احسان و نیکی به مردم از جمله ابزاری است که نزدیکی به خدا را سرعت میبخشد، مانع نزول بلا و موجب برطرف شدن سختیها و مشکلات میشود و از همه مهمتر محبوبیت در پیشگاه خداوند متعال را که منشأ رحمتهای بیکران است به ارمغان میآورد. آری به گفته گذشتگان و بزرگان هر کسی اگر نیکی کند پیش از این که نیکی او به دیگری برسد به خود او میرسد چراکه شیرینی کمک به دیگران کام انسان را به گونهای شیرین میکند که قابل مقایسه با هیچ شربت و شیرینی دنیوی نیست.
در روزهای آخر ماه مبارک رمضان سعادت حضور و دیدار با حافظ قرآنی رنجدیدهای را داشتم که روزی با نوشتن گزارشی در ایکنای کردستان با تیتر «رنجهای بزرگ و آرزوهای کوچک حافظ قرآن مبتلا به اماس» دست یاری به سوی خیرین سعادتمند دراز کردیم تا شاید با کمکشان بتوانیم ذرهای از مصائب و مشکلات این روزهای کیوان رنجدیده را کاهش دهیم.
کیوان خود را اینگونه معرفی کرد: متولد سال ۱۳۶۷ هستم و در یک خانواده با وضعیت متوسط به دنیا آمدهام. چهار برادر و دو خواهر بودیم که برادر بزرگم بر اثر بیماری جان خود را دست داد. بعد از آن من در آن سالها که نوجوان بودم برای تأمین مایحتاج زندگی خانواده مجبور شدم که درس و مدرسه را کنار بگذارم و در کنار پدر کارگری کنم. با وجود آنکه علاقهمند به ادامه تحصیل بودم اما نتوانستم و بعدها نیز به علت ابتلا به بیماری دیگر نتوانستم کارگری را ادامه دهم. کیوان همواره علاقهمند به حفظ قرآن بود و همیشه با تلاوتهای روزانه کار تلاوت را انجام میداد تا اینکه در ۲۶ سالگی تصمیم به حفظ قرآن گرفته و بدون آشنایی با قواعد و در مدت دو سال در سال ۱۳۹۵ موفق به حفظ کل قرآن شد.
وی در مورد بیماریش میگوید: در آن سالها برای گذران زندگی خود و خانواده در رستورانها و غذاخوریهای سطح شهر سنندج سخت مشغول کار بودم و دغدغهای جز تأمین مایحتاج زندگی خود و خانوادهام نداشتم اما با وجود شرایط سخت زندگی هیچگاه لب به ناسپاسی نگشودم و همواره شکرگزار بودم. در ۲۶ سالگی یک شب با احساس درد عجیبی از خواب بیدار شدم و این درد تمام عضلاتم را درگیر کرده بود و با تصور اینکه سرماخوردگی ساده گرفتهام تحمل درد را برای خود آسان کردم اما کمکم بیماری تاب و توان حرکت کردن را از من گرفت. تا اینکه برای تشخیص بیماری هر روز مجبور به حضور در بیمارستان و مطبهای پزشکان متخصص بودم اما تا تشخیص بیماری مدت زیادی طول کشید تا اینکه یک شب درد فراموش نشدنی را از ناحیه کمر احساس کردم به شکلی که دیگر قدرت راه رفتن را نداشتم تا جایی که با توصیه پزشک معالج و با تجدید یک دوره آزمایش جدید، بیماری ام اس را تشخیص دادند اما به دلیل دیر تشخیص دادن، بیماری پیشرفت کرده و به نخاعم آسیب وارد کرده بود. بعد از گذشت دو سال از بیماری من دیگر نمیتوانستم روی دو پا حرکت کنم و زمینگیر شدم.
تمام آرزو و خواسته کیوان قصه ما داشتن یک تلویزیون بود که در این باره گفته بود: تلویزیون قدیمی کوچک مونس و همدم من در تنهاییها بود که دیگر تصویر آن واضح نشان داده نمیشود و همین شرایط زندگی را برای من سختتر کرده است کاش خیری باشد که بتواند یک تلویزیون برای من تهیه کند تا بتوانم حداقل روزم را به شب و شبم را به روز برسانم.
پس از این گزارش و درج در ایکنا چند نفر از خیرین تماس گرفته و زمینه تحقق این آرزوی کوچک را برای وی فراهم کردند.
رئیس اداره برنامهریزی امور قرآنی اداره تبلیغات اسلامی استان کردستان به همراه مسئول قرآن تبلیغات اسلامی سنندج و فعالان قرآنی با حضور در خبرگزاری ایکنا با کیوان دیدار کردند. کیوان از دعای خیرش و تحقق آرزهایی گفت که زندگی را برایش شیرین و طاقت تنهایی در یک اتاق کوچک خانه پدری را برایش بیشتر کرده بود.
در این دیدار کیوان جعفری از کمک خیرین و خرید تشک برقی، دستگاه فشارسنج، تلویزیون رنگی، مراجعه به متخصص چشم و امکان بستری شدن بعد از ماه مبارک رمضان برای بررسی وضعیت چشمهایش و مناسبسازی فضای اتاقش برای آمد و رفت ویلچرش گفت که به خاطر این امر همواره شکرگزار درگاه خداوند متعال بود و اینکه به وی این وعده را داده بودند که ممکن است روزی باز بتواند حرکت کند.
بهرام مرادی، رئیس اداره برنامهریزی امور قرآنی اداره تبلیغات اسلامی استان کردستان در این دیدار با اهدای لوح تقدیر و کارت هدیه 10 میلیون ریالی نوید فراهم کردن زمینه شرکت در آزمون ارزیابی و اعطای مدرک تخصصی به حفاظ قرآنی در سال آتی را به وی داد و اینکه در این زمینه از هرگونه کمکی دریغ نمی شود.
در این دیدار توفیق آشنایی با پدر و مادر رنجور و خسته این حافظ قرآن را داشتم که همواره از تمام کسانی که این شرایط را برایشان فراهم کرده تا تحمل بارگران زندگی برایشان آسان شود، تشکر کردند. رنجهای بسیاری که کیوان و والدینش تحمل میکنند مرا به یاد این شعر سعدی انداخت که:
بس بگردید و بگردد روزگار دل به دنیا درنبندد هوشیار
ای که دستت میرسد کاری بکن پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
گزارش از ملیحه سیفی
انتهای پیام