتجاجات پرداخت و گفت: روش امام در احتجاجاتشان به دو بخش کلی تقسیم میشود؛ یکی در شیوه برخورد با مخاطب و دیگری در القای محتوا. در شیوه برخورد با مخاطب میتوانیم به این عناوین اشاره کنیم: 1. برخورد با مخاطب با هدف روشنگری و حق مداری(به این معنا که هدف امام از مناظره با کسانی که درخواست مناظره داشتند، روشنگری و هدایت بود نه برای جدال و مراء و اسکات خصم. هدف امام والا و متعالی است و آن بحث هدایتگری امت است) 2. رعایت آداب مناظره یعنی جدال احسن: در این بخش میتوان به این مصادیق اشاره کرد: شرح صدر، انصاف و دوری از تعصب(در عموم احتجاجات امام میتوان این موارد را دید). ابتنا بر عقاید مبتنی بر اندیشه و عقل، در نظر گرفتن سطح فکری مخاطب(به این معنا که مهم بود مخاطب امام در این مناظره چه کسی است. مثلا امام در مناظره با یحیی بن ضحاک که از علمای عامه است، استدلالهای عمیقی در رد حقانیت خلیفه اول میکنند، اما در احتجاح با عبدالعزیز بن مسلم برهانهای سادهتری را بیان میکنند. بنابراین امام سطح فکری مخاطب را در نظر میگیرند).
اسماعیلی شریف ادامه داد: مطلب بعدی در شیوه مجادله به احسن، قاطعیت در عین تواضع و انعطاف و نرمش است. رعایت ایجاز در عین عمیق بودن محتواست. مثلا مناظره مختصری که امام با یحیی بن ضحاک انجام میدهند و موضوع آن اثبات حقانیت خود و مردود بودن خلفای جور بود. در اینجا گزارش شده است مأمون وقتی چنین صحنهای را مشاهده میکند از شدت غضب از جا بلند میشود، فریاد میزند و مجلس را به هم میریزد چون میبیند امام با یک استدلال ساده و مختصر توانستند یحیی بن ضحاک را ساکت کنند. به همین خاطر رو به بنی عباس میکند و میگوید مگر نگفته بودم اجازه ندهید علی بن موسی سخن را آغاز کند. زیرا که اینها علمشان از علم رسول الله(ص) است.
این مدرس دانشگاه افزود: دیگر آدابی که امام در مناظره و شیوه برخورد رعایت میکردند رفتار محترمانه در مقابل رفتار جاهلانه مخاطب است. مثلا در مناظره با سلیمان مروزی میبینیم امام با وجود اینکه سلیمان رعایت ادب نمیکند، امام به شیوه قرآنی محترمانه پاسخ او را میدهند. بخش بعدی، شیوه القای محتوا است. امام در این زمینه به این موارد عمل میکنند: بهرهگیری از روشهای گفتمان قرآنی، محوریت قرآن در مناظرات(به این معنا که امام در بسیاری از احتجاجات خود آیات قرآنی را مبنا قرار میدهند)، استفاده از تمثیل و تشبیه، تسلسل و نظم منطقی مطلب و مورد آخر فصاحت در گفتار است. امام مغلق صحبت نمیکنند و به گونهای سخن میگویند که هیچگونه ابهامی برای مخاطب در فرمایش امام مشاهده نمیشود.
وی در پایان تصریح کرد: انبیا، اولیا، ائمه معصومین و در این گفتار امام رضا(ع)، در تمام دوران تبلیغ، بهترین روشها را برای گفتمان و تبلیغ به کار میگرفتند. این روشها مبتنی بر مبانی خردورزی و عقلانی است و هدف از آن هدایتگری انسانها است که اینها متفاوت با روشهای گفتمان بشری است. یعنی بشر در گفتمان خود از روشهایی مثل مغالطه و گاهی مجادله (نه جدل به احسن) استفاده میکند که حرف خود را به اثبات برساند هر چند ناحق باشد، اما روش ائمه ما اینگونه نبوده است و روشی که امام رضا(ع) در احتجاجات خود به کار بردند، روشی عقلانی است. برما است که با توجه به نیازهایی که در زمان حاضر با پیشرفتهای وسیع بشری و ذهن پر از سوال انسانها، به وجود آمده، بار دیگر در مبانی و اصول و روشهای احتجاجی قرآنی و معصومین(ع) کندوکاو کنیم، به ویژه امام رضا(ع) که احتجاجات زیادی را در دوره خود انجام دادند. از این روشها بهره بگیریم تا بتوانیم پیرو راه امام رضا(ع) در رویکرد احتجاجی ایشان باشیم.
انتهای پیام