در گردِ خورشیدِ ولایت عنوان غزلی از عبدالمجید فرائی؛ ساعر اهل بیت(ع) است که در مدح حضرت علی(ع) سروده و به خوانندگان ایکنا هدیه کرده است.
در گردِ خورشیدِ ولایت
قطرهام، با اذنِ مولا، خواهم از دریا بگویم
با همه کوتاهیِ اندیشه، از مولا بگویم
من توانِ آن ندارم، کهکشانها پا گذارم
با زبانِ الکن از آن عالیِ اعلا بگویم
ذرّه ام، در گردِ خورشیدِ ولایت در مدارم
دوست دارم روزوشب، از صاحب دلها بگویم
دوست دارم، پر کند جام وجودم، از بلاغت
لب گشایم از علی(ع) آن گوهر یکتا بگویم
آن کسی که زادگاهش، کعبه باشد در تولّد
با کدامین خامه بنویسم، از آن والا بگویم
آن کسی که همدمش بوده، محمد(ص) جان هستی
با کدامین واژه من، از مظهرِ تقوا بگویم
آن کسی که مردِ اوّل بوده در اسلامخواهی
با کدامین واژه من، از همسرِ زهرا بگویم
آن کسی که جایِ پیغمبر، خطر را میپذیرد
من چگونه، از چنان دلدادهای شیدا بگویم
دشت جحفه سعی دارد، از غدیرِخم بگوید
از ولایت، از امامت، شاخهی طوبی بگویم
نور دستِ نور را، با امر حق، بالا گرفته
من ز رخدادِ عظیم، آن حادثِ عظما بگویم
اولیّن مظلومِ عالم بود، مولای دو عالم
بادلِ سرگشتهام، از درد، ای دردا بگویم
ناسپاسان روی حق پوشانده و پروا نکردند
من حیا دارم سخن را، باز و بیپروا بگویم
عذرخواهم، با دهانی بسته، گفتن کی توانم
قطرهام گمگشته، در اعماق آن دریا بگویم
میستاید عالمی شانِ علی(ع) در عمقِ باور
من کیام تا ازعلی(ع) آن مردِ بیهمتا بگویم
عبدالمجید فرائی
انتهای پیام