به گزارش ایکنا، سی و سومین شماره از فصلنامه حکمت اسلامی به صاحبامتیازی مجمع عالی حکمت اسلامی منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بررسی جایگاه خیر اخلاقی در نظام اخلاقی ملاصدرا»، «تطوّر معنای حلول از فلسفه مشاء تا حکمت متعالی»، «تبیین دیدگاه فلسفه سیاسی صدرایی در باب جایگاه مردم در حکومت»، «انتقالناپذیری و بیانپذیری ایدهها (بررسی تطبیقی دیدگاه فرگه و سرل)»، «مواجهه شهید صدر با وظیفهگرایی کانت (ارزیابی دیدگاه اخلاقی شهید صدر در تطبیق با وظیفه گرایی کانت)»، «تبیین کیفیت نزول وحی در دیدگاه ملاصدرا و پاسخ به اشکالات»، «ملاک تقدّم و تأخر در علیّت تحلیلی و راههای کشف آن»، «حکایت ماهوی یا وجودی»، «مبانی تربیت اخلاقی در حکمت متعالیه در مقایسه با داستان لیزا در برنامه فلسفه برای کودکان».
در چکیده مقاله «بررسی جایگاه خیر اخلاقی در نظام اخلاقی ملاصدرا» میخوانیم: «تحقیق حاضر، درباره بازشناسی ماهیت و حقیقت خیر اخلاقی و ویژگیهای وجودی آن است. در فلسفه به طور کلی و در فلسفه ملاصدرا به طور خاص، خیر امر وجودی است و با وجود پیوند عمیق و ناگسستنی دارد و بر اساس دیدگاه وجودی، نیکی و خیر در نظام اخلاقی ملاصدرا بر مبانی محکم و استواری بنا نهاده شده است. در حکمت اسلامی، وجود و کمال وجودی اساسا خیر است و اصالت وجود به همه افعال و آنچه از طریق عمل پا به هستی مینهد، رنگ وجودی عطا میکند و به تبع آن، به خیریت نگاه وجودی دارد. حال سوالی که در اینجا مطرح میشود آن است که شرور اختیاری و صدور افعالی از انسان مانند قتل که از نظر اخلاقی خیر محسوب نمیشود، چگونه ارزیابی میشوند آیا فعل وجودی است و در عین حال شر است و یا امر عدمی است و شر محسوب میشود و به عبارتی چگونه این تضاد قابل حل است؟ که برای ایضاح آن باید خیر اخلاقی را مورد بازشناسی قرار داد. به همین خاطر بحث از چیستی، مولفهها یا امور موجود در نظام اخلاقی ملاصدرا که به بازشناسی خیر اخلاقی یاری میرساند، مورد بحث این نوشتار است.بر این اساس، انسان اخلاقی از منظر حکمت متعالیه ضمن برخورداری از سعه وجودی، متخلق به اخلاق الله بوده و به حق تعالی تشبه مییابد.»
در طلیعه مقاله «تطوّر معنای حلول از فلسفه مشاء تا حکمت متعالی» آمده است: ««حلول» از مفاهیم پرکاربرد و مهم در فلسفه اسلامی است. واکاوی تطور قیام حلولی نشان میدهد که این نظریه در روندی منطقی با عبور از فلسفه مشاء و اشراق به حکمت متعالیه، دچار دگرگونیهای اساسی شده است. یکی از مفاهیمی که در این زمینه تأثیرگذار بوده، مفهوم سریان است که در دو نظام مشاء و اشراق، عنصر اصلی حلول میباشد. پس از مواجه شدن با مباحثی همچون منقسم نبودن برخی امور بهرغم مادیت و حلول، تجرد ادراک حسی و خیالی و عدم سریان و حلول در آنها و چالشهای نظریه حلول در علم باریتعالی، مفهوم سریان از حلول حذف گردیده است و تعریف حلول در حکمت متعالیه را از سریان به وجود لغیره حالّ برای محل تبدیل کرده و در نهایت، زمینهساز حقایق بدیعی چون مرتبه بودن عرض نسبت به جوهر و ترکیب اتحادی ماده و صورت و قیام صدوری گشته است.»
در چکیده مقاله «تبیین دیدگاه فلسفه سیاسی صدرایی در باب جایگاه مردم در حکومت» آمده است: «از دیرباز نقش مردم بهعنوان عنصر اصلی تشکیل دهنده اجتماع در اداره جامعه، یکی از مباحث مهم در فلسفه سیاسی بوده است. این بحث از منظر اسلام و فلسفه اسلامی اهمیت ویژهای مییابد. بر همین اساس، این مقاله در صدد پاسخ به این پرسش است که جایگاه مقبولیت و نقش مردم در حکومت از منظر ملاصدرا چگونه است (سؤال)؟ در این زمینه با دو دیدگاه متفاوت روبهرو هستیم. دیدگاه اول، فلسفه سیاسی ملاصدرا را فلسفهای غیر مردمی و اقتدارگرا میداند؛ چنانکه رکن مقبولیت در حکومت جایگاهی ندارد، بلکه مشروعیت تنها رکن اصلی نظام است. اما براساس دیدگاه دوم ـ که مدعای این مقاله را نیز تشکیل میدهد ـ ملاصدرا به حکومت دینی مردمسالار معتقد است که مردم در آن نقش مهمّی در انتخاب نوع حکومت و حاکم و یاری او دارند (فرضیه). برای اثبات این مدعا، بخشهایی از مباحث سیاسی ملاصدرا در این حوزه و نیز برخی آیات مربوطه و همچنین سخنانی از پیروان حکمت متعالیه در شرح نظرات سیاسی وی مورد بررسی قرار گرفته است (روش). نویسندگان این مقاله که در پی نشان دادن جایگاه و نقش اساسی مردم در حکومت دینی مردمسالارانه متعالیه بودند (هدف)، به این نتیجه دست یافتند که بر طبق نظر ملاصدرا، در حکومت دینی عقل در زیر نور شریعت و مقبولیت ذیل مشروعیت، جامعه را به مدینه فاضله تبدیل خواهد کرد (یافتهها).»
انتهای پیام