شب قدر از منظر قرآن
کد خبر: 3967775
تاریخ انتشار : ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۶

شب قدر از منظر قرآن

«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ...»؛ در این آیه شریفه، دو موضوع مورد توجه قرار گرفته است: «نزول قرآن» و «شب قدر». «شب قدر» شبی است که در عظمت، فوق تصور و از هزار ماه برتر است. از آن جهت وصف قدر درباره آن آمده که تمام مقدرات سال در این شب رقم می‏‌خورد.

شب قدر از منظر قرآنمی‏‌دانیم که قرآن کریم در طول 23 سال به‌طور تدریجی نازل شده است، اما نزول دیگری هم درباره قرآن مطرح است و آن نزول یکجای قرآن بر قلب رسول اکرم(ص) است.

قرآن کریم به رسول اکرم(ص) این‏‌چنین خطاب می‏‌کند: «وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَىٰ إِلَيْكَ وَحْيُهُ»؛ درباره قرآن بیش از آن که وحی آن به تو اعلام شود، شتاب مکن.(طه/114)

برخی مفسرین از آیه فوق دریافت کرده‌‏اند که رسول اکرم‌(ص)، قرآن را قبل از نزول تدریجی، می‏‌دانسته و این در صورتی ممکن است که نزولی دفعی بر آن حضرت شده باشد. گویا این نزول دفعی است که قرآن کریم درباره آن می‌‏فرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ؛ ماه رمضان، همان ماهی است که قرآن در آن نازل شده است.(بقره/185). همچنین می‏‌فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ ۚ»؛ ما آن (قرآن) را در یک شب مبارک نازل کردیم(دخان/3) و فرموده است: «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»؛ ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.(قدر/1)، با این بیان، قرآن کریم در ماه رمضان، در شبی مبارک از این ماه که شب قدر نامیده شده، نزول یافته است.

«شب قدر» شبی است که در عظمت، فوق تصور و از هزار ماه برتر است. از آن جهت وصف قدر درباره آن آمده که تمام مقدرات سال در این شب رقم می‏‌خورد. در سوره «دخان» به وصف این شب پرداخته شده است: «قسم به کتاب روشنگر، ما این (قرآن) را در شبی مبارک نازل کردیم، زیرا ما هشدار دهنده‌‏ایم در این شب همه امور حکیمانه، جدا جدا بررسی و تقدیر و تصویب می‏‌شوند امری که از ناحیه ما بوده باشد، ما ارسال‌کننده هستیم. این رحمتی از ناحیه پروردگار تو است، البته که او شنوای دعا و درخواست بندگان و دانای به همه امور آن‏ها است.» و در این آیه چند نکته مورد توجه قرار گرفته است:

مسأله تفریق امور: فرق عبارتست از جدائی چیزی از چیزی دیگر به گونه‌‏ای که متمایز شود. در مورد شب قدر گویا منظور این است که هر امری، جدا از امور دیگر، مورد ارزیابی قرار می‏‌گیرد و برای هر کس و هر کار و مسأله‏‌اش، حکم و تقدیر جداگانه‌‏ای معین می‏‌شود.

کل امر: این تفریق و تقدیر مربوط به همه امور است. یعنی در این شب، همه چیز رقم می‏‌خورد، چنان که گفته شده ارزاق، آجال و حوادث خیر و شر برای افراد و جوامع بشری، همگی در این شب شکل می‌‏پذیرد.

حکیم: قید حکیم برای امور نشان می‌‏دهد هر امری که در شب قدر معین می‏‌شود، متقن است و حکیمانه. از این‌‏رو یک سلسله از افعال انسانی را که وصف حکیم در آنها صدق نمی‏‌کند، نمی‏‌توان از مقدرات شب‌‏های قدر دانست. در عبارت بعد به این نکته با عنایت دیگری پرداخته شده است.

امرا من عندنا: در المیزان آمده است: «امر»در این عبارت حال است از «امر» در عبارت قبل، در نتیجه معنای عبارت چنین می‏‌شود: آن امری در این شب قدر می‏‌شود که از ناحیه خداوند باشد. دو قید «حکیمانه بودن مقدرات شب قدر» و «از ناحیه خداوند بودن آن‏ها»، روشنگر حقایقی است، هر امری که در این شب از طرف خداوند مقدر شود، حکیم است. این امور دو گونه‌‏اند: دسته‌‏ای، اموری هستند که موردپسند و خوشایند انسان هستند، مانند تقدیراتی که شامل وسعت رزق، امکانات رفاهی، خوشنامی، موقعیت اجتماعی، پیروزی بر خصم و امثال آن هستند. این‏ها همه از طرف خدای رحمان و حکیم‏‌اند و دسته دیگر، اموری که هرگز برای انسان خوشایند نیستند، مانند بیماری، کاستی در رزق و روزی، از دست دادن موقعیت و شکست از دشمن و...

شب قدر؛ رحمتی از جانب پروردگار

خداوند در قرآن کریم می‌‏فرماید: که این امور هم از ناحیه خدای رحمان تقدیر می‏‌شوند و این‏ها نیز حکیم‌‏اند. بالاتر این که در عبارت بعد فرموده که امور مربوط به شب قدر اعم از نزول قرآن و تعیین مقدرات رحمتی است از ناحیه پروردگار حکیم. پس این امور، چه خیر و چه شر جنبه رحمت و لطف دارند.

این نکته درسی برای زندگی اهل ایمان است که هرگز نباید به تقدیرات الهی با دیده منفی بنگرند. چه آن‏ها که ظاهری دلربا دارند و چه آن‏ها که به ظاهر موجب دل‏نگرانی‌‏اند، همه از رحمت پروردگار نشأت می‏‌گیرند و اصولا این شب، شب رحمت است و نه غیر آن.

قید «من عندنا» قابل توجه است. توجه به آن این پرسش را به ذهن می‌‏آورد که «آیا اموری هست که از ناحیه خداوند رقم نخورده باشد؟» ظاهر کلام، پاسخ مثبت به این پرسش را نشان می‏‌دهد. آیات دیگر قرآن کریم نیز بر همین مطلب دلالت دارند؛ چنان‏که درباره پرونده اعمال می‏‌فرماید:«وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ ۖ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا»؛ ما پرنده هر انسانی را بر گردنش الصاق نموده‏‌ایم و در روز قیامت، کتابی را برای او خارج می‏‌سازیم که آن را با همه مندرجاتش، به صورت باز و منتشر شده می‌‏بیندو(اسراء/13)

واژه «طائر» در لغت به معنای پرنده است و از این واژه «تطیّر» به معنای فال بد زدن آمده است. می‏‌گویند اعراب با پرندگان فال می‏‌زدند، اگر از چپ به سمت راست آنها می‏‌گذشت، فال نیک می‏‌زدند و عکس آن را به فال بد می‌‏گرفتند(قاموس قرآن ذیل واژه طیر) این واژه در قرآن کریم، نوعا درباره مقدرات انسان مطرح شده است، چنان‏که درباره قوم فرعون می‏‌فرماید: «آن‏ها مقدرات خیر را از حسن تقدیر و خوش‏‌شانسی خویش می‌‏دانستند، اما مقدرات سوء و بلاهای الهی را از شومی قدم حضرت موسی(ع) و اطرافیان او می‌‏پنداشتند» و به اصطلاح به حضرت موسی(ع) تطیّر می‏‌زدند، «فَإِذَا جَاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قَالُوا لَنَا هَٰذِهِ ۖ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَطَّيَّرُوا بِمُوسَىٰ وَمَنْ مَعَهُ».(اعراف/131)

قرآن در برابر این اندیشه آنان می‏‌فرماید:«أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ»؛ آگاه باشید که طائر آن‏ها نزد خداوند است، اما بیش‏تر آن‏ها نمی‏‌دانند.(اعراف/ 131)، پس قرآن کریم تلویحا وجود «طائر» را در رابطه با مقدرات سوء می‌‏پذیرد، اما آن را از ناحیه خدا می‏‌داند. درباره همین مسأله، در سوره‏ «یس» آمده است که انبیای الهی در پاسخ قوم خود می‏‌گفتند: «قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ ۚ أَئِنْ ذُكِّرْتُمْ».(یس/ 19)

و نیز سخن قوم ثمود را به حضرت صالح بیان می‌‏فرماید: «قالُوا اطَّيَّرْنا بِكَ وَ بِمَنْ مَعَكَ قالَ طائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ»؛ گفتند ما به تو و همراهان تو فال بد می‏‌زنیم.حضرت صالح گفت: طائر شما نزد خداست. واقعیت این است که شما در معرض آزمون الهی هستید.(نمل/47)

در آیه مورد بحث (اسراء/13)از دو مطلب سخن گفته شده است: طائر که با توضیح فوق می‌‏باید در مورد مکتوبات مربوط به سرنوشت انسان باشد، همچنین کتابی که در روز قیامت منشور و باز می‌شود و صاحبش آن را می‏‌خواند. این کتاب باید به امور تکلیفی انسان مربوط باشد، زیرا به او گفته می‏‌شود کتابت را بخوان تو خود برای محاسبه اعمال خویش کافی هستی. پس این کتاب درباره اعمالی است که باید در مورد آن‏ها محاسبه و قضاوت صورت گیرد.

ملاحظه می‏‌شود که در آیه 13 سوره مبارکه «اسراء» هم از سرنوشت انسان سخن رفته و هم از ثبت تکالیف او. با این وصف، باید دو کتاب را مورد توجه قرار داد. از این دو کتاب بدین‏‌گونه تعبیر می‏‌کنیم: کتاب دفتر سرنوشت انسان، کتاب پرونده اعمال انسان که اصطلاحا بدان «نامه عمل»می‏‌گویند. توضیح مطلب این است که همزمان دو کتاب با انسان همراه است؛ کتاب اول دفتر سرنوشت و مقدرات اوست و کتاب دوم نامه اعمال که در حال شکل گرفتن است و اعمال انسان آن را صورت می‌‏بخشد. این کتاب دوم در روز قیامت دفتر سرنوشت انسان خواهد بود که وضعیت او را مشخص می‏‌کند و طائر آخرت اوست.

درباره محتویات و مکتوبات این دو کتاب تفاوت‏‌های زیر وجود دارند، در کتاب دفتر سرنوشت، حوادث و مقدرات مربوط به انسان را ثبت کرده‌‏اند. این ثبت عمدتا در شب قدر صورت می‏‌گیرد. «فيها يُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکيمٍ أَمْراً مِنْ عِنْدِنا»؛ هرچند که ممکن است برخی از مقدرات کلی، مانند تعیین عمر طبیعی، در آغاز عمر محقق شود. چنان‏‌که از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که «فرشتگان الهی در جنین، مقدرات طفل را بین دو چشم او حک می‌‏نمایند.» در برابر کتاب سرنوشت، پرونده اعمال قرار دارد. در پرونده اعمال آنچه ما انجام می‏‌دهیم، ثبت می‏‌شود.

بنابراین، در دفتر سرنوشت، اعمال ما منعکس نمی‏‌شود و در پرونده اعمال شیوه برخورد ما با مقدرات و خیر و شر زندگی ثبت خواهد شد، زیرا برخورد با مقدرات و صبر در برابر ناملایمات و شکر نعمت‏‌ها و یا برعکس برخورد نامناسب جزء اعمالی است که مورد محاسبه واقع می‏‌شود.

در کتاب دفتر سرنوشت، ثبت حوادث قبل از وقوع آن‏هاست، همچنانکه در شب قدر، آنچه مربوط به یک سال آینده است، مشخص می‏‌شود و به موقع توسط فرشتگان الهی به اجرا گزارده می‏‌شود. چنان‌که در حدیثی از امام صادق علیه السلام چنین آمده است: «و قال تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر ای من عند ربهم علی محمد و آل محمد بکل امر سلام»؛ یعنی ملائکه و روح القدس در شب قدر از نزد پروردگارشان بر محمد و آل محمد در ارتباط با همه امور با سلام نازل می‌‏شوند.

در حالی که ثبت اعمال این تفاوت زمانی در ثبت اعمال و ثبت مقدرات در آیات قرآن کاملا روشن است، چنانکه چنین نیست. ثبت اعمال در حین انجام عمل خواهد بود. درباره ثبت حوادث، قرآن کریم، می‏‌فرماید: هیچ حادثه و مصیبتی در زمین و به جان شما نمی‏‌رسد، مگر آن که در کتابی ثبت شده باشد. این ثبت پیش از آن است که آن را پدیدار کنیم. این کار بر خدا آسان است. این نکته را بدان جهت برای شما بیان کردیم تا بدانچه از دست شما می‏‌رود، اندوهگین نشوید و به آنچه به دست شما می‌‏رسد مغرور و دلشاد نشوید، زیرا خدا دوستدار هیچ متکبر خودستایی نیست. در این آیه به صراحت می‏‌فرماید حوادثی که به شما روی می‏‌آورد از پیش در کتابی ثبت شده است، اما درباره ثبت اعمال بر خلاف آن است، فرشتگان الهی عمل انجام شده را درج می‏‌کنند.

قرآن کریم، فرشتگان مأمور الهی را که کاتبان اعمال انسان هستند، دانای بر افعال انجام شده توسط آن‏ها معرفی می‏‌کند و در آیات 10 تا 12 سوره انفطار می‏‌فرماید: «...با آن که بر شما مراقبان و نگهبانانی گماشته شده‏‌اند، گرانمایه فرشتگانی که اعمال شما را ثبت می‏‌کنند. آن‏ها آنچه را که شما انجام دهید، می‏‌شناسند و می‌‏دانند.»

از آیات فوق این نکته به روشنی فهمیده می‏‌شود که فرشتگان مأمور در کنار انسان حضور دارند و منتظرند تا اعمال او را دریافت و ثبت کنند. پس ثبت اعمال هنگام انجام آن‏هاست. بر عکس مقدرات که پیش‏تر ثبت شده و در زمان معین به اجرا درمی‏‌آیند. البته درباره گناهان مؤمن گفته شده که آن‏ها دیرتر ثبت می‏‌شوند تا شاید توبه کند و یا جبران نماید.

در توضیح مطلب می‌‏توان گفت که حوادث ماه‌‏های بعد برای هرکس اعم از خیر و شر، کاملا مکتوب است و آنچه تا شب قدر آینده قرار است رخ دهد، همه در کتاب سرنوشت مشخص شده است، اما اعمال تکلیفی فردای کسی در جایی ثبت نشده و در دفتر سرنوشت نیامده است، چون خداوند تعیین نمی‏‌کند، بلکه تصمیم آن را بر عهده ما گزارده است. در پرونده اعمال نیز نیامده، چون هنوز به انجام نرسیده است. نماز فردا و یا معصیتی که فردا از کسی سرزند، امروز ثبت نشده است.

منابع:

ensani.ir و کتب المیزان، بحار الانوار و تفسیر برهان

انتهای پیام
captcha