باز هم عرفه، با همه راز و رمزهایش از راه میرسد، روزی پر از شور و شیدایی و شناخت، روز خوشهچینی بندگان از پهندشت معرفت الهی، روزی که نگاه قلبها، بیش از همیشه به آسمان است، روز چشمهای بارانی و نیازهای آسمانی. آری! عرفه، روز بازگشت عارفانه است از کجراهه گمراهی و تاریکی به شاهراه هدایت و نور ... .
عرفه روز شناخت است. روز آشنایی با خدایی که از کوچکترین نیاز آدمی غفلت ننموده است و همه زیباییها را در وجود انسان به ودیعه گذاشته است. از زیباییهای ظاهری تا لطافتهای باطنی و روحی انسان. از خدایی که عشق، ایثار و جانفشانی را در وجود انسان به ودیعه گذاشته است.
عرفه روزی است برای شمارش بخشی از آنچه معبود به بندگان خویش عطا کرده است و چه زیبا امام عارفان و سید شهیدان راه خدا در صحرای پر از رمز و راز عرفات بیان کرد: «خدایا در حال طفولیت و خردسالى در گهواره محافظتم کردى و روزیم دادى از غذاها شیرى گوارا و دل پرستاران را بر من مهربان کردى و عهدهدار پرستاریم کردى مادران مهربان را از آسیب نگهداریم کردى و از زیادى و نقصان سالمم داشتى».
و آنگاه که انسان در لابهلای نجواهای عاشقانه با خدا نعمتهایش را میشمارد، تازه درمییابد که چه بسیارند آنچه خدا به او عطا نموده و چه کم است شکرگذاریهایی که در برابر دادههایش کردهایم و آن لحظه است که اشک در چشمان آدمی حلقه میزند و ندای العفو فضای دل را پر میکند.
عرفه، تفسیر آشکاری را رو به دلها میگشاید
و از صمیم قلب باور داری معبودی که اینهمه به انسان عطا کرده است اشکهای توبه را میپذیرد و چراکه او به هیچچیز به اندازه بازگشت آدمی به نزد پرودگارش مشتاق نیست و اگر بندگان این را بدانند با عشق زنجیر هوای نفس را از پای میگشایند.
آری! عرفه، تفسیر آشکاری را رو به دلها میگشاید و میگوید که حسین(ع) از کدام سرچشمه عرفان مینوشید، که آنچنان با لب تشنه در کربلای پربلا شهید میشود. آبهای همه دریاها، اشکهای همه چشمها، چه قدر پر حسرتاند در برابر دریادلی حسین(ع).
و شهید جاودان کربلا معنویت عرفه را درک کرده بود که حاضر شد در کربلا همه داشتههایش را برای معبود و دین حق قربانی کند و این است رمز عشق که اگر عاشق شوی دیگر هیچچیز جز معبود را نخواهی خواست. آنکس که تو را شناخت جان را چه کند/ فرزند و عیال و خانمان را چه کند/ دیوانه کنی هر دو جهان را بخشی/ دیوانه تو هر دو جهان را چه کند.
بهمنزاده/ خراسان جنوبی