دین، واژهای قرآنی به معنی انقیاد و طاعت خداوند که در قرآن به معنای اطاعت غیرخدا نیز به کار رفته است و در اصطلاح منظومهای شامل عقاید معرفتی و قواعد رفتاری در باب روابط انسان با ماورای اوست. دین در تعبیر بسیار ساده، یعنی راه و روش زندگی براساس دیکته خداوندی برای کسانی که به خداوند و دنیای بعد از مرگ اعتقاد دارند. نگاه جالبی از روایات و احادیث دینی داریم که دین همواره با انسان بوده و هرازگاهی انسانها راه و روش دین و اعتقاد را فراموش کرده و پس از گذر سالها، خداوند با اراده خود تا زمان ظهور پیامبر بزرگ اسلام(ص) یک پیامبر و پس از آن رهبر دینی کاریزمایی را برای هدایت انسانها فرستاده و جامعه بشریت گمراه را به راه راست هدایت کرده است.
ایکنای کردستان، در رابطه با دینگریزی و دور شدن انسانها از رشته قوانین و مقررات الهی و بررسی این موضوع در جامعه نسل جدید، به ویژه متولدین نیمه دوم دهه هفتاد که اصطلاحا نسل Z خوانده میشوند، گفتوگویی با یوسف خانی، از اساتید دانشگاههای استان و مدیر مؤسسه فرهنگی ـ هنری «نوآوران هنر و سخن سگال»، مصاحبهای انجام شد که تقدیم مخاطبان میشود:
ایکنا ـ دینگریزی از چه زمانی شکل گرفت؟ آیا این امر مختص به جوامع دینی است؟
دینگریزی تا اوایل سال 2020 در جوامع شرقی و به ویژه کشور ما گرچه نرخ پایینی داشت؛ اما متأسفانه امروزه دارای رشد بالایی است، پدیده دینگریزی همواره دغدغههایی را برای رهبران دینی، دینداران و خانوادههای افراد متدین به وجود آورده و تهدیدی برای نسل جوان محسوب میشود. این پدیده شوم و خطرناک، مشکل امروز یا دیروز بشر نیست؛ بلکه قدمتی دیرینه دارد و همواره جوامع بشری با آن دست به گریبان بودهاند. دینگریزی در سدههای اخیر به ویژه در قرن بیستم بخش عظیمی از جهان را فرا گرفت و مکاتب فلسفی الحادی(چون ماتریالیسم دیالکتیک یا اگزیستانسیالیسم الحادی) و ایدئولوژیهای دینستیز یا دینگریز(مانند کمونیسم، لیبرالیسم، سکولاریسم و...) مولود همین پدیده شوم است. اما چرا انسانی که ذاتاً مشتاق دین است و فطرت او با درونمایههای دین پیوند تکوینی دارد، به دینگریزی روی میآورد و چرا دینگریزی در نسل جوان، نمود بیشتری دارد؟
به اعتقاد ما مسلمانان در دین الهی هیچ عنصر که سبب گریز پیروان آن باشد، وجود ندارد اما واقعیت این است که رفتار مسلماننماهای صاحب قدرت، منصب و مسلک دینی سبب شده که دین و دینداری مورد نفرت اکثریت مردم ناآگاه شده و زمینه بهانهگیری و یاوهسرایی در مورد دین و دینداری بیشتر شود. اگر انسانها به دریافت معارف دینی و درک صحیح از دین حق نائل آیند، هرگز از دین نمیگریزند. افزون بر این عقل و عشق که دو رکن اساسی حیات انسانی بوده و همه جاذبهها و دافعهها بر اساس آن دو رخ میدهد، هر دو در متن دین، جای دارند و دین با هر دو گوهر باقی است. دین هم ذهن و خرد انسان را تغذیه میکند و هم به دل آدمی حیات، حرکت و نشاط میبخشد. بنابراین علت دینگریزی را باید در خارج از قلمرو دین حق و آموزههای دینی جستجو کرد.
ایکنا ـ از دیدگاه شما عوامل دینگریزی جوانان چیست؟
بدون تردید عوامل متعددی در بروز دینگریزی نقش دارد که به دو دسته اساسی عوامل محیطی؛ مانند: ناهنجاریهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و عوامل درون فردی یا روانشناختی تقسیم میشود. از علل روانشناختی گریز از دین بین جوانان نسل Z ضعف شناختی است. یکی از مؤلفههای شخصیتی هر انسان، بُعد شناختی او است. انسان در هر مرحلهای از مراحل رشد خود واجد یک سلسله توانمندیهای شناختی میشود. روانشناسان، این رشد را به سه دوره حسی ـ حرکتی (دو سال اول)، دوره عملیات منطقی ـ عینی (تا 12 سالگی) و دوره عملیات منطقی ـ صوری یا دوره تفکر انتزاعی تقسیم میکنند.
سومین دوره تحول شناختی در آستانه نوجوانی، آغاز و در اوایل جوانی تکمیل میشود. بنابراین جوان از نظر شناختی، دارای تفکر انتزاعی است و از نظر ذهنی به حداکثر کارایی هوشی میرسد. در این دوره گرایش جوانان به «فلسفه زندگی»، آنان را به سوی مسائل اخلاقی، سیاسی و مذهبی سوق میدهد. جوانان تلاش میکنند و هویت مذهبی خود را شکل دهند؛ اما به دلایل گوناگون ممکن است، در فرایند هویتیابی مذهبی با بحران مواجه شوند و نتوانند این هویت را خوب شکل دهند؛ در نتیجه دچار نوعی سردرگمی و نهایتاً حالت بیرغبتی و گریز از دین شوند.
یکی از دلایل این بحران، ناهمخوانی، سطح شناختی جوان با سطح معارف دینی است که به او ارائه میشود. جوان به جهت توانمندیهای ذهنی خود، دینِ صرفاً تقلیدی را نمیپذیرد. او باورهای دینی را که از دوران کودکی به صورت تقلیدی به او القا شده، کنار میزند و میخواهد دینی را قبول کند که متناسب با سطح تفکر او باشد. اما حقیقتاً در بسیاری از اوقات، آنچه را که به عنوان دین به او عرضه میکنند، برایش قانعکننده نیست.
ایکنا ـ در مورد ویژگیهای نسل Z مختصری توضیح دهید.
از سوی دیگر گاه جوان میخواهد همه آموزههای دینی را با عقل خود بسنجد و در این میان جوان نسل Z (حدوداً متولدین از سال 1375 تا 1379) حتی نسل آلفا(دهه نودیها) ویژگیهایی دارند که با تمام جوانان و نوجوانان نسلهای تاریخ بشر، بسیار متفاوتاند و درحالیکه ویژگیهای آنها با جوانان و نوجوانان در سراسر کشور ما و حتی در تمام کشورهای دنیا و ادیان، رویکرد و خصوصیات مشابه و مشترک دارند. بهتر است که بدانید نسل Z چه کسانی هستند: نسل Z به زبان عامیانه انسانهایی بوده که از بدو تولد تاکنون با رایانه و دنیای الکترونیکی و فضای مجازی به هم تنیدهاند و یا در طول این چند سال با درصد بسیار بالایی با کامپیوتر و اینترنت و فضای مجازی سر و کار دارند در کشور ما ایران هم از این نسل شامل افراد متولدین نیمه دوم دهه هفتاد و کل دهه هشتادیهاست و در یک کلام به آنها اولین نسل اجتماعی بومی دیجیتال میگویند و جامعهشناسان و روانشناسان به نسل پس از آنها یعنی دهه نودیها نسل آلفا میگویند.
نسل Z پسران و دختران مستقل، خلاق، رک، نیاز به باور و اعتماد، تکانشی، سخت خوشحال میشوند، به هم ریخته، اکثراً عصبی، تنوعطلب، کنجکاو، رقابتجو، کمنظم، ضعیف در پیگیری امورات، تواضع کم، عاشق رشد و یادگیری و از همه مهمتر عدم گرایش بنیادی به دین، مذهب و اعتقادات هستند.
انسان امروزی و یا به عبارتی جوانان نسل Z فکر میکند اگر آموزههای دینی، در قالبهای فکری او بگنجد، صحیح است و در غیر این صورت باید کنار گذاشته شود. این عوامل باعث میشود، هویت دینی جوان به خوبی شکل نگیرد و دچار بحران شناختی نسبت به این آموزهها شود و راه نجات از این بحران را گریز از دین بداند!
قرآن نیز یکی از علل عمده گرایش به کفر را جهل و ضعف معرفتی انسانها میداند. نوح نبی(ع) به قوم خود فرمود: «وَ لکنِّی أَراکمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ؛ شما را مردمانی ناآگاه میبینم». امیرمؤمنان(ع) نیز درباره علت کفر میفرماید: «اگر مردم در موارد ناآگاهی درنگ و تأمل میکردند، هرگز به کفر و گمراهی نمیگرایدند». بنابراین یکی از علل روانشناختی دینگریزی در همه انسانها به ویژه جوانان ضعف معرفتی و عدم دستیابی به هویت دینی است.
برداشتهای غلط و نادرست از معارف دینی، در دینگریزی جوانان مؤثر است. بسیاری از اوقات دین مساوی با معنویت، لحاظ شده و در حد یک نیاز معنوی صرف فرو کاسته میشود. سپس چنین نتیجهگیری میشود که نیاز به معنویت، فقط ویژه مواقع سختی و بحرانهای شدید است و دین نقشی اساسی در زندگی روزمره انسان ندارد. این دیدگاه سادهانگارانه و کاهشگرایانه نسبت به معارف دینی، به تدریج باعث حذف دین از زندگی انسان میشود. جوانی که در جستجوی فلسفه زندگی است، اگر احساس کند دین در معنابخشی و جهتدهی به زندگی او تأثیر مثبتی ندارد؛ به تدریج آن را کنار میگذارد و چه بسا آن را امری زاید و دست و پاگیر انگاشته و نسبت به آن گریزش مییابد.
در مواردی دین چنان به جوان معرفی میشود که گویی مانع ارضای نیازهای واقعی او است. چنین تصویری در نهایت به دینگریزی میانجامد. جوان در شرایطی قرار دارد که انواع غرایز به ویژه غریزه جنسی و لذتطلبی در او به نقطه اوج خود رسیده و عوامل بیرونی نیز او را احاطه کرده و آتش شهوت را در او برافروخته میکند. حال اگر دین به گونهای ترسیم شود که گویی مانع ارضای غرایز او است و راهکاری برای ارضای آنها ندارد؛ طبیعی است که نسبت به دین، گریزان میشود و دینپذیری را مساوی با سرکوب غرایز خود میانگارد.
افزون بر آن روحیه استقلالطلبی، حریت و قطع وابستگی، از جمله ویژگیهای روحی جوان است. او یک دوره گذار از وابستگی به استقلال را طی کرده و میخواهد با اراده آزاد خود انتخاب کند. از نظر اخلاقی نیز مرحله اخلاقِ «دیگر پیرو» (تقلیدی) را پشت سر گذاشته و وارد مرحله اخلاق «خود پیرو» شده است.
او از هر مانعی هر چند تخیلی، گریزان است و میخواهد در رفتار، گفتار، تفکر و انتخاب آزاد باشد. گر چه عدم تربیت صحیح روحیه استقلالطلبی و پیروی بی چون و چرا از غرایز کور و لذتطلبی افراطی، برای جوان بسیار خطرناک است؛ اما در بدو امر، هر چیزی که بخواهد محدودیتی برای او ایجاد کند، امری ناخوشایند تلقی میشود؛ مگر اینکه راهکارهای دین برای ارضای سالم غرایز، به خوبی برای او ترسیم شود.
الگوهای جذاب، برای یادگیری و شکلدهی رفتار انسانها به ویژه جوانان، نقش اساسی دارد. در دوره نوجوانی و جوانی، تأثیرپذیری از خانواده به شدت کاهش مییابد و گاهی بین خانواده و جوان تعارض و درگیری به وجود میآید.
از این رو جوان برای ساختن نظام ارزشی و اعتقادی خود، میخواهد از چیزهایی غیر از خانواده و مربیان قبلی استفاده کند. از عوامل تأثیرگذار در بیرون نهاد خانواده، الگوها و دوستان هستند.
در این میان نقش الگوهای مورد قبول جوان بسیار زیاد است؛ چه اینکه دوستان نیز در حال ساختن نظام ارزشی خود و نیازمند الگوهای موردپسند هستند. در این شرایط اگر الگوهای مناسب و در دسترسپذیر وجود نداشته باشد، جوان دچار سردرگمی شده و تعادل روانی او از مرز ارزشی خارج میشود. در این صورت چه بسا به الگوهای مجازی پناه برده و یا تحت تأثیر دوستان کم تجربه قرار گیرد و یا به دام شیادانی بیفتد که در کمین جوانان سردرگم هستند و در نتیجه شرایط و زمینههای گریز از دین برای او فراهم شود.
استقلالطلبی، حریت و عدالتجویی، از ویژگیهای بارز دوران جوانی است. جوانان و نسل Z برای اثبات این ویژگیها، با بزرگسالان مقابله میکنند. این مقابله نه از سر لجبازی و پشت پا زدن به ارزشها است؛ بلکه بیشتر جنبه اثباتی برای خود جوان دارد. یکی از اشتباهاتی که در اینجا از بزرگسالان سر میزند، سرزنش و ملامت جوان است. این سرزنشها هم از نظر عاطفی برای جوان شکننده است و هم به روحیه استقلالطلبی او آسیب وارد میکند و نتیجه آن برافروختن آتش لجاجت و طغیان است. حضرت علی(ع) در این باره میفرماید: «زیادهروی در ملامت و سرزنش، آتش لجاجت را شعلهور میسازد». بنابراین مقابله با روحیه استقلالطلبی جوان و سرزنش کردن او، پیامدهای خطرناکی به دنبال دارد. یکی از پیامدهای ناگوار آن، طغیان علیه ارزشهای حاکم بر جامعه، گریز از ارزشها و منبع آنها است و چون معمولًا در جوامع دینی منشأ و منبع ارزشها، «دین» است، این مسئله به دین گریزی میانجامد.
غرایز در دوران جوانی، به نقطه اوج میرسد و جوان در پی ارضای آنها است. تأمین به موقع این نیازها، نقش بسیار مهمی در تعدیل رفتار، رشد و تکامل او دارد و عدم ارضای آنها نه تنها مانع رشد و کمال که سبب ناهنجاریهای رفتاری زیادی در جامعه میشود. کفر به عنوان یک نابهنجاری اعتقادی همانطور که میتواند معلول جهل و ضعف معرفتی باشد، معلول فقر نیز هست. از این رو بزرگان دین و آیین اسلامی فرمودهاند: «یکی از پیامدهای احتمالی فقر، کفر و دینگریزی است». پیامبر اکرم(ص) در مورد اهمیت ازدواج میفرماید: «آنکه ازدواج کند، نیمی از دین خود را حفظ کرده است؛ پس در نیم دیگر پروای الهی پیشه سازد». کما اینکه انجام پدیده ازدواج اصولی و تشکیل خانواده و ارضای نیازهای جنسی آدمها، یکی از ویژگیهای فطری انسان است که مطابق شریعت و عرف و رسوم منطقه انجام میشود و جوانان از نظری اخلاقی سالم میمانند و بنابراین در صورت عکس این قضیه، فراهم نبودن شرایط ازدواج سالم، زمینهساز گناه و زایل شدن ایمان میشود و به تدریج جوان پاک فطرت، تبدیل به جوان گریزان از دین و منحرف میگردد.
بنابراین ارضای نیازهای جسمانی و روانی، در بهداشت روانی جوان مؤثر است و فقدان آن نه تنها سلامتی وی را تهدید میکند؛ بلکه زمینهساز بسیاری از ناهنجاریها و کجرویها است.
امیدوارم با طرح این مبحث کوتاه، مفهوم دین، دینگریزی، جوانان نسل Z و ویژگیهای آنها، ناهنجاریهای اجتماعی و فردی، دوری از معنویت، و در عوض گرایش به دین و تأثیرات اجتماعی فردی دین در زندگی انسان تا حدودی برای مخاطبان روشن شده باشد، اساس و فطرت انسان بر عقل، منطق و تصور کامل وجود خداوند و ربوبیت او بر جهان هستی و انسان استوار است، انسانهای عاقل به وجود بُعد مادی و معنوی و روحی خود آگاهاند و پرستش و عبادت را فقط حق پروردگار و خدای خویش میدانند و هر چند هم مدتی از روح خداوندی خود دور و یا خارج شوند؛ اما با گذر زمان به راه الوهیت و خداوندی خود، بالاخره با دل، یا زبان، یا قلم و یا با اعمال بر میگردند و تسلیم و تابع فرایند زیستی اکوسیستم زمین و تبدیل نمودن خود از یک نوع انرژی به نوع دیگر در عالم روحی و پس از مرگ میشوند. مسلماً اکثریت انسانها به راه حق و حقیقت بر میگردند.
کما اینکه مولانا گفته:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش