«جواد جان، مرا کربلا نمی‌بری»؛ روایت ظریف از دلدادگی مهدوی دامغانی به اهل بیت(ع)
کد خبر: 4065590
تاریخ انتشار : ۳۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۰
در نشستی مجازی مطرح شد؛

«جواد جان، مرا کربلا نمی‌بری»؛ روایت ظریف از دلدادگی مهدوی دامغانی به اهل بیت(ع)

در نشست بزرگداشت استاد مهدوی دامغانی، محمدجواد ظریف ضمن اشاره به ارادت ویژه آن مرحوم به اهل بیت(ع) تصریح کرد: بعد از اینکه روابط ما با عراق عادی شد هر وقت مرا می‌دید می‌گفت جواد جان، مرا کربلا نمی‌بری؟ نهایتا سال گذشته موفق شدند به عتبات مشرف شوند و به محضر آیت‌الله سیستانی هم رسیدند.

به گزارش ایکنا، مراسم بزرگداشت احمد مهدوی دامغانی شب گذشته 30 خردادماه در فضای مجازی برگزار شد.

در ابتدای این نشست که با استقبال فراوان مخاطبان برگزار شد، محمدجواد ظریف، وزیر پیشین امور خارجه در سخنانی گفت: سطح سواد بنده در حدی نیست که درباره بزرگمردی چون استاد مهدوی دامغانی صحبت کنم. ما در هر حوزه‌ای فکر می‌کردیم و با ایشان بحث می‌کردیم ایشان در آن حوزه مسلط بود. ما در بسیاری از این حوزه‌ها ورود اندک هم نداشتیم ولی دوستان من که در حوزه ادب و فلسفه هستند می‌گفتند در هر بحثی با ایشان وارد می‌شدیم ایشان را جامع آن بحث می‌دیدم. من از باب ابراز ارادت و دینی که احساس می‌کنم ایرانی‌ها به مفاخری چون مرحوم مهدوی دامغانی دارند در خدمت شما حاضر شدم.

وی در ادامه افزود: در چند سالی که در نیویورک بودم همیشه سایه مرحوم مهدوی بر سر ما بود. اگر مراسمی بود حضور پیدا می‌کردند، اگر جمع دانشوران ایرانی بود حضور پیدا می‌کردند. دکتر مهدوی همراه با دو بزرگ دیگر یعنی مرحوم فضل الله رضا و استاد فرشچیان مشوق تلاش‌هایی بودند که برای جمع کردن ایرانی‌ها در آمریکا صورت می‌گرفت. تعدادی از دوستان من در فاصله سال‌های 71 تا 80 از کلاس درس استاد استفاده می‌کردند و استاد برای برخی از علاقه‌مندان، خارج از محیط دانشگاهی کلاس درس می‌گذاشتند گرچه صحبت عادی استاد هم درس بود یعنی وقتی در جلسه‌ای حضور داشتند حضور ایشان درس بود. چه بهتر بود قدر ایشان را در زمان حیاتش بیشتر می‌دانستیم.

«جواد جان، مرا کربلا نمی‌بری»؛ روایت ظریف از دلدادگی مهدوی دامغانی به اهل بیت(ع)

ظریف با بیان اینکه استاد مهدوی دامغانی ارادت عجیبی به اهل بیت(ع) داشت، خاطره‌ای از این ارادت نقل کرد: بعد از اینکه روابط ما با عراق عادی شد هر وقت مرا می‌دید می‌گفت جواد جان، مرا کربلا نمی‌بری؟ نهایتا سال گذشته موفق شدند به عتبات مشرف شوند و به محضر آیت‌الله سیستانی هم رسیدند. هم زیارت عتبات کردند، هم به دیدار رفیق قدیمی و هم‌مباحثه قدیمی‌شان رفتند.

نماینده اسبق ایران در سازمان ملل تصریح کرد: علاقه ایشان به اهل بیت(ع) بی‌نظیر بود و هر روز زمان خروج از منزل به حضرت علی بن موسی الرضا(ع) سلام می‌دادند. عشق ایشان به ایران عشق پاکدلانه‌ای بود. در طول مدتی که در تهران بودم، همیشه در اعیاد پیام می‌فرستاد و تبریک می‌گفت و ما را شرمنده می‌کرد. همکاران سابق من که افتخار آشنایی با دکتر مهدوی را داشتند خاطرات بسیار شیرینی از این مرد بزرگ دارند که این دریای علم همیشه متواضع بود، همیشه خندان بود، شوخی‌های شیرینی می‌کرد. همچنین حافظه عجیبی داشت و اشعار و روایات طولانی را بدون مراجعه مطرح می‌کرد.

با علمش تجارت نمی‌کرد

در ادامه نشست کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی سخنرانی کرد و گفت: ایشان چهره بسیار برجسته و مثال‌زدنی بودند و از نسلی بودند که رو به اتمام است. در زمره شخصیت‌های بزرگی بودند که داریم از وجودشان بی‌نصیب می‌شویم؛ از جمله اساتید ندوشن، محمدرضا حکیمی، باستانی پاریزی و امثال این عزیزان که نسلی نمونه در تاریخ ادبیات و اسلام‌شناسی بودند. ایشان زندگی‌شان را وقف علم کرده بودند و با علمشان تجارت نمی‌کردند.

«جواد جان، مرا کربلا نمی‌بری»؛ روایت ظریف از دلدادگی مهدوی دامغانی به اهل بیت(ع)

دایره المعارف زنده بود

خرازی ادامه داد: استاد مهدوی دامغانی از جنبه‌های مختلف برجسته بود. ایشان هم‌دوره آیت‌الله سیستانی بودند و به همین برایشان پیام تسلیت دادند. وقتی آیت‌الله سیستانی برای معالجه به لندن رفتند استاد مهدوی هم خدمت ایشان رسیدند و ارتباط نزدیکی با ایشان داشتند. آنچه از ایشان دیدیدم وفاداری، صداقت، قدردانی، فروتنی و آمادگی ذهنی بالا بود. این زی استادی که همراه فروتنی بود در ایشان به مراتب عالی مشاهده می‌شد. از نظر مذهبی ارادت ویژه‌ای به ائمه(ع) داشت. عید یا وفاتی نبود که تماس نگیرد و تبریک یا تسلیت نگوید. دائما ذکر ارادت به امام رضا(ع) داشت. از جهت اشراف به ادبیات عرب، ادبیات فارسی و فقه و اصول و رجال شخص نمونه‌ای بود. حقیقتا یک دایره المعارف زنده بود، همچنین رجال معاصر را خیلی خوب می‌شناخت.

وی در پایان گفت: نکته‌ای که باید در مورد ایشان ذکر کنیم این است که ایشان حلقه وصل بود بین نمایندگی جمهوری اسلامی در نیویورک و ایرانیان مقیم آمریکا. ایرانیان آمریکا احترام ویژه‌ای برای ایشان قائل بودند و به احترام ایشان این ارتباط برقرار می‌شد. همچنین در زمینه آموزش ادبیات فارسی به نونهالان سعی بلیغی داشتند و یک مجله‌ای را به نام گلستان منتشر می‌کردند که مسائل ادبیات ایران را به بحث می‌گذاشتند.

دغدغه ایشان اسلام فرهنگی بود

در ادامه نشست حجت‌الاسلام والمسلمین سعید رحیمیان، استاد دانشگاه شیراز سخنرانی کرد و گفت: مطلب اول در مورد شخصیت استاد مهدوی دامغانی این است که ایشان متعلق به کدام سنخ فکری بودند. باید عرض کنم ایشان متعلق به طیف سنتی و اسلام سنتی بودند و دغدغه ایشان اسلام فرهنگی بود. اسلام سنتی همان اسلام مرسوم حوزه‌ها و مجامع حوزوی است که دغدغه آن نشر احکام و اخلاقیات در زندگی فردی و در بستر جامعه است. همان اسلامی که در حوزه نجف و عتبات مطرح است. البته این اسلام سنتی با سنتگرایی که اساتیدی مثل دکتر نصر به آن معتقد هستند تفاوت‌هایی دارد.

«جواد جان، مرا کربلا نمی‌بری»؛ روایت ظریف از دلدادگی مهدوی دامغانی به اهل بیت(ع)

وی افزود: مطلب دوم اینکه ایشان بر اساس جوهره دینداری و غرض اصلی بعثت که مکارم اخلاقی است، چنانکه که از احوالاتشان مشخص است نمونه عالی سعه صدر بودند و از این جهت همگان را مشمول رحمت می‌کرد. این امر ناشی از اعتقاد عمیق ایشان به قرآن کریم و سنت بود و برخاسته از صفای فطرت و قلب پاک ایشان بود و تعالیمی که از پدرشان و اساتیدشان آموخته بودند.

اخلاص از وجودش می‌بارید

در پایان نشست محمد فنایی اشکوری، استاد موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در سخنانی گفت: بنده در دهه هفتاد به مناسبتی در ایالت پنسیلوانیا بودم و در مجلسی ایشان را زیارت کردم. ایشان برای مردم عادی منبر رفتند و روضه خواندند. همان دیدار باعث شد ارادت قلبی به ایشان پیدا کنم و همه چیزهایی که اساتید درباره ایشان گفتند در یک جلسه برایم محرز شد.

«جواد جان، مرا کربلا نمی‌بری»؛ روایت ظریف از دلدادگی مهدوی دامغانی به اهل بیت(ع)

وی افزود: بنده بعدها دیدارهای مختلفی با ایشان داشتم. ایشان اصرار داشتند مرا به منزلشان دعوت کنند. به همین جهت چند بار منزلشان رفتم و مهمانشان بودم. لحظه‌لحظه گفت‌وگو با ایشان درس و حکمت بود و اخلاص از وجودشان می‌بارید. کمترین فضل‌فروشی از ایشان دیده نمی‌شد. مردم عادی که ایشان را می‌دیدند نمی‌دانستند استاد برجسته‌ای است، ادیب است هم در ادبیات فارسی و هم ادبیات عرب. جامعیت ایشان کم‌نظیر بود ایشان شاگرد مکتب مشهد بود و حکمت را نزد میرزا مهدی آشتیانی آموخته بود. در ایران و هاروارد استاد دانشگاه بود. در دیدار با مردم چهره‌ای معمولی از خود نشان می‌داد و به گونه‌ای نبود مردم بفهمند با شخصیت درجه یک علمی مواجه هستند.

وی در پایان گفت: باید این شخصیت‌ها را معرفی کنیم تا برای دانشجویان و طلاب الگو باشد. ایشان هم متدین و متشرع بود و هم اخلاق جوانمردانه، فروتنی و تواضع داشت و چشمه جوشان عواطف بود و اساسا دین را در عشق و عواطف خلاصه می‌کرد.

انتهای پیام
captcha