به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) از خوزستان، «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی»؛ ضربالمثلی آشنا، قدیمی و صدالبته محترم و بزرگ. از آن زمان که انسان زندگی را روی کره خاکی آغاز کرد، کنجکاوانه در پی کشف حقایق محیط اطراف خود بوده است. تاریخ گردشگری جهانگردان بیشماری را در دامن خود پروراند و امروز به پاسداشت مقوله مهم سیر و گردشگری، روزی از تاریخ به نام آن ثبت شد.
جهانگردی و گردش در زمین در تعالیم اسلام و آموزههای قرآن مطرح شده است و در آیات متعدد قرآن کریم انسانها نسبت به گردش در زمین و احوال افراد بشر ترغیب شدهاند. افقی که اسلام از دورنمای گردشگری و جهانگردی ارائه میدهد، حکیمانه و از هوسرانیهایی که در قالب گردشگرهای امروزین با اهداف غیرالهی مطرح میشود، بهدور است.
در قاموس اسلام جهانگردی و گردشگری دارای اهداف متعالی و سازنده و سوقدهنده انسان به سوی کمال و مقصد مطلوب است. اهدافی که در آیات قرآن کریم دستاوردهای آنها ترسیم شده است و تعالیم قرآنی با اشاره به آنها توجه کنجکاو و جستجوگر انسان را به خود معطوف کردهاند.
در آیات متعدد قرآن کریم انسان به گردشگری الهی و اخلاقی، ترغیب و حتی در برخی آیات دستور داده شده است. آن نوع گردشی که چشم عبرتبین را بصیر و دل غافل را بیدار کند تا با چشم عبرتبین و دل بیدار ایوان مدائن و قصرهاى فراعنه را آئینه عبرت بداند؛ دست قدرت خدا را در جهان سرشار از شگفتی ببیند و از آثار بجای مانده و خاموش کاخهای شاهان زمان، سخنان پندآموز بشوند.
سیر و گردشگری زمینه مناسب را برای پرورش کنجکاوی انسان، مهیا میکند و تفکر و اندیشه را در انسان بارور میکند و آدمی در سایه آن ابعاد متعدد توسعه و ترقی را در عرصه مختلف زندگی تجربه میکند. پیشرفتهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و.. .با سیر و جهانگردی تکامل مییابد.
گردشگری؛ زمینهساز دل گسستن از تعلقات دنیایی
برخی آیات قرآن کریم با لحنی خاص، افراد را به سیر و سیاحت در زمین ترغیب میکند:«أَوَلَمْ یَسِیرُوا فى الاَرْضِ فَیَنظرُوا کَیْف کانَ عَقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَ کانُوا أَشدَّ مِنهُمْ قُوَّةً؛ آیا در زمین گردش نمیکنند تا بنگرند به چگونگی سرانجام افرادی که پیش از ایشان زندگی میکردند و از ایشان نیرومندتر بودند»(فاطر/44).
در آیه 44 سوره فاطر ترغیب سرزنشآمیز قرآنی، ریشه در هدف انسانساز آن دارد؛ قرآن آدمی را به سیر و سفر در زمین ترغیب میکند تا چشم عبرت بینش را بصیر سازد و دریابد که سرانجامش بدور از انسانهای قبل از او نیست. آنهایی که قبل از او بودند، عمارتهای نو ساختند و علیرغم میل خود رفته و منزل به دیگری پرداختند.
انسان بصیر که به یقین بیاعتباری دنیا را دریافت، دل گسستن از تعلقات برای او سهلتر خواهد بود. ریشههای تعلق را در خود گسسته و بهسوی حقیقت روشن گام برداشته، تاریکیهای دنیایی خود را به نور حقیقت روشن میکند. حقیقتی ملموس که زمینه تعالی و سیر به سوی حق را در وی دوچندان میکند.
دستاورد دیگر سیر و سیاحت در بیان آیات قرآن کریم، بیداری دل و دوری انسان از غفلت است. در آیه 46 سوره حج، میفرماید: «أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فى الاَرْضِ فَتَکُونَ لهَُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بهَا أَوْ ءَاذَانٌ یَسمَعُونَ بهَا فَإِنهَا لا تَعْمَى الاَبْصارُ وَ لَکِن تَعْمَى الْقُلُوب الَّتى فى الصدُورِ؛ آیا آنها سیر در زمین نکردند تا دلهائى داشته باشند که با آن حقیقت را درک کنند یا گوشهاى شنوایى که نداى حق را بشنوند چرا که چشمهاى ظاهر نابینا نمىشود بلکه دلهائى که در سینهها جاى دارد بینائى را از دست مىدهد».
گاه آدمی در روزگار دنیایی خویش لحظاتی برای خود رقم میزند که جز حقیقت غفلت تفسیری در قاموس بشری برای آنها نمیتوان یافت. آنگاه که خط کشیهای پررنگ خدا را با چشمانی بینا زیر پا میگذارد و خود را به گسترههای ممنوع زندگی وارد میکند. آموزههای قرآن در آیه مذکور انسان را از آن جهت به سیر و گردشگری تشویق میکند که چشمها را بصیر و دلهای را مُدرک حقیقت میکند.