به گزارش ایکنا از اصفهان، نشست گفتوگو درباره کتاب «چگونه با طبیعت صمیمی شویم؟» نوشته تریستن کولی و ترجمه سما قرایی، از سلسلهنشستهای سهشنبههای فصل سخن، روز گذشته، 6 تیرماه در محل کتابفروشی و انتشارات جهاددانشگاهی واحد اصفهان برگزار شد.
امیر فرحنسب، دکترای تخصصی محیطزیست در این نشست ضمن تشکر از کادر جهاددانشگاهی برای اهتمام به دغدغههای محیطزیستی اظهار کرد: در طبیعت، درختانی وجود دارد که در دل سنگ ریشه کرده، آن را شکافتهاند و سنگ به خانه آنها تبدیل شده است. چنین منظرهای نشان از این دارد که ریشه از سنگ مهمتر است. بنابراین، باید در آن زندگی کنیم و بدانیم که زور آن از زور ما بیشتر است.
وی افزود: تصویر اصلی جلد کتاب «چگونه با طبیعت صمیمی شویم؟» در چاپ آخر تغییر کرده است که به آن انتقاد دارم. آن تصویر، عکسی از میوه درخت افرا به نام فندقه بالدار بود که درخت آن در سطح شهر یافت میشود، برگ این گیاه روی پرچم کشور کانادا هم به چشم میخورد و مفهوم پیوستگی، دوستی و ارتباط را میرساند. وجود این تصویر روی جلد کتاب نشاندهنده پیوستگی ریشهها و دوستی میان زنجیرههای موجودات زنده بود.
این مدرس دانشگاه درباره نویسنده کتاب گفت: تریستن کولی کارشناسی تاریخ و سیاست از دانشگاه نیوکاسل بریتانیا دارد و از سه سالگی به مطالعه طبیعت رو آورده، کتابهای گوناگونی در اینباره نوشته و تنها انسان زندهایست که از اقیانوس اطلس عبور کرده است. از جمله کتابهای دیگر او میتوان به «چگونه یک درخت را مطالعه کنیم؟» یا «چگونه آب را مطالعه کنیم؟» اشاره کرد.
وی درباره مترجم کتاب تصریح کرد: سما قرایی در رشته مطالعات ترجمه از دانشگاه علامه طباطبایی فارغالتحصیل شده و زمینه فعالیتهایش، ادبیات، تئاتر و فلسفه زندگی است. ترجمه او کیفیت بسیار بالایی دارد، بهطوری که از نشانهگذاریها به درستی در کتاب استفاده کرده و همین نشاندهنده اشراف بالای او به ادبیات است. کتابهای «چگونه از تنهایی لذت ببریم؟»، «چگونه به استقبال بطالت برویم؟»، «چگونه جایی را خانه خود کنیم؟» و « اندر مزایای تنبلی»، فقط عنوان چند مورد از کتابهاییست که ترجمه کرده است.
فرحنسب اظهار کرد: نویسنده در مقدمه به هدف اصلی خود از نگارش کتاب پرداخته و میگوید: «در این کتاب استدعا دارم به دلیلی کاملاً متفاوت، با طبیعت ارتباط برقرار کرده و صمیمی شوید. ارتباطی مستحکم با طبیعت که با هر دقیقهای که بیرون از خانه سپری میکنید، تجربهای جالب برایتان به ارمغان میآورد و شما را آدم جالبتر و مؤثرتری میسازد.» دیدگاه نویسنده بیانگر این است که برخی افراد گمان میکنند علاقهمند کردن مردم به طبیعت، لازمه حفاظت از آن است. بنابراین، درباره آن به مردم توضیح میدهند و سعی در حساس کردن آنها به حفاظت از طبیعت دارند، ولی نویسنده از این باب وارد نمیشود.
وی درباره عبارت «بیرون از خانه» در مقدمه کتاب گفت: دورههایی درباره همین عبارت یعنی «حس مکان» در دانشگاه کرنل نیویورک برگزار میشود؛ یعنی زمانی طبیعت برای ما قابل لمس است که در جایی و مکانی قرار داشته باشیم. داشتن یک شاخه گل در خانه بهعنوان طبیعت کافی نیست، بلکه باید گل را در طبیعت ببینیم، لمس کنیم و به فکر فرو رویم که تاکنون چه عملکردی داشتهایم و بعد از این چگونه رفتار خواهیم کرد. کتاب در ادامه، مثالهایی درباره توجه نکردن افراد به جزئیات محیط اطراف خود آورده است، مثل برگهای درخت عرعر یا آیلانتوس که به نظر میرسد گیاه زائدی باشد، ولی یکی از ویژگیهای برجسته این گیاه، داشتن برگهای بسیار بدبوست که باعث دفع حشرات میشود. این یعنی دقت در جزئیات تا بفهمیم هیچ چیز در طبیعت بیهوده آفریده نشده است.
این نویسنده و پژوهشگر محیطزیست با بیان اینکه در طبیعت میتوان تجربیترین و فلسفیترین اتفاقات را دید و لمس کرد، توضیح داد: وقتی به زنجیره غذایی حیوانات نگاه میکنیم، میبینیم که همیشه گوشتخواران در رأس آن قرار دارند. آنها کنترلکنندگان جمعیت گیاهخواران هستند و اگر نباشند، گیاهخواران آنقدر از گیاهان تغذیه میکنند تا اینکه گیاهی برای خوردن باقی نمیماند و در نهایت خود گیاهخواران هم منقرض میشوند. بنابراین، گوشتخواران در خشکی و دریا تعادلگران اکولوژیک در طبیعت هستند.
وی با اشاره به جمله «فقط زمینشناسانی که از جامعه دور شدهاند، یک صخره را زیبا میبینند»، به توضیح بخش پایانی مقدمه کتاب پرداخت و اضافه کرد: با حلوا حلوا کردن، دهان شیرین نمیشود. اینکه فقط بگوییم من طرفدار محیطزیست هستم، اتفاق خاصی به دنبال ندارد. ما نمیتوانیم بگوییم کاملاً طرفدار محیطزیست هستیم، زیرا رد پای ما در طبیعت عامل تخریب است. هر بار که در یخچال را باز کنیم، به افزایش گازهای گلخانهای کمک میکند، ولی سعی میکنیم رفتاری داشته باشیم که کمتر باعث آسیب دیدن طبیعت شویم. کسی میتواند محیطزیست را لمس کند که دامنه نگرش بسیار گستردهای داشته باشد. فروریزش به معنای مرگ اکوسیستم و غیرقابل احیا شدن است، ولی فرونشست را که در اصفهان هم شاهد آن هستیم، با تزریق و تغذیه سفرههای آب زیرزمینی میتوان برطرف کرد، اگرچه متأسفانه فاصله فروریزش تا فرونشست بسیار محدود است.
فرحنسب گفت: جمع کردن زباله از طبیعت رفتاری بسیار قابل احترام است، ولی فایده چندانی ندارد؛ زیرا فقط زبالهها را از این مکان به مکان دیگری منتقل کردهایم و این کافی نیست. برای فعال کردن NGOها تلاش زیادی انجام دادیم؛ سررشتهها را در اختیار آنها قرار دادیم تا به مطالبه درباره مسائل مهم بپردازند. در عمر کوتاهی که داریم، باید مؤثر باشیم و هر روز به چگونگی افزایش تأثیرگذاری خود فکر کنیم، بهویژه درباره محیطزیست؛ زیرا تنها زیستگاه ما انسانهاست.
وی در خصوص ارتباط نزدیک با طبیعت توضیح داد: باید نسبت به مهمترین شبکهای که از آغاز وجود داشته و خواهد داشت، بینشی عمیق داشته باشیم؛ یعنی از ارتباط با این شبکه آگاه شویم. هر بار که از خانه خارج میشویم، تجربه جدیدی داشته باشیم و چیزی ما را به سمت کشف حلقهای از طبیعت تحریک کند؛ به این درک برسیم که هر چیز جالبی در زندگی ما ریشه در طبیعت دارد. بهطور کلی، سلامتی، کسبوکار، سیاست، ورزش، روابط عاطفی و جنسی، خشونت، فرهنگ و ... تحت لوای طبیعت وجود دارند.
این مدرس دانشگاه اظهار کرد: آبراهام مازلو در سال 1943 بر اساس سلسلهمراتب نیازهای مازلو نظریهای مطرح کرد. از نظر این روانکاو، رشد سالم به دنبال برطرف کردن مجموعهای از نیازهای ابتدایی انسان مثل غذا و سرپناه، به سوی برطرف کردن نیازهای پیچیدهتر عاطفی مثل احترام و عزت نفس حرکت میکند. در قاعده هرم نیازهای مازلو، نیازهای ابتدایی انسان از جمله نیاز به رشد قرار دارد که بدیهیترین نیازهای او هستند و پاسخ تکتک آنها در طبیعت یافت میشود.
وی با اشاره به شیوههای عملی ارتباط با طبیعت ادامه داد: باید مثل فیثاغورث که مردم را به سؤال کردن درباره هر چیزی دعوت میکرد، از خودمان و دیگران درباره هر چیز بهویژه محیطزیست سؤال کنیم و درباره آن مطالعه داشته باشیم. همانطور که امکان ندارد یک ثانیه از فیلم مورد علاقه خود را از دست بدهیم، زیرا ما را بسیار با خود درگیر کرده است، باید با طبیعت درگیر شویم؛ در غیر این صورت، طبیعت را لمس و ادراک نخواهیم کرد و در نتیجه نمیتوانیم از آن الهام بگیریم. درگیر کردن یعنی به هنگام تشنگی به صدای جریان رود فکر کنیم. درگیری فقط با آموزش دیدن و آشنایی با این مسائل حاصل میشود.
فرحنسب در خصوص استفاده از جهتهای جغرافیایی و طبیعت برای زیستن تصریح کرد: شیخ بهایی از همین راه، پل اللهوردیخان را بنا کرد. در کتاب اصفهانشناسی نوشته لطفالله هنرفر، همه المانهای پل خواجو، سیوسهپل، محل قرارگیری ساعت خورشیدی و بناهای شاگرد شیخبهایی توضیح داده شده است. ذنها و بوداییها برای شناخت خودشان در طبیعت رها میشوند. یافتن خود به معنای فراموش کردن خود، یافتن طبیعت بودایی و طبیعت اصلی است.
وی افزود: برای درگیر شدن با طبیعت باید از حواس پنجگانه به خصوص بینایی بهره بگیریم. جزیره زیبایی به نام میدوی در آمریکا، چندین سال میزبان سه گونه از پرنده آلباتروس بود. با ورود بخشی از سکنه آمریکا به این جزیره، این پرندگان که از ماهیهای رنگین تغذیه میکردند، مواد رنگین زائدات انسانی را به اشتباه خوردند که به مرگ آنها منجر شد و امروز، هیچ گونهای از پرنده آلباتروس در جزیره میدوی وجود ندارد. این داستان، نمونهای از اکوسیستمهای طبیعی همه کشورهاست که بهوسیله انسان، یعنی مخریبترین موجود رو به ورطه نابودی دارد. داستان طبیعت، طولانیترین، پرهزینهترین و باورکردنیترین نمایشی است که تاکنون روی صحنه رفته و هیچ آگهی بازرگانی، تکرار و صندلی ارزان قیمتی در آن وجود ندارد.
این مدرس دانشگاه گفت: در طبیعت محکوم به انتخاب هستیم. زندگی ما بر اساس انتخاب بوده و نمونه بارز این پیام، نمایشهای جنسی در موجودات است. برای مثال، طاووس ماده خوشپروبالترین طاووس نر را انتخاب میکند. در اینجا نویسنده کتاب به پیام اصلی داروین اشاره میکند، به این ترتیب که «کشمکش و رابطه مورد علاقهات را در طبیعت پیدا کن، یا در طبیعت بمیر و منقرض شو.» این جمله به انتخاب طبیعت اشاره دارد؛ باید خود را با طبیعت هماهنگ کنیم یا اینکه از بین برویم، هیچ حد وسطی وجود ندارد.
وی درباره آخرین بخش کتاب به نام «راه را پیدا کنیم» تصریح کرد: این بخش با اهمیت درباره اجزای طبیعت از جمله هوا و منطبق با قاعده هرم نیازهای مازلو است. ما انسانها به قاعده شکوفایی که در رأس هرم قرار دارد، علاقه زیادی داریم، دوست داریم راه 70 ساله را یکشبه طی کنیم و زودتر به موفقیت برسیم و این بسیار با محیطزیست در تضاد قرار دارد. عملکرد گروهی ما بهصورت جزیرهایست؛ یعنی بهصورت گروههای کوچک درآمدهایم و هر کسی ساز خودش را میزند. بنابراین، به هدف اصلی خود نمیرسیم. ما گروههای علمی محیطزیست نه تنها با یکدیگر همکاری نمیکنیم، بلکه ضد یکدیگر هم عمل میکنیم.
فرحنسب در توضیح متن کتاب و تمرینهای آن یادآور شد: با ورود به طبیعت، 10 برابر حساستر و دقیقتر میشویم. اگر طبیعت را به خوبی لمس کرده باشیم، یک کیلومتر برای ما بهمثابه 10 کیلومتر است. اگر سه دقیقه بیرون از خانه پیادهروی کنیم و نام هر چیزی که توجه ما را جلب میکند بنویسیم، اولویتبندی مغز ما مشخص میشود و درمییابیم که طبیعت اولویت چندم ذهن ماست. حس شنوایی ضعیفتر از بینایی است، زیرا در بینایی میتوانیم توصیف کنیم. دیدن یک دارکوب با شنیدن صدای او بسیار تفاوت دارد. حس بویایی و چشایی مستقیماً بر هیپوکامپوس یعنی حافظه بلندمدت تأثیر میگذارد.
وی ادامه داد: طبیعت جزئیات بسیاری دارد؛ 25 هزار گل ارکیده در دنیا یافت میشود که اگر هر روز را به بررسی یکی از آنها اختصاص دهیم، 685 سال طول میکشد. اولین مرحله برای حضور در طبیعت، سردرگمی است. تمام حیوانات از جمله انسان به آب نیاز دارند، منابع آبی باعث افزایش جمعیت میشوند و وجود حیوانات نشاندهنده وجود آب در نزدیکی آنهاست. اگر رودخانه تایمز نبود، امروز شهری به نام لندن هم وجود نداشت. حیوانات برای زنده ماندن باید دیگر موجودات زنده را بخورند؛ یعنی به غذاهای گیاهی و جانوری بهطور همزمان نیازمندند، ولی گیاهان اینطور نیستند و برای همین، سلسله تولیدکننده هستند.
این نویسنده و پژوهشگر محیطزیست با بیان اینکه حیوانات گیاهخوار بهصورت گروهی زندگی میکنند، گفت: تولید مثل این حیوانات هم بهصورت گروهی است. زندگی گروهی برای این حیوانات به معنای چشمان بیشتر برای مراقبت در مقابل شکارچیان است. شکارچیان برای طعمه کوچک به تنهایی و برای طعمه بزرگ بهصورت جمعی اقدام میکنند. حیوانات گیاهخوار در طبیعت وحشی، غیر از مناطق خاص و کوههای مرتفع، در صورتی که مداخله انسان وجود نداشته باشد، همه سطح زمین را فرا میگیرند.
وی تأکید کرد: دلیل اینکه مراتع به راحتی از بین نمیروند، این است که بخشی از گیاه یعنی ریشه، در زیر زمین قرار دارد و با چرای حیوانات نابود نمیشود. زندگی همه حیوانات وحشی سخت است، همه آنها بهگونهای تکامل یافتهاند که اگر شرایط محیطی مناسبی داشته باشند، بقا مییابند و در غیر این صورت، از بین خواهند رفت. اساس همه قسمتهای خشکی، انواع سنگهاست و سالیان زیادی برای تولید یک دانه شن زمان لازم است، در حالی که یکسوم خاکهای زمین به دنبال آلودگیهای ایجاد شده به دست گونه خردمند بشر، از بین رفته است.
فرحنسب اظهار کرد: درختچهها از ریشه دارای چند تنه و درختان فقط یک تنه دارند، ولی هیچ درختچهای کوچکتر از درخت نیست؛ زیرا درختچههایی وجود دارد که سهبرابر، قد بلندتری از درخت دارند. برای آموزش طبیعت به افراد باید از المانهای واقعی آن استفاده کنیم. طبق متن کتاب برای درک دانش زیستگاهها، درمییابیم که هر گیاه یک نشانه است، بهطوری که حضور داشتن یا نداشتن گیاهان در یک اکوسیستم، نشان از سلامت یا بیماری آن محیط دارد. برای مثال، پرندگانی که پیش از این از سیبری به اصفهان میآمدند، امروز به دنبال خشک شدن زایندهرود، در این شهر حضور ندارند و این نشان از سالم نبودن این محیط است. بیابان هم پوشش گیاهی دارد، ولی فقیر است و در کویر هیچ گونه گیاهی نمیبینیم که بتواند رشد کند. به گفته انیشتین، «به طبیعت باید عمیق بنگیریم، پس از آن است که همه چیز را بهتر درک خواهیم کرد.»
زهراسادات مرتضوی
انتهای پیام