به گزارش ایکنا از همدان، به نقل از روابط عمومی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، کتاب «تشرف» به نویسندگی لیلا گودرزیانفرد به قلم عرفان طالع اسلامی به زبان انگلیسی و حجتالسلام والمسلمین عبدالله احمدی به عربی ترجمه شده است. این اثر اولین کتاب نوجوان استان همدان با موضوع اربعین حسینی و پاسخ دادن به شبهاتی در این باره است.
کتاب «تشرف» بهمنظور آشنایی نوجوانان با فلسفه پیادهروی اربعین و همچنین حضور مدافعان حرم در عراق و معرفی قهرمانان و شهدای مدافع حرم در ۲۸ صفحه نگاشته شده است.
نویسنده کتاب علت نوشتن این کتاب را نیاز جامعه امروز بهویژه نوجوان را در این زمینه اعلام میکند و پاسخ دادن به شبهات و فرافکنیهایی که گاهی از سوی دشمنان داخلی و خارجی برای درگیر کردن و انحراف اذهان نوجوان درباره مقابله با رابطه حسنه ایران و عراق و کمرنگ کردن راهپیمایی اربعین، زیر سؤال بردن نقش مدافعان حرم و همچنین بروز اختلاف بین عربها و فارس (ایران و عراق) نوشته شده است.
در این کتاب راوی داستان نوجوان 15 سالهای است به نام حسین که همراه پدر و تعدادی از دوستان پدرش قرار است در راهپیمایی اربعین شرکت کند. پسری وابسته به دنیای مجازی که ابتدا با اکراه هممسیر پدرش میشود. در همان ابتدای راه، طی کردن مسافت طولانی با همسفرانی که همه از رزمندگان و جانبازان دفاع مقدس هستند و تفاوت سنی بالایی با او دارند به نظرش ملالآور و کسلکننده است؛ اما در ادامه مسیر شنیدن خاطرات حضور آنها در دفاع مقدس و سختیهایی که در این مدت کشیدهاند آن هم در حالی که همه نوجوان بودند و در جنگ حضور داشتند او را متوجه حقایقی از جنگ و به ادامه سفر با دوستان پدرش علاقهمند میکند.
اما در ادامه مسیر دو نفر از عراقیها به استقبالشان میآیند و این رابطه گرم و دوستانه پدرش با آن دو عراقی باعث حیرت پسر میشود و اینکه چطور ممکن است با همه سختیهایی که در دوران جنگ به ایرانیها تحمیل شده است چنین رابطهای دوستان برقرار شود، با این سؤالات و ابهامات ذهنی سفر ادامه پیدا میکند تا در نقطهای آشنا شدنش با پسر نوجوان عراقی به تمام سؤالات و شبهاتی که برایش پیش آمده پاسخ داده میشود.
در این کتاب سعی شده به جاذبه حسینی، شعار «حبالحسین یجمعنا» و نقش مدافعان حرم و همچنین حمایتهای تعداد زیادی از مردم عراق از ایران در زمان جنگ با زبانی ساده و روان که مناسب با ذائقه مخاطب نوجوان باشد، پرداخته شود.
نکته دیگر که نویسنده سعی کرده است به آن بپردازد این است که در هشت سال دفاع مقدس، رژیم بعث عراق با حمایت مستکبرین جهان بود که جنگی نابرابر را به راه انداخت و نه همه مردم عراق.
در بخشی از متن کتاب میخوانیم: «صدای پدرم در گوشم میپیچید که میگفت: حاج قاسم و ابومهدی المهندس هر دو از دو کشور مختلف بودند، اما مثل دو برادر به هم خدمت میکردند، به مردمشان و از همه مهمتر به انسانیت. جنگ الان فقط در مرزها نیست. جنگ الان در هر جایی است که ظلم باشد. اگر حاج قاسم و نیروهایش، اگر ابومهدی المهندس و نیروهایش نبودند، خدا میدانست داعش تا کجا پیشروی میکرد. آنها که جنگ با ما را شروع کردند دست پروده آمریکا و بعثیها بودند. درست نیست به حساب همه مردم عراق بگذاریم.
از پدرم میخواهم به یاسر بگوید عکس پدر شهیدش را به من بدهد. یاسر با خوشحالی قبول میکند. با ذوق و شوق عکس را روی کولهپشتیام میچسبانم. عکس حاج «حسین همدانی» را از کولهام بیرون میآورم و به یاسر میدهم. یاسر عکس شهید همدانی را در کنار عکسهای حاج قاسم و ابومهدی و پدرش روی دیوار میچسباند. با هم یک صدا میگوییم حبالحسین یجمعنا.»
انتهای پیام