رنج‌های بزرگ و آرزوهای کوچک حافظ قرآن مبتلا به ام‌اس
کد خبر: 4105868
تاریخ انتشار : ۲۴ آذر ۱۴۰۱ - ۰۶:۳۴

رنج‌های بزرگ و آرزوهای کوچک حافظ قرآن مبتلا به ام‌اس

کیوان جعفری، حافظ قرآن 31 ساله‌ای است که نور قرآن همدم روزهایش شده و توکل به خدا، تحمل بار سنگین بیماری ام‌اس را برایش آسان کرده است،‌ اما او این روزها فقط یک آرزو دارد؛ داشتن یک تلویزیون!

کیوان جعفری معلول حافظ قرآن

وقتی انسان با سرنوشتی اجتناب‌ناپذیر مانند بیماری روبه‌رو می‌شود می‌تواند به ژرف‌ترین معنای زندگی یعنی رنج کشیدن دست یابد و در این میان آنچه اهمیت دارد نگرش فرد نسبت به رنج است و شیوه‌ای که آن را بر دوش می‌کشد. تردیدی نیست که انسان موجودی است فانی با میدان آزادی محدود. او در انتخاب شرایط و عوامل محدود نیست بلکه آزاد است که چه عکس‌العملی را انتخاب کند. هر انسانی این آزادی را دارد که در لحظه تغییر کند و بنابراین قابلیت پیش‌بینی انسان امکان‌پذیر نیست.

کیوان جعفری، حافظ قرآن 31 ساله‌‌ای است که نور قرآن همدم روزهای درد و رنجش شده و توکل به خدا در این روزهای پردرد تحمل بار سنگین بیماری ام‌اس را برایش آسان کرده است. ایکنای کردستان، در همین رابطه گفت‌وگویی با وی داشته است که در ادامه می‌خوانید:

ایکنا ـ خودتان را معرفی کنید و در مورد شرایط زندگیتان توضیحاتی دهید.

کیوان جعفری متولد سال 1367 هستم و در یک خانواده با وضعیت متوسط به دنیا آمده‌ام. چهار برادر و دو خواهر بودیم که برادر بزرگم بر اثر بیماری جان خود را دست داد. بعد از آن من که در آن سال‌ها که نوجوان بودم برای تأمین مایحتاج زندگی خانواده مجبور شدم که درس و مدرسه را کنار بگذارم و در کنار پدر کارگری کنم. با وجود آنکه علاقه‌مند به ادامه تحصیل بودم اما نتوانستم تحصیلاتم را ادامه دهم و بعدها نیز به علت ابتلا به بیماری دیگر نتوانستم کارگری را ادامه دهم.

ایکنا ـ در مورد ورود به وادی قرآن برایمان توضیح دهید.

همواره علاقه‌مند به حفظ قرآن بودم و همیشه با تلاوت‌های روزانه هرچند برایم سخت بود اما کار تلاوت قرآن را انجام میدادم تا اینکه در 26 سالگی تصمیم به حفظ قرآن گرفتم و کار حفظ قرآن را بدون آنکه هیچ قواعدی از آن را بدانم شروع کردم و در مدت دو سال در سال 1395 موفق به حفظ کل قرآن شدم و در حال حاضر حافظ کل قرآن نیز هستم.

ایکنا ـ چگونه قرآن را حفظ می‌کردید؟

با نوری که خداوند در قلبم روشن کرده بوده در سال 93 کار حفظ قرآن را در خانه بدونه کمک استاد شروع کردم و تا اوایل سال 95 موفق به حفظ 24 جزء قرآن شدم و در این سال بعد از آشنایی با مسئولان قرآن اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و معرفی به دارالقرآن یادگار امام با استاد محمدعزیز فتحی و صالحی‌پور آشنا شدم و با کمک این اساتید روند حفظ قرآن من سرعت بیشتری گرفت. در کمتر از یک سال آن چهار جزء قرآن را نیز حفظ کردم و بعد از شرکت در آزمون موفق به اخذ لیسانس شدم. دوست داشتم این راه تا مقطع دکتری ادامه دهم اما بیماری و مشکلاتی که گریبانگیرش شدم من را از ادامه راه باز داشت.

ایکنا ـ در مورد بیماریتان و چگونگی ابتلا برایمان توضیح دهید.

در آن سال‌‌ها برای گذران زندگی خود و خانواده در رستوران‌ها و غذاخوری‌های سطح شهر سنندج سخت مشغول کار بودم و دغدغه‌ای جز تأمین مایحتاج زندگی خود و خانواده‌ام نداشتم اما با وجود شرایط سخت زندگی هیچگاه لب به ناسپاسی نگشودم و همواره شکرگزار بودم. در 26 سالگی یک شب با احساس درد عجیبی از خواب بیدار شدم و این درد تمام عضلاتم را درگیر کرده بود و با تصور اینکه سرماخوردگی ساده گرفته‌ام تحمل درد را برای خودم آسان کردم اما کم‌کم بیماری تاب و توان حرکت کردن را از من گرفت. تا اینکه برای تشخیص بیماری هر روز مجبور به حضور در بیمارستان و مطب‌های پزشکان متخصص بودم اما تا تشخیص بیماری مدت زیادی طول کشید تا اینکه یک شب درد فراموش نشدنی را از ناحیه کمر احساس کردم به شکلی که دیگر قدرت راه رفتن را نداشتم تا جایی که با توصیه پزشک معالج و با تجدید یک دوره آزمایش جدید، بیماری ام اس را تشخیص دادند اما به دلیل دیر تشخیص دادن، بیماری پیشرفت کرده و به نخاعم آسیب وارد کرده بود. بعد از گذشت دو سال از بیماری من دیگر نمی‌توانستم روی دو پا حرکت کنم و زمین‌گیر شدم.

روزهای اول شنیدن این خبر زندگی برایم بسیار سخت و طاقت‌فرسا بود اما با توکل بر خداوند متعال خود را برای این آزمایش سخت زندگی آماده کردم چراکه خداوند در آیه 2 سوره عنکبوت می‌فرماید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ آیا مردم گمان کرده‌اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها می‌شوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث] مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند؟» اما مرور حفظیات قرآن و انس گرفتن با این کتاب آسمانی روشنی بخش زندگی تاریک من شده است.

مادرم که همدم روزهای تنهایی من است به خاطر مشکلاتی که گریبانگیر زندگی من شده شرایط سختی را می‌گذراند و من تک و تنها به دور از هرگونه اجتماعی این روزها در زیرزمینی زندگی می‌کنم که برای مراجعه به دکتر و نشستن روی ویلچر به دلیل ناتوانی مادرم باید دست به گریبان مردم در کوچه شویم. ای کاش شرایطی بود که بتوانم به راحتی سوار ویلچر شوم تا حداقل سختی این بخش را نیز مادرم متحمل نشود. این روزها به‌دلیل پیشرفت بیماری چشم چپم کامل نابینا شده است و چشم راستم هم به شدت درد می‌کند ای کاش خداوند کمک کند تا من بینایم را هم از دست ندهم.

تمام آرزو و خواسته کیوان قصه ما داشتن یک تلویزیون بود که در این باره گفت: تلویزیون قدیمی کوچک مونس و همدم من در تنهایی‌ها بود که دیگر تصویر آن واضح نشان داده نمی‌شود و همین شرایط زندگی را برای من سخت‌تر کرده است کاش خیری باشد که بتواند یک تلویزیون برای من تهیه کند تا بتوانم با دیدن شبکه‌های تلویزیون حداقل روزم را به شب و شبم را به روز برسانم.

توان انجام کارهای پسرم را ندارم

آمنه خدامرادی، مادر کیوان جعفری نیز در ادامه این مصاحبه به خبرنگار ما می‌گوید: پسرم شش سال است که درگیر این بیماری شده و دو سال اول با پای خود راه می‌رفت اما از وقتی زمینگیر شده شرایط زندگی برای من پیرزن نیز سخت‌ترشده چون توان انجام کارهایش را دیگر ندارم.

این مادر سخت‌کوش گفت: پسرم اکنون تحت پوشش بهزیستی بوده اما فقط حقوق 500 هزار تومان دریافت می‌کند و با وجود پیگیری‌ها بسیار تاکنون موفق به گرفتن حق پرستاری از فرزندم نشده‌ام انتظار دارم که مسئولان ما را دریابند، چراکه باوجود ناراحتی چشم پسرم و دستور بستری شدن به دلیل نداشتن پرستار نمی‌توانم کار مداوای فرزندم را انجام دهم.

آخرین بخش این مصاحبه با خواهش‌های این مادر و فرزند از مسئولان تمام شد و من در فکر فرو رفتم که باوجود تحمل این بار سخت زندگی چه خواسته‌ها و مطالبه اندکی دارند که ای کاش گوش شنوایی برای شنیدن این دردها وجود داشته باشد.

مناسب‌سازی محل زندگی

سارا احمدی، مددکار مرکز مثبت زندگی در مورد وضعیت کیوان جعفری گفت: کیوان یکی از مددجوهای این مرکز بوده که بر اثر حملات عصبی دچار بیماری ام اس شده است و به دلیل آسیب نخاع توان حرکتی خود را از دست داده است.

وی با اشاره به اینکه وضعیت و شرایط زندگی این مددجو بسیار سخت است، افزود: در حال حاضر فقط مادر پیر کیوان، وی را حمایت می‌کند که آن هم به سختی برایش مقدور است.

این مددکار بیان کرد: خانواده کیوان از لحاظ مادی در شرایط سختی زندگی می‌کنند و به همین دلیل از وی در زیرزمین خانه خود نگهداری می‌کنند که از آن اتاق هم به عنوان محل زندگی و هم سایر امور استفاده می‌کند و در مدت چهار سالی که زمین گیر شده نتوانسته از این اتاق خارج شود مگر برای درمان آن‌ هم در شرایط بسیار سخت.

وی با اشاره به نیاز شدید این بیمار به پزشک و تحت درمان قرار گرفتن گفت: از خیرین و مسئولان ذی‌ربط درخواست داریم تا کیوان را برای مداوا و انجام امورات پزشکی یاری دهند.

احمدی در پایان یادآور شد: با توجه به شرایط سخت زندگی این مددجو مناسب‌سازی فضای اتاق محل زندگی یکی دیگر از نیازهای شدید وی بوده که در این بخش نیازمند حمایت هرچه بیشتر مسئولان هستیم.

انتهای پیام
captcha