به گزارش خبرنگار ایکنا، خدیجه کشاورز، پژوهشگر پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، امروز چهارشنبه 25 خرداد در پنجمین همایش «کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» با موضوع «امید به آینده در میان دانشجویان» به سخنرانی پرداخت. در ادامه متن سخنان وی را میخوانید:
موضوع امید درباره آینده سالهاست که در جامعه ایران، اندیشمندان، فعالان اجتماعی و سیاستورزان را متوجه خود کرده است. همچنین نظرسنجیهایی که در سالهای اخیر انجام شده نگرانی از آینده را در میان مردم نشان میدهد و بیشتر پاسخگویان به سؤالات، معتقدند وضعیت آنها در آینده بدتر خواهد شد. این پژوهشها وضعیتی را به ما نشان میدهد که شاید بتوان اسم آن را بحران امید گذاشت. بنده در کتابی با عنوان «رویای ناتمام؛ تجربه زیسته دختران در دانشگاههای ایران» که در سال 1397 منتشر و وضعیت امید در میان دانشجویان چهار دانشگاه خارج از تهران را بررسی کردم ناامیدی و رخوتی را در میان دانشجویان خارج از تهران ترسیم کردهام اما امروز سعی دارم نگاهی به وضعیت امید در میان دانشجویان دانشگاههای تهران داشته باشم.
کیفیت متفاوت امید در هر جامعه
سعی بنده بر این است که تفاوتها و نزدیکی مضامینی که مرتبط با امید است را در میان دختران و پسران دانشجو نشان دهم. در پژوهشی که بنده درباره دانشجویان دانشگاههای تهران انجام دادهام سعیام بر این بوده است که ذهنیت دانشجویان درباره رنجها و خوشیهای زندگی، زندگی ایدهآل، آینده کاری و ... را بدانم و از این طریق به وضعیت امید یا ناامیدی در میان آنها برسم. در این پژوهش قصد داشتیم به فهم شرایط اجتماعی دست پیدا کنیم که برای آنها امیدوارکننده یا ناامیدکننده است. رویکرد پژوهش ما کیفی بوده گرچه از پژوهشهای کمی که در این حوزه منتشر شده استفاده کردهام و دادههای پژوهشی در مصاحبه با 26 دانشجوی دختر و پسر به دست آمده است.
سؤالی که وجود داشت این بود که چگونه دانشجویان در این شبکه تولید و توزیع امید باقی میمانند و چگونه از آن طرد میشوند. در هر جامعهای این امید، کیفیت متفاوتی متناسب با شرایط تاریخی و اجتماعی آن جامعه دارد و اینگونه نیست که اگر کسی در داخل شبکه تولید و توزیع امید قرار بگیرد برای همیشه در داخل آن باقی بماند اما امکان دارد به میزانی از آن شبکه برخوردار یا کلاً از آن دور شود. پژوهشهایی در کشورمان در مورد مسئله امید انجام شده که نشاندهنده اهمیت موضوع است و تحقیقاتی جهانی هم انجام شده- از جمله در پژوهشی در هفده کشور - و بخشی از آن به نگاه جوانان به آینده میپردازد، در این پژوهش بررسی شده در هرکدام از این کشورها جوانان چگونه به آینده نگاه میکنند و دلایل امید یا ناامیدی آنها چیست.
دلایل ناامیدی در میان دانشجویان
بنده در کاری که انجام دادهام، مواردی که دانشجویان را از دایره یا شبکه تولید و توزیع امید طرد میکند را از دل مصاحبهها بیرون آوردهام. یکی از این موارد این است که برخی از دانشجویان میگفتند گرفتار در چنبره فقر هستند لذا این گرفتاری، این افراد را از شبکه توزیع امید طرد میکند. این پژوهش و مصاحبهها در سال 1398 انجام شده و از آن موقع به بعد در همه پژوهشهای پرسشمحوری که از دانشجویان دارم این است که آینده خود را چگونه میبینند و نتایج تحقیقات نشان میدهد که شرایط بیثبات آنها دشوارتر هم شده است. این تجربه زیسته هر روزه ما هم هست. این شرایط بیثبات، بسیاری از دانشجویان را در پیگیری پروژههای با ثبات مشخص، دچار تردید کرده است.
یکی دیگر از مسائلی که دانشجویان را رنج میدهد فرهنگ مردم است که آنها گلایه زیادی در این مورد داشتند. به نظر میرسد بیاعتمادی به سیاست و احساس ناتوانی از تأثیرگذاری بر سیاست، دانشجویان را به سمت اسطورهسازی از فرهنگ کشانده است چراکه بنده کمتر امیدی برای تغییر در عرصه اجتماعی را در میان آنها میدیدم. مسئله دیگر بیاعتمادی به مردم است که امید را در میان دانشجویان کم میکند. پیمایشهایی که در بیست سال اخیر انجام شده نشان میدهد که پاسخگویان آن پیمایش، ویژگیهای اخلاقی رایج در بین مردم را منفی میدانند لذا بخش دانشجویی نیز ویژگیهای اخلاقی مثبت در جامعه را کمتر از حد انتظار ارزیابی کردهاند.
آثار مثبت کار گروهی در میان دانشجویان
علت دیگری که دانشجویان برای ناامیدی خود به آن اشاره میکنند همراهی مردم با وضعیت کنونی از جمله گرانی است. آنها معتقدند که هجوم مردم به فروشگاهها و صف کشیدن آنها، شرایط را برای دانشجویان بیبضاعت، سختتر میکند. موضوع دیگری که به آن اشاره میکردند خشونت و تبعیضی بود که در جامعه آشکار است و اینها با آن مواجهه داشتند. مسئله دیگر وجود فساد سیستماتیک و بیاعتمادی به نهادهای مجری قانون و نخبگان است. از سوی دیگر ناکارآمدی که در جامعه با آن مواجه هستند و همچنین نبود شایستهسالاری و وجود موقعیتهای رانتی، عدم امکان کنشگری و احساس تحقیر و محرومیت اجتماعی، از دیگر عوامل ناامیدی در میان دانشجویان است.
محدودیتهای جنسیتی عاملی دیگر است که دختران با آن مواجه هستند. محدودیتهای خانوادگی از دیگر عوامل ناامیدی در میان دانشجویان است. همچنین در جریان این پژوهش، دانشجویان به بیاعتمادی تعمیم یافته، احساس بیعدالتی و پررنگ شدن مسائل مادی اشاره میکردند و لزوماً این مسئله صرفاً به افراد بیبضاعت محدود نمیشد بلکه افرادی از خانوادههای بسیار برخوردار هم دغدغههای مادی به شدت پررنگی در ذهن خود داشتند.
نتیجهای که بنده در جریان تحقیقاتم گرفتم این بود که دانشجویانی که کار گروهی انجام میدهند، در فضای انجمنی دانشگاه فعال هستند و خودشان را کنشگر میدانند و تا حدی انتظار تحقق ظرفیتهای خود را میبینند و امیدوارتر هستند. مسئله دیگری که به نبود امید دامن میزند نداشتن عاملیت و امکان کنشگری دانشجویان است که باعث شده شرایط را با آرزوها و رویاهای خود متفاوت ببینند و در نتیجه نتوانند بر زندگی خودشان و سرنوشت سیاسی جامعه تأثیرگذار باشند. شکست پروژههای سیاسی در دو دهه اخیر از دیگر عواملی است که منجر به بیاعتباری امر سیاسی در جامعه ایران شده و در نتیجه بر میزان ناامیدی دانشجویان کشور تأثیرگذار بوده است.
انتهای پیام