به گزارش ایکنا، کرسی علمی ترویجی «الگوی نامبری از زنان در قرآن کریم» به همت انجمن مطالعات اجتماعی حوزه علمیه و با همکاری معاونت پژوهش جامعه الزهرا(س) و حوزه نرجس(س) صبح امروز 14 تیرماه برگزار شد.
در این نشست حجتالاسلام والمسلمین کریم خانمحمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقر العلوم(ع) به عنوان ارائهدهنده و زهرا روح اللهی امیری، عضو هیئت علمی دانشگاه باقر العلوم(ع) در جایگاه ناقد سخنرانی کردند.
در ابتدای نشست خانمحمدی با توضیح این مسئله که در سالهای اخیر این بحث در فضای رسانهای مطرح شده است که چگونه از بانوان در محافل عمومی نام ببریم، گفت: حتی مطرح شده که چرا برخی مردان اسم کوچک زنان را نام میبرند و از منظر عدهای این کار زیبا نبود. ما به عنوان یک مسلمان مأخذمان قرآن کریم است و مسلمان باید الگوی خودش را از قرآن بگیرد. در این مورد در قرآن آیه صریح نداریم منتهی به ما فرمودند قرآن را استنطاق کنید و به سخن درآورید. پیشفرض من این است قرآن کتاب مرجعی است که به همه سوالات پاسخ میدهد، به عبارت دیگر تبیان لکل شی است.
وی افزود: بحث بعدی این است که در مورد دیدگاه قرآن درباره نام بردن از زنان، چه نظریاتی مطرح شده است. برای تنقیح مسئله میشود اشاره کرد که یک عده معتقدند قرآن بازنمای فرهنگ زمانه است لذا نمیتوان به زبان قرآن اکتفا کند. اینها معتقدند قرآن با زبان عرب آن عصر نازل شده و نمیتواند معیار و ملاک برای امروز باشد. ما این دیدگاه را قبول نداریم. رویکرد دوم این است؛ درست است زبان قرآن مذکر است و قرآن به زبان زمانه خودش نازل شده است اما قرآن کریم کتاب هدایت است و چون کتاب هدایت است الگوهایی را درون خودش مندرج کرده است. به عبارت دیگر دالها و نشانههایی را در درون خودش دارد و از این طریق میتواند برای همه زمانها از قرآن الهام گرفت؛ این هم رویکرد دوم است. حال سوال ما این است در این موضوع ویژه یعنی در موضوع نامبری زنان، اگر فضای نشانهای قرآن را ملاحظه کنیم چه استنباط میکنیم و به چه نتیجهای میرسیم و آیا قرآن در درون خودش کدهایی جایگذاری کرده است که به ما نشان دهد امروزه چگونه در جامعه از زنان نام ببریم. به نظرم در قرآن این کدگذاری وجود دارد، هرچند بنده در خوانش کدها هنوز به نتیجه نهایی نرسیدهام و از این جهت است که نمیتوانم ادعای نظریه کنم و فعلا میگویم این یک بحث ترویجی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادامه داد: بحث بعدی مروری به فضای نشانهای قرآن است. قرآن صد و چهارده سوره دارد. از این صد و چهارده سوره، چهار سوره به اسم زنان است و هفت سوره به اسم خاص مردان. اول سوره نساء است. دوم سوره مریم است که به اسم خاص یک زن نامگذاری شده است. سوم سوره مجادله است. سوره مجادله هم درباره زنان است و نمادی برای زن فعال اجتماعی است. سوره دیگر سوره ممتحنه است که در مورد زنان است. این سوره به لحاظ معنوی جایگاه زن را تایید میکند. در قرآن کریم فقط اسم یک زن به کار رفته و اسم زن دیگری وجود ندارد ولی در مقابل، اسامی حدود چهل مرد وجود دارد. اگر در کل نگاه کنیم اسامی مردان ذکر شده در قرآن اعم از پیامبر و غیر پیامبر ششصد و شصت و چهار مورد است. اگر تجزیه و تحلیل داشته باشیم سی و چهار بار نام مریم به تنهایی به کار رفته و سی و چهار بار هم نام مردانی به کار رفته که بار معنایی مثبت دارد.
وی تصریح کرد: ممکن است یک فرد فقط الفاظ را ببیند و نتیجه بگیرد در فضای نشانهای قرآن حضور مردان بسیار بیشتر است و بیست برابر زنان است ولی اگر رویکردمان را عمیقتر کنیم و از تحلیل محتوایی کمی فراتر برویم میتوانیم کدهایی را ببینیم که نشان میدهد اکتفا کردن به تحلیل محتوایی کمّی کافی نیست. مطلب بعد این است که الگوی نامبری از زنان در قرآن چگونه است؟ عرض کردیم در قرآن فقط نام مریم به کار رفته ولی زنان زیادی در قرآن مورد اشاره قرار گرفته که از آنها اسم برده نشده است. این زنانی که به آنها اشاره شده است با چند الگو مورد اشاره قرار گرفتهاند از جمله مادر فلان، زن فلان، خواهر فلان، اسم اشاره و ضمائر مونث. در مورد سایر زنان، الگوی حاکم بر قرآن این است؛ به جای ذکر نام کوچک با عناوین کلی اشاره شده است و در بیشتر موارد با محوریت یک مرد از آنها نام برده شده است.
وی در پایان گفت: عرض کردیم واژه مریم سی و چهار مرتبه در قرآن به کار برده شده که از آنها بیست و سه مرتبه به عنوان مادر عیسی و یازده مرتبه به عنوان مستقل ذکر شده است. از این مطلب میشود برداشت کرد که میخواهد مریم را به عنوان الگو برای عالمیان معرفی کند با محوریت فرزندآوری، یعنی زن، مهمترین افتخارش تولید بچه است. در آن یازده مورد، برخی خطاب خداوند است، برخی خطاب ملائکه است و برخی خطاب پیامبران خدا یا قوم خود اوست. بر اساس این مطالب شاید بتوان گفت قرآن نام بردن از زنان را نفی نمیکند و به عرف جامعه واگذار کرده است ولی در این زمینه کدگذاری کرده و گفته اینکه در آن زمان اسم زن را به کار نمیبردند مربوط به فرهنگ آن زمان بوده است ولی وقتی خدا میخواهد به زنی خطاب کند اسم زن را نام میبرد البته باید عفت و شئون زن رعایت شده باشد.
در ادامه نشست زهرا روح اللهی امیری به عنوان ناقد گفت: نقد من بر نوشته ایشان است نه ارائه ایشان، چون جهتگیری نوشته با ارائه متفاوت است. نتیجهگیری در ارائه مثبت است در حالی که در متن گویای جهتگیری دیگری است که در سخنانشان نشانهای از آن نبود. اشکال شکلی که به متن وارد است این است که متن فاقد یک ساختار مشخص است و اگر بخواهیم متن را ارزیابی کنیم یک نوشته است نه یک مقاله علمی، از این جهت که ساختار یک مقاله علمی در آن رعایت نشده است.
وی افزود: ایشان در پی یافتن رویکرد قرآن و جهتگیری آیات در مورد حضور اجتماعی زن است به همین دلیل عنوان نوشته ایشان سیمای زن در قرآن است. در این نوشته تلاش ایشان بر این بوده است که بر اساس ساخت زبانی متن قرآن جهتگیری آیات را نسبت به حضور زنان دریافت کنند. این کار را با احصای اسامی مذکر و مونث و اشاره به خطابهای بیانی و کنایی به زنان حاصل کردند یعنی روش ایشان بر همین اساس است. به نظر من انتقاداتی بر روش تحلیل محتوای ایشان وارد است. اساسا آیا روش مولف منجر به فهم درست نسبت به نیت مولف متن از بحث سیمای زن میشود؟ این پرسش جدی من نسبت به مسئله است. آیا این روش ما را میتواند به نتیجه برساند؟
روح اللهی امیری تاکید کرد: شاید اشکال به این برگردد که ما روش درستی برای رسیدن به نتیجه انتخاب نکردیم و این روش ما را به نتیجه لازم نخواهد رساند. روش تحلیل محتوا ایراداتی دارد از جمله اینکه فهم متن بر پایه انکار نیت مولف استوار است یعنی روش تحلیل متوا به این سمت میرود که نیت مولف را انکار کنی. دومین ایراد این است؛ برای رسیدن به معنای نهایی متن، راه اصلی انکار نقش نیت مولف است یعنی طبق این روش شما زمانی به نتیجه نهایی میرسید که انکار کنید نیت مولف در متن چه بوده است در حالی که شما میخواهید نیت خداوند را بازخوانی کنید و بر اساس آن الگوسازی کنید. ایراد سوم این است که طبق این روش، معنای نهایی در متن وجود ندارد و معنا از طریق تفسیرهای متعدد ایجاد میشود و اساسا این رویکرد به دنبال کشف نیت مولف اثر نیست بلکه دنبال این است معنای جدیدی بر اساس پیشداوریها ایجاد کند.
انتهای پیام