آشنایی با اصحاب ایرانی امام محمدباقر(ع)
کد خبر: 3953638
تاریخ انتشار : ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۰:۲۱

آشنایی با اصحاب ایرانی امام محمدباقر(ع)

ابوجعفر، محمد بن علی الباقر، مشهور به امام محمدباقر و باقرالعلوم، پنجمین امام شیعیان بعد از پدرش سجاد و قبل از پسرش جعفرصادق است. کنیه‌اش ابوجعفر و لقبش باقرالعلوم و زاده ۳ صفر یا ۱ رجب سال ۵۷ هجری قمری در مدینه است. لقب باقر به معنای «شکافنده دانش»، اولین بار توسط پیامبر اسلام(ص) و سال‌ها قبل از تولدش به او داده شده است.

آشنایی با سه تن از اصحاب ایرانی امام محمد باقر(ع)ورود اسلام به ایران و گرایش ایرانیان به این دین مبین، یکی از مهم‌ترین حوادث تاریخی، برای ملت ایران است، گرچه اسلام با شتاب خیره‌کننده‌ای در ایران پیش رفت، اما حاکمیت عقیدتی اسلام بسیار آرام و ریشه‌دار صورت پذیرفت و توجه اسلام به حق و عدالت اجتماعی از مهم‌ترین عوامل گرایش ایرانیان به اسلام بود.

ایرانیان پس از گرایش به اسلام، روح و معنی اسلام را در خاندان اهل‌بیت(ع) یافتند و با خاطره شیرینی که از حکومت عدل حضرت علی(ع) داشتند، تحقق عدالت اجتماعی را در مکتب فرزندان او یافتند. آنان با مشاهده سجایای اخلاقی، علمی، دینی، سادگی و بی‌آلایشی اهل بیت علیهم السلام و شیعیان آنان، به مکتب تشیع گرایش پیدا کردند و برخی جزء اصحاب ائمه‌اطهار(ع) شدند که به مرور زمان بر تعداد آنان افزوده شد.

بسیاری را تربیت کرد و صدها فارغ‌التحصیل در موضوع‌های گوناگون به جامعه عرضه کرد. شیخ الطّائفه (شیخ طوسی) در رجال خود، اصحاب و شاگردان امام محمد باقر(ع) را 462 مرد و دو زن دانسته که در میان آنان برخی از نظر اعتبار و وثاقت مورد اتفاق اهل‌سنت و امامیه‌اند و برخی از فقیه‌ترین فقیهان صدر اسلام محسوب می‌شوند. در این میان عده‌ای از ایرانیان، افتخار شاگردی و ملازمت با امام محمدباقر(ع) را داشتند. گرچه نمی‌توان نام تمامی اصحاب ایرانی امام محمد باقر(ع) را از منابع رجالی و روایی استخراج نمود، اما نام چند تن از یاران ایرانی امام پنجم  به طور مختصر معرفی می‌شود.

حمّاد بن ابی سلیمان

ابو اسماعیل حمّاد بن ابی سلیمان از ایرانیان مقیم کوفه است. پدرش فرمانروای اصفهان بود که در جریان فتح آن شهر در زمان خلیفه دوم به دست ابوموسی اشعری به همراه خانواده اسیر شد و سپس در حضور خلیفه دوم، اسلام آورد. وی از جمله 10 موالی بود که معاویه در جریان جنگ صِفّین به ابوموسی اشعری بخشید و ابوموسی او را به پسرش ابراهیم داد و ابراهیم او را آزاد کرد و سپس پدر حمّاد در کوفه ساکن گشت.

ابوسلیمان در کوفه به زندگی جدید خود پرداخت و فرزندش را به تحصیل علم و دانش گمارد، به طوری که حمّاد در زمره دانش‌آموختگان مشهور کوفه قرار گرفت.

حمّاد پس از کسب علوم مقدماتی وارد دانشگاه امام باقر و امام جعفر صادق(ع) شد و به حدی در کسب دانش پیش رفت که دانشمندان اسلامی از وی به عنوان امام، مجتهد، فقیه، جواد و کریم یاد کرده‌اند و او را به کثرت حدیث توصیف کرده‌اند.

ابن سعد از حمّاد بن زید نقل می‌کند: حمّاد بن ابی سلیمان به بصره مسافرت کرد. پس از بازگشت، از وی پرسیدند: بصریان را چگونه یافتی؟ گفت: آنان شاخه‌ای از اهل شام هستند که در نزدیکی ما فرود آمده‌اند. حمّاد بن زید می‌افزاید: یعنی آنان درباره علی علیه السلام چون ما نیستند.

سید محمد امین این گفتار حمّاد را نشانه تشیّع او می‌داند، به جهت اینکه بصریان از امیرمؤمنان(ع) روی گردان و اهل کوفه، شیعه آن حضرت بودند. حمّاد پس از خدمات بسیاری که در طول عمر خود انجام داد، در سال 120 ق و در کهولت سن وفات یافت.

داوود بن ابی هند سرخسی

داوود بن ابی عذافر قشیری سرخسی، اصالتاً خراسانی است. ذهبی زادگاه وی را شهر مرو می‌داند و چون داوود مدتی در بصره اقامت داشته به بصری نیز شهرت یافته است. نام پدرش دینار بن عذافر، معروف به ابی هند است. داوود چون پدرش مولای زنی از قشیری‌ها بود، به این جهت به قشیری نیز شهرت دارد.

داوود از طریق خیاطی یا فروش خز، گذران زندگی می‌کرد و در کنار آن به تحصیل علم و دانش نیز می‌پرداخت. او از اصحاب ایرانی امام محمد باقر علیه السلام است. مامقانی اظهار می‌دارد که وی باید امامی مذهب باشد که صاحب الذریعه و اعیان الشیعه به امامی بودن و تشیع او تصریح کرده‌اند.

داوود در علم تفسیر از علمای مشهور عصر بود. او تفسیری داشت معروف به تفسیر ابن ابی هند که اثری از آن نمانده است. علاوه بر آن، او فقیهی کامل بود که از دوران جوانی در زمان حسن بصری فتوا می‌داد. حماد بن زید می‌گوید: در فقه احدی را برتر از داوود ندیدم. علمای اهل سنت داوود را از راویان موثق به شمار می‌آورند و علامه امینی وی را فردی دانسته است که همگان در ثقه بودنش اتّفاق نظر دارند.

داوود علاوه بر شهرت علمی، در زهد و تقوا نیز شهره بود. او چهل سال پنهان از دیگران، روزه گرفت، بدین ترتیب که به هنگام خروج از خانه، با تظاهر به نداشتن روزه، غذای خود را بر می‌داشت و به دنبال کسب روزی بیرون می‌رفت، اما در بین راه، آن را به فقرا می‌داد و شب هنگام به خانه بر می‌گشت و افطار می‌کرد.

یکی از کارهای او، نصیحت به جوانان است. محمد بن ابی عدی در حکایتی از دوران جوانی خود می‌گوید: روزی داوود به ما رو کرد و گفت: ای جوان‌ها! برایتان از مطلبی خبر می‌دهم که شاید برای برخی مفید باشد. خردسال که بودم به بازار می‌رفتم و هنگامی که آهنگ بازگشت به منزل می‌نمودم، با خود شرط می‌کردم که تا رسیدن به فلان مکان، ذکر خدای تعالی بگویم و چون به آن مکان می‌رسیدم تا مکان بعدی همین کار را تکرار می‌کردم تا آنکه به منزل می رسیدم. مرگ داوود در سال 140 ق. در راه مکه اتفاق افتاد.

محمّد بن اسحاق

محمّد بن اسحاق بن یسار بن خیار (ابوعبدالله) از موالیانی است که پدرانش مسیحی بودند و یسار بن خیار یا یسیار بن کوتان از مسیحیانی بود که در «نُفیره»، روستایی در حوالی عین التّمر زندگی می‌کردند و این منطقه، جزو ایران و از نواحی تابعه عصر ساسانی بود. خالد بن ولید پس از فتح این نواحی، یسار را همراه چهل تن دیگر به اسارت گرفت و به مدینه برد. یسار پس از ورود به مدینه، مولای قیس بن مخرمه شد.

یسار، سه پسر به نام‌های: اسحاق، موسی و عبدالرحمن داشت که هر سه از محدثان و راویان حدیث بودند. اسحاق با دختر یکی از موالی ازدواج کرد که حاصل آن، سه پسر و یکی از آنها محمد بود.

محمد در سال 80 یا 85 ق. در مدینه متولد شد و دوران کودکی و نوجوانی را در این شهر که مرکز عمده حدیثی بود، گذراند. وی سپس در 30 سالگی برای بهره‌گیری از اخبار سیره نویسان، به مصر رفت و پس از پیروزی عباسیان بر امویان، به عراق آمد و مدتی در کوفه و ری اقامت گزید. در زمان خلافت منصور، کتاب معروف خود مغازی را تألیف کرد و در میان مردم کوفه و سایر مناطق منتشر ساخت. کتاب سیره او اولین سیره نسبتاً جامعی است که به دلیل نظم منطقی موجود در آن به عنوان نخستین کار اصیل در این زمینه شناخته شده است.

محمد بن اسحاق، محدث و اولین سیره‌نویسی است که زندگانی پیامبراکرم(ص) وسلم را به رشته نگارش در آورده است. شیخ طوسی و برقی او را در شمار اصحاب امام باقر و امام صادق(ع) نام برده‌اند و برقی پدرش اسحاق را نیز از اصحاب امام باقر(ع) دانسته است.

ابن اسحاق، زمانی که در مدینه بود، به شیعه بودن متهم شد و چون در کتابش، روایات «وانذر عشیرتک»، «حدیث غدیر»، حدیث بلند «الجنان والنوق» را از امام باقرعلیه السلام و دیگر احادیث را در اثبات خلافت علی(ع) نقل نمود، به تشیع متهم شد و حتی علمای اهل سنت، از جمله خطیب بغدادی، او را به تشیع متهم کردند.

شیخ طوسی و شیخ کشی او را از دوستداران و عاشقان اهل‌بیت(ع) می‌دانند.

ابن اسحاق، حافظه بسیار قوی داشته و احادیث زیادی را حفظ بوده است و به خاطر حافظه بی مانند، او را «امیرالمحدثین» خوانده‌اند. او با نوشتن سیره یا مغازی، سنت و احادیث پیامبر(ص) را حفظ و در اختیار مسلمانان قرار داد. وی برای جمع‌آوری اخبار، به بصره، کوفه، مصر، بغداد و ری سفرهای طولانی نمود. به جز کتاب مغازی یا سیره، چند کتاب به او منسوب است. از جمله: الفتوح، سیرالعرب، اخبار صفین و حدیث المعراج و الاسراء محمد بن اسحاق عاقبت در سال 151 ق در بغداد در گذشت و در مقابر خیزران دفن شد.

منابع:

ensani.ir

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1

انتهای پیام
captcha