از خرمشهر مجروح و صبور به شلمچه میرسیم. بیابان ها را میگذرانیم و میرسیم به جایی که حالا دیگر میعادگاه اربعینیان شده است. عجیب است چهره همه اینجا آشناست. نامشان را نمیدانم، اما همه را میشناسم. همه ما دانههای تسبیحی هستیم که با رشته محبت تو با هم نسبت نزدیک پیدا کردهایم و عجیب شبیه هم شدهایم، گویی همه خواهریم، برادریم. باید بیایی و ببینی چه شهد و شکری از سخن بعضیها میریزد برای تو. برای ما که دنبال کلمات هستیم، بعضیها شاید جملهای بیشتر از عشق به اباعبدالله(ع) برای گفتن ندارند. اینها را باید بیشتر نگاه کنی. اینها خودشان کلمه هستند.
هر کاری از دستمان برمیآید در طبق اخلاص میگذاریم
به گزارش ایکنا از خوزستان، یوسف قلندری از جانبازان امیدیه است. وقتی به شلمچه رسیدی، در اولین موکب او را میبینی. در سال 66 در جزیره مجنون جانباز شد. دوستش حاج قاسم حیدری او را به ما نشان میدهد. او مسئول کمیته پشتیبانی موکب شهید دستیاری امیدیه است، میگوید: از سال 94 افتخار خدمت در موکب شهرستان امیدیه را پیدا کردهام و آن را باعث افتخار خودم میدانم. هنوز خودم متوجه این قضیه نشدهام که مردم با این گذشتها در اربعین میخواهند چه چیز به دست بیاورند، فقط یک مطلبی را بگویم در حادثه کربلا و آن اتفاقی که برای امام حسین(ع) و یارانش افتاد، وقتی او از همه چیز خود گذشت ما هم باید مثل او باشیم؛ هر چند به گرد پای ایشان نمیرسیم. به هرحال باید هر کاری از دستمان برآید در طبق اخلاص بگذاریم.
از سراسر زندگی امام حسین(ع) شب عاشورا و روز حادثه بیشتر توجهم را جلب کرده است؛ اگر بخواهیم خودمان را مثال بزنیم. ما به خاطر چیزهای جزئی که برای خود یا خانوادههامان پیش بیاید، از خیلی مسائل دینی و شرعی خود میگذریم اما امام حسین(ع) از خانواده خود و جان خود بگذشت تا امروز را برای ما به یادگار بگذارد؛ اگر این اتفاق نمیافتاد همان طور که امام فرمود: «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است» اسلام و دین به این شکل پیش نمیرفت.
در همان موکب زوار زیادی از کشور آذربایجان آمدهاند. سبیه بانویی از کشور آذربایجان و اهل باکو است. او خانهدار است و برای دومین سال است که به سفر اربعین میرود. میگوید به خاطر عشق امام حسین(ع) و برای رضای خدا به این سفر آمده است؛ او گفت: اربعین به ما درس وحدت یاد میدهد. در این مسیر با شیعیان ایران آشنا میشویم و یافتههای خود را به خانواده و کشورمان انتقال میدهیم و این نگاه توسعه پیدا میکند.
در میان مواکب غیر از خدمات اسکان و تغذیه مواکبی هستند که برای کار فرهنگی آمدهاند، کتاب عرضه کردهاند یا ماکتی از عاشورا به نمایش گذاشتهاند، یکی از این مواکب غرفه یادگاران حماسه است که فرزاندان شاهد و ایثارگر خوزستان آن را برپا کردهاند. بانویی جوان که خود را واحدیان معرفی میکند، میگوید: اینجا نمایشگاه در امتداد کربلا را برپا کردهایم که از تنور خولی شروع میشود. سرهای بریده، خیمه گاه حضرت علیاصغر و نماد خرابه شام. همچنین بنرهایی برای معرفی شهدا.
هدف از این نمایشگاه این است که به مردم بگوییم خون شهدای ما در امتداد خون شهدای کربلاست. از همه میخواهیم در این مسیر تکتک شهدا را یاد کنند. این نمایشگاه از طرف تشکل فرزندان شاهد و ایثارگر استان خوزستان با حمایت بنیاد شهید برگزار شده است. یکی از کارهایی که سال گذشته انجام دادیم معرفی شهدای مردمی عراق بود که خیلی استقبال شد و خیلیها تشکر کردند.
سال سوم است که در پایانه شلمچه خدمت میکنم. یک سال در پیادهروی اربعین شرکت کردهام؛ یک سال هم در نجف در همین تشکل خدمت کردهام. او میگوید: مهمترین جمله امام حسین(ع) «هیهات منا الذله» است؛ در زندگی هیچ چیز نباید به انسان آن قدر فشار بیاورد که زیر بار ذلت برود. این درسی است که از امام حسین(ع) گرفتهام. آن نمازی که امام حسین(ع) زیر تیرباران به آن شکل خواند بزرگترین پیام است.
ما زود ناامید میشویم اما امام حسین(ع) تا لحظه آخر تلاش کرد
نکته دیگر در زندگی امام حسین(ع) این است که وقتی از کسی چیزی بخواهیم شاید زود ناامید شویم، اما امام حسین(ع) تا لحظه آخر امر به معروف و نهی از منکر کرد. حتی حضرت علیاصغر را در بحث امر به معروف وارد میدان کرد. همه بخشهای زندگی امام درس است؛ اگر هر کدام از ما یک بخش را در زندگی رعایت کنیم انشاءالله عاقبت به خیر میشویم.
در راسته مواکب موکبی است به نام موکب عشاقالحسین که از آبادان در شلمچه برپا شده و دو خانم مشغول پخت نان محلی عربی هستند. در طوفان و بارانی که شب قبل آمده تمام فرشها و رختها خیس شده و آنها را زیر آفتاب پهن کردهاند.
خانمی به نام زویداوی مسئول موکب است، او میگوید: سال پنجم است که این موکب برپا میشود. ما از ساعت 4 صبح با توزیع صبحانه کار خود را شروع میکنیم. اسپند دود کردن برای زوار، توزیع آب سرد، شربت، میانوعده، ناهار، پخت نان گرم و شام از خدمات این موکب است. روزی دو گونی آرد نان میپزیم. بچهها در دو شیفت اینجا کار میکنند. 30 خانم و 7 نفر از آقایان در این موکب خدمت میکنند.
او که یازده بار به کربلا رفته است، میگوید: حضرت سیدالشهدا(ع) برای حفظ اسلام حاضر شدند از اهلبیت و خون خود بگذرند. یعنی در راه دین نباید چیزی را عزیز بداریم. امام حسین(ع) در حین جنگ که خون و خونریزی و کشت و کشتار است، نماز ظهر خود را تأخیر نینداخت. این بزرگترین درس است که از امام حسین(ع) میگیریم. نماز اول وقت خیلی مهم است، پایدار بودن در راه دین و اقامه نماز از درسهای امام برای ما است.
میگوید: خدمت اهلبیت(ع) عشق میخواهد. او مربی قرآن بوده و زمان جنگ که سیزده سال بیشتر نداشت، در بسیج و پشت جبهه فعالیت میکرد.
یکی از موکبهایی که میشود گفت از شلوغترین مواکب شلمچه است موکبی است به نام حضرت معصومه(س)؛ دو مرد پشت چرخ خیاطی بیرون موکب مشغول دوخت و دوز هستند و داخل موکب که در حقیقت یک کانکس است. چند خانم جوان هر کدام مشغول کاری هستند؛ یکی میبرد، یکی میدوزد و یکی پشت پردهای اقلام حجاب هدیه میدهد.
خانم کیانپور خود را خادم این موکب معرفی میکند و میگوید: کار ویژه موکب تعمیرات، خیاطی لباس زائران و توزیع اقلام حجاب است. ما خرمشهری هستیم و بنا به وظیفه میزبانی خود از سالی که راه باز شده است پنج سال است افتخار خادمی در شلمچه را داریم. سال اول در قالب موکب امام رضا(ع) با همکاری آقای تابنده شروع به کار کردیم. بعد در قالب موکبی به نام حضرت معصومه(س) و به صورت مستقل خدمت رسانی به زائران را شروع کردیم؛ این موکب با یک خادم شروع شد. بعد ده تا خادم شدیم. بعد بیست تا و امسال پنجاه خادم ثابت داریم که کارت شناسایی دارند و شیفتی اینجا میآیند. تقریباً بیست خادم افتخاری داریم که از استانهایی مثل بوشهر، اصفهان، تهران، مشهد و قم در این موکب خدمت میکنند.
این چه شکستی است که امروز چهار گوشه زمین میگویند: لبیک یا حسین
او میگوید جریان تفکر حضرت سیدالشهدا(ع) در این 1400 سال برایش جذاب است: چیزی که برای خودم خیلی جذاب است و اثر آن را دیدم، جاری بودن تفکر آقا امام حسین(ع) است. ببینید از 1400 سال قبل تا الان این تفکر مثل آب شیرین و گوارایی جریان داشته و تا آخرالزمان جریان خواهد داشت. این چه عظمت و تکاملی برای یک انسان بوده که حرکتش قرنها ادامه پیدا کرده است. آقا امام حسین(ع) در ظاهر با مظلومیت شهید شدهاند. در ظاهر، آن زمان می گفتند امام حسین(ع) شکست خورد، اما این چه شکستی بوده که الان چهار گوشه کره زمین می گویند: «لبیک یا حسین». دشمنانش که به ظاهر پیروز شدند کجا هستند؟ این تفکر زیباست که همیشه حق بر باطل پیروز است. این چه شکستی است که امروز محبت امام حسین(ع) نه تنها در میان شیعیان بلکه اهل تسنن، کلیمیها، مسیحیها و حتی لائیکها وقتی به آزادگی آقا امام حسین(ع) که میرسند سر تعظیم فرود میآورند. این خیلی شیرین است.
آنچه در اربعین برایم جذاب و لذتبخش این است که احساس میکنم حرکت اربعین یک تمرین و مشق برای آخرالزمان است. این تعبیر من است خداوند دارد به ما آموزش میدهد. امام حسین(ع) به ما آموزش میدهد که تمرین کنیم چطور در آخرالزمان با هم متحد باشیم. چند روز دیگر اهل تسنن از اینجا میگذرند، صبّیها اینجا موکب برپا میکنند. یاد میگیریم چطور متحد باشیم، ایثار کنیم و از جان و مالمان برای یکدیگر گذشت کنیم و به این حرکت ادامه دهیم.
ما داریم مشق مینویسیم
نماد ظاهری این حرکت زیارت است و مقصد ما آزادگی و حقانیت امام حسین(ع) است؛ یعنی در این را به سوی حق و آزادگی میرویم. پس ما داریم مشق مینویسیم، درس میآموزیم که وقتی آقا امام زمان(ع) تشریف آوردند آن موقع همین طور آماده باشیم. این موکبداران از خانه و زندگی خود میگذرند و اینجا میآیند و از صبح تا شب اینجا خدمت میکنند.
شاید تصورش برای شما مشکل باشد امسال که موکب جمع میشود مثل بچه کوچکی که بیقرار مادر است، برای سال آینده روزشماری میکنم؛ همه چیز را آماده میکنم، فکر میکنم، برنامهریزی میکنم، یک ماه، دو ماه قبل از اربعین باور کنید - من هیچ وقت برای خودم صدقه نمیگذارم- ولی برای خودم صدقه میگذارم، مواظب خودمم، مریض نشوم، اتفاقی برایم نیفتد که مبادا توفیق خادمی از من سلب شود. بیقراریم! ما بیقراریم تا موکب شروع به کار کند.
این که میگویم من، منظورم خودم نیستم. منظورم تفکری است که جریان پیدا کرده و در وجود ما رخنه کرده است. در حالت عادی ساعت 2 ظهر در هوای گرم خوزستان از خانه بیرون نمیآییم ولی الان موکب داران به عشق حضرت اباعبدالله(ع) از صبح تا شب کار می کنند. اگر این عشق و ایثار نباشد پس چیست؟ این کارها دیگر تفسیری ندارد.
گذشت از عشق میآید تا انسان عاشق نباشد نمیتواند از مال خود بگذرد. اینجا با میل و رغبت برای زائران غذا میپزند، از آنها پذیرایی میکنند، چای درست میکنند، زیر پای او را جارو میکنند.
او درباره فعالیت موکب حضرت معصومه(س) میگوید: دوخت و دوز لباس زائر، تعمیر کوله پشتی و اهدای اقلام حجاب به زائران خارجی از فعالیتهای این موکب است. هدیه دادن محبت را زیاد میکند. از همین رو وظیفه خود میدانیم که به زائران خارجی اقلام حجاب با محبت هدیه کنیم.
اربعین تمرین بیمرز بودن است
اینجا صحنه وحدت زیبایی است. اینجا دیگر نمیگوییم چه کسی پاکستانی، افغانی، ترک، ایرانی، آلمانی، نیجریهای و ... است؛ اینجا مرزها برداشته میشود. امت واحدی هستیم. در اربعین مرز برداشته میشود و از هر ملیتی که هستیم خواهر و برادریم.
در مسیر زوار گروهی از جوانان افغانی نشستهاند؛ کار آنها واکس زدن و تمیز کردن کفش زوار است؛ خیلی از آنها اولین بار است که به شلمچه آمدهاند. یکی از آنان که جوانی 22 یا 23 ساله است، میگوید: با موکب بچههای آبادان کار میکنم. اصالتاً افغانی هستم اما در ایران به دنیا آمدهام. به عشق امام حسین(ع) آمدهایم برای زائرانش نوکری کنیم. اینکه امروز همه بچه شیعهها از ایران، افغانستان، هندوستان و هر جای دیگری به این سفر میروند. برای همین است که به این خاندان مدیونیم.
پای منبر یک حاج آقایی نشسته بودم، گفت: خودتان را با امام زمانتان بسنجید. میخواهید کاری انجام دهید، ببینید آیا امام زمانتان این کار را انجام میدهد یا نه؟ ما سعی میکنیم این طور به امام نزدیک شویم.
خانم شاهینی از آبادان در یکی دیگر از مواکب خدمت میکند، چند خانم داخل همان موکب مشغول آماده کردن شربت برای زوار هستند و چند زائر روبروی موکب ایستاده و منتظر شربتاند، گویی عجله دارند. او میگوید: دو سال است اربعین در شلمچه خدمت میکند. در حین صبحت تعدادی از لیوانهای شربت را به زائران منتظر میدهم، حس شیرینی است، خود را وقف زائران امام حسین(ع) کردن فضای خوبی برای تأمل و تمرین مهربانی و رشد است.
میگوید: جوانان ما در هشت سال دفاع مقدس ما به امام حسین(ع) اقتدا کردند، خیلیها پشت لباسشان نوشتند، یا زیارت یا شهادت. شهادت نصیب آنها شد و زیارت نصیب ما. شاید وفای عباس ما را به اینجا کشانده یا صبر حضرت زینب(س) یا حضرت علی اصغر(ع). نمیدانم. شنیدهام سفینه نجات امام حسین(ع) انسان را به ساحل میرساند.
صبر و شکیباییهایی که امام در این مسیر داشت، ما هم امروز نیاز داریم، در مسیر چهل روزهای که حضرت زینب(س) رفت صبر و شکیبایی و اخلاص بود و هم باید این گونه باشیم.
تقریباً پایان مواکب است که جوانی موتور سوار، زائری را پیاده میکند. خود را محمد، 23 ساله از آبادان معرفی میکند و میگوید: سه چهار سال است که کربلا میروم. الان هم منتظر ویزایم هستم. با موتورم زوار را جابجا میکنم؛ برای پول نیامدهام. از بچگی با خانواده در حسینیهها و مساجد بودم و عشق به امام حسین(ع) ما را به اینجا کشانده است.
من موتورم را تازه خریدهام. هیچ وقت سه ترک نمیزنم؛ ولی به خاطر امام حسین(ع) سه نفر- چهار نفر هم سوار کردهام. یک زندگی سالم و بابرکت میخواهم.
موکب انصارالحسین از سوی جوانان خرمشهری برپا شده است. حاج جاسم مردی است در حدود 50 سال که برای پنجمین بار در هیئت خادم موکب به شلمچه می آید. او میگوید: معروف ترین جمله امام حسین هیهات من الذله است. به نظر من بزرگترین درسی که امام حسین(ع) به ما شیعیان و همه مردم جهان داد این است که زیر بار ظلم نرویم. اگر امام حسین می دانست که بیعت با یزید به نقطه ای می رسید که خدا رضایت دارد، همان موقع بیعت می کرد. پس این راهی نیست که راه حق و خدا باشد.
امام به ما یاد داد مقابل ظالم بایستیم و آنچه در توانمان است و خدا از ما میخواهد انجام دهیم. الان هم یزیدیان و حسیینیان هستند، ظالم الان هم هست و همان رفتاری را دارد که آن موقع یزید داشت. خادم یا زائر امام حسین(ع) باید در وجود خود نگاه کند، تغییری در وجود خود احساس کند که زحمات او به نتیجهای رسیده است یا نه، بزرگترین تغییری که انسان می تواند دنبال کند و در این مجالس کسب کند این است که راه امام حسین(ع) را برود، امام چیز زیادی از مردم نمیخواست جز اینکه مقابل ظالم بایستید و دین را احیا کنید. امام حسین هم برای زنده نگه داشتن دین به شهادت رسید.
او که شوق زیارت دارد، میگوید: همه ما عاشق زیارت هستیم، ولی روی خواسته خود پا گذاشتهایم که به زوار خدمت کنیم، همه این جور هستند، از نیروی انتظامی بگیر تا خادمان بیمارستان صحرایی، بچههای بهداری و خادمان مواکب و ... همه دوست دارند بروند اما اینجا ایستادهاند و خدمت میکنند. ان شاﺀالله خدا قبول کند.
فاطمه غفاری زائر است. برای بار سوم به سفر اربعین میرود و از شهرستان رفسنجان آمده است. میگوید که همه مراحل زندگی امام حسین(ع) قابل توجه است. هر سال که میآییم از آقا میخواهم مرگم در راه اربعین باشد. آرزویم این است.
در موکب خدام زوار امام حسین(ع)، که تقریباً در انتهای مواکب و نزدیکترین موکب به گیتهای بازرسی است، یک روحانی مشغول چای ریختن برای زوار است. حجتالاسلام علی نعیمی میگوید که این موکب اولین موکبی است که در شلمچه استقرار پیدا کرد. صاحب موکب بهتر میداند.
چند سال است اینجا میآیم. زندگی امام حسین(ع) از اول تا خود روز عاشورا یک مدرسه است، اما مهمترین قسمت زندگی امام واقعه عاشورا است که همه خوبیها از ایثار و ثبات عقیده و از جان گذشتگی و… در آن قابل مشاهده است. مهم ترین شعار امام حسین(ع) این بود که ذلت نمیپذیرد.
ابراهیم دو سال است که از خرمشهر میآید و در انتهای مواکب سینی به دست در مسیر زائران ایستاده است. فقط این را میدانم که امام حسین(ع) برای حق ایستاد تا اسلام را نگه دارد.
معصومه از هندوستان هفده سال دارد. او زیارت اولی است و با خانواده این راه را آمده است. میگوید که خیلی برایم جالب است تا حالا چنین چیزی را در عمرم ندیدهایم. به زیارت میروم تا بیشتر از امام حسین(ع) و اهل بیت یاد بگیرم.
بانویی که به قصد زیارت با همراه چند دختر جوان با عجله به سمت پایانه میرود، خود را اعظم سبزعلی معرفی میکند. او از تهران آمده و چهار سال است که به زیارت میرود. او گفت: به مظلومیت امام حسین(ع) بیشتر فکر میکنم و به خاطر همین مظلومیت است که 1400 سال است که این عزاداریها به نحو احسن انجام میشود. این جمله را از امام حسین(ع) بیان کرد: اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید. همیشه از این جمله در زندگیام استفاده کردهام. من معلم هستم و همیشه این را به شاگردانم میگویم که اگر آدم به چیزی اعتقاد ندارد، لااقل به اعتقادات دیگران احترام بگذارد.
انتهای پیام