حوزه و دانشگاه ازجمله نهادهایی هستند که هر کدام به سبب فعالیت خود رشد و ترقی جامعه را دنبال میکنند و بررسی سیر تاریخی این دو نهاد نشان میدهد هرکدام به فراخور نقش خود و در برهههایی از زمان با همافزایی در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... اثرگذار بودهاند.
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و به تبع ایشان رهبر معظم انقلاب همواره بر وحدت حوزه و دانشگاه تأکید داشتهاند و به همین دلیل ۲۷ آذرماه به عنوان روز وحدت حوزه و دانشگاه نام گرفته است که مسلماً از چنین نامگذاری اهدافی دنبال میشود. در این مجال بنا داریم به بررسی مسئله وحدت حوزه و دانشگاه، سیر تاریخی و اثرگذاری انقلاب اسلامی در آن و... بپردازیم که در گام نخست به سراغ سیدسعید زاهد زاهدانی، رئیس پژوهشکده تحول در علوم انسانی دانشگاه شیراز و استاد جامعهشناسی این دانشگاه رفتیم.
ایکنا ـ چرا وحدت حوزه و دانشگاه مهم است؟
حوزه و دانشگاه، دو بدنه و نهاد علمی هستند که از سابقه متفاوتی برخوردار هستند؛ در حوزهها قرآن کریم، سیره معصومان و کنکاش برای اینکه خداوند چه انتظاری از بشر دارد و چگونه میتوانیم بیشتر رضایت او را جلب کنیم، محور علم بوده است. خداوند، ربوبیت تکوینی و تشریحی دارد و علوم حوزوی تلاش میکنند که این ربوبیت را درک کنند و با آن هماهنگ شوند و یک زندگی سعادتمندانه را برای بشر یا حداقل مسلمانان فراهم کنند و نشان دهند که این سعادت هم دنیوی و هم اخروی است.
سابقه دانشگاهها به دوران رنسانس برمیگردد که در اروپا واقعیت غیب به علت اینکه منبع معتبری برای ارزیابی آن نداشتند و کتابهای مذهبی آنها مخدوش شده بود، کنار گذاشته شد بنابراین برای اینکه درست و غلط و خوب و بد را درک کنند به عقل رجوع کردند و بعد متوجه شدند عقل ممکن است اشتباه کند لذا بیشتر به تجربه روی آوردند و علوم تجربی را ساختند که این جریان را اصطلاحاً سکولاریسم میگویند که یعنی واقعیت غیب را کنار بگذاریم و فقط به واقعیت مشهود بپردازیم.
این تمسک به واقعیت مشهود و غور در علوم تجربی، دریافتهای جدیدی را ایجاد کرد و گستره عظیمی از دنیا را به دانشمندان دانشگاهی نشان داد و بر اساس آن، تکنولوژیهای جدیدی ساخته شد و رفاهیاتی که امروز در زندگی مادی با آن مواجه هستیم، محصول این پیشرفتهایی است که در دانشهای دانشگاهی شکل گرفته است اما چون واقعیت غیب از این دانشها و پیشرفتها حذف و کنار گذاشته شده بود آن بخشی از معرفت انسانی که توأم با معنویت است، مغفول ماند و همین غفلت از معنویت و بخش واقعیت غیب که در واقع اصل آدم از آن است موجب شد که در همان اروپا که مهد گسترش این علوم بود، منازعاتی شکل بگیرد که تا به امروز تمهیدات زیادی نیز به کار گرفتند که آن منازعات را خاموش کنند اما نتوانستند، به عنوان مثال جنگ جهانی اول شکل گرفت و ۲۰ میلیون نفر کشته شدند و بعد از چند سال جنگ جهانی دوم شکل گرفت و ظرف ۴ سال ۵۵ میلیون نفر کشته شدند و پس از آن نیز حتی اگر جنایتهایی که در فلسطین، یمن، عراق و افغانستان دارد میشود را حساب نکنیم در همان سرزمین اروپا و همچنین آمریکا جنگهای بسیار خونینی شکل گرفته که برخی نیز منجر به نسلکشی شده است. مثلاً تقسیم یوگسلاوی به کشورهای جدید و نسلکشی مسلمان در آن حادثه و همچنین جنگهای شمال و جنوب آمریکا شکل گرفت و حتی جنگ امروز در اوکراین که با شدت و خشونت زیادی روبهرو است لذا همه این موارد نشان میدهد که جدا کردن معنویت و واقعیت غیب از دانش با وجودی که ابزارسازی و تکنولوژی جدید و پیشرفتهای را در اختیار میگذارد اما این تکنولوژی بدون معنویت، برای بشر سعادت نمیآورد و بخشی از زندگی ما را بهبود میبخشد ولی در مجموع گرفتاریهایی ایجاد میکند که به دلیل رها کردن واقعیت غیب و جدا شدن از معنویت است.
ایکنا ـ نقش انقلاب اسلامی برای نزدیک شدن معنویت و علم را توضیح دهید؟
وقتی که در کشور ما انقلاب اسلامی شکل گرفت که در واقع مخالفت با روند تمدن مدرن و استعمار و استثمار او بود، یکی از محوریترین شعارهایی که مطرح شد وحدت حوزه و دانشگاه بود که دانشگاه و علوم دانشگاهی را با علوم حوزوی ترکیب کنند و آن بخشی از نقص علوم موجود بشری را که معنویت است از طریق دانشگاه تأمین کنند.
علاوه بر آن، وقتی واقعیت غیب و مشهود را با هم میبینیم، گستره و عمق دانش به شدت افزایش پیدا میکند یعنی به پیشرفتهای علمی دست پیدا میکنیم که امروز ما فقط برخی از پیشرفتهای آن را در پیشرفتهای علمی جمهوری اسلامی مشاهده میکنیم؛ هم سرعت پیشرفتهای ما در علوم دانشگاهی و علوم حوزوی و هم گسترههای جدیدی که در همین علوم در ایران اسلامی شکل گرفته است، نشان میدهد که اگر حوزه و دانشگاه را با هم ترکیب کنیم هم علم ما گسترش پیدا میکند و هم میتوانیم تکنولوژیها و پیشرفتهایی را که در همین علوم مادی نیز به دست میآوریم در خدمت بشر بگیریم.
ایکنا ـ به نظر شما آیا تاکنون وحدت حوزه و دانشگاه محقق شده است؟
در دوران دفاع مقدس، ما هم معنویت را لازم داشتیم و هم نیازمند سلاحهای جدید برای مقابله با سلاحهایی بودیم که دشمن و کل دنیا به رژیم بعث میدادند، در همین نیاز و تلاش برای رسیدن به آن، توانستیم بین معنویت و تکنولوژی که البته بیشتر تکنولوژی جنگ، تولید سلاح و مقابله با دشمن بود، پیشرفتهای بسیار بزرگی را به دست آوریم.
فرهنگی در دوران دفاع مقدس به وجود آمد که این فرهنگ، امروز نیز به مدد جمهوری اسلامی آمده است و بسیاری از معضلات را حل و تأمین میکند؛ این مسئله، محصول اتحاد دانشهای حوزوی و دانشگاهی است که همین روند باید در خود این دو نهاد نیز شکل بگیرد یعنی اگر در اتحاد بین حوزه و دانشگاه از لحاظ نهادی، پیشرفتی را که مورد انتظار ما بوده است به دست نیاوردهایم اما در محتوای این دو نهاد علمی، ارتباطات بسیار زیادی برقرار شده و پیشرفتهای بسیار زیادی نیز حاصل شده است.
ایکنا ـ چه پیشنهاداتی برای افزایش ظرفیت ارتباط و پیوند حوزه و دانشگاه دارید؟
محتواهایی که با هم ترکیب شده باید در حوزه و دانشگاه، شکل نهادی به خود بگیرند البته اسناد بالادستی این مسئله تا حد زیادی تنظیم شده است و صحبت از اسلامیشدن دانشگاهها و به روز شدن حوزهها میشود و نقشههای راه تنظیم شده است اما باید عملیاتی شود و باید به تدریج حوزویان و دانشگاهیان به خصوص کسانی که این دو نهاد را مدیریت میکنند، تلاش کنند تا محتواهای به هم پیوسته را در ساختارهای اجرایی نیز نفوذ دهند و در دانشگاه و حوزه تحول ایجاد کنند که این تحول در دست اقدام است.
ایکنا ـ به نظر شما کدام نهاد یا دستگاه متولی اصلی تحقق این امر است؟
نقشه کلی را طبیعتاً شورای عالی انقلاب فرهنگی باید تنظیم کند و بعد در اجرا، هیئت دولت و قوه مجریه میتواند متولی باشد که همین بحثهایی که امروز در دولت سیزدهم مطرح است و صحبت از تحول اداری یا دولت اسلامی میشود و گفته میشود که اکنون در مرحله دولتسازی اسلامی هستیم اگر پیش رود، دستگاههای اجرایی هستند که باید این تغییرات را در خودشان به وجود بیاورند تا این اتحاد به تدریج شکل بگیرد.
ایکنا ـ وحدت حوزه و دانشگاه فقط در عرصه علوم انسانی است یا در سایر رشتههای علمی و دانشگاهی نیز این مجال فراهم میشود؟
قوت علوم انسانی در حوزهها بیشتر است و علوم تجربی طبیعتاً در دانشگاهها قوتمندتر هستند بنابراین وقتی صحبت از اتحاد میشود هر دو نهاد باید به هم کمک کنند و طبیعتاً اولویت با علوم انسانی است چراکه علوم انسانی وظیفه مدیریت را به عهده دارد و متولی امور اجرایی و مدیریتی جامعه است یعنی نرمافزار مدیریت اجتماعی است بنابراین اکنون اگر نیروها را صرف اتحاد در علوم انسانی کنیم به دلیل اولویت برنامهریزی است اما در آینده به تدریج، برکاتی که از این اتحاد به وجود میآید، میتواند در سایر علوم نیز تسری پیدا کند.
انتهای پیام