سید ابوالفضل مصطفایی میلانی متولد سال ۱۳۳۸ محله نوبر تبریز است که از پنج سالگی به همراه پدرش در دستگاه سیدالشهدا(ع) حضور یافته و ۵۸ سال از عمرش را به خادمی مکتب سیدالشهدا(ع) پرداخته است. این پیرغلام حسینی نقطه آغازین فعالیتهای خود در دستگاه امام حسین(ع) را معطوف به پنج سالگیاش عنوان میکند، زمانی که دست در دست پدر به مجالس عزای سیدالشهدا میرفته و یا در برپایی مراسمها به همراه پدرش یاری میرسانده است.
برای گفتوگو با این پیرغلام حسینی به مسجد حاج غفار تبریز رفتیم، مسجدی که گواه تاریخ گهربار این دیار علم و ایمان بوده و به یادگار مانده از دوران قاجار و در زمره آثار ملی است. گفتوگوی خبرنگار ایکنای آذربایجان شرقی با سید ابوالفضل مصطفایی میلانی تقدیم مخاطبان ایکنا میشود.
ایکنا ـ درباره مسیر شیفتگی و خادمی مکتب امام حسین(ع) که 58 سال از عمرتان را در آن سپری کردید، بگویید.
از همان پنج سالگی در کنار پدر به خادمی مکتب سیدالشهدا پرداختم و تا امروز نیز هیچگاه مجالس روضه و دعای ما تعطیل نشده است، چراکه خدمت مستمر به امام حسین(ع) فقط موهبت خود حضرت بوده و در حقیقت ایشان مدال و شال خدمت را هدیه میدهند. شاید افرادی آمده و مقطعی خدمت کنند، اما موهبت حضرت سیدالشهداست که کسی وارد این دستگاه شده و در این آستان ماندگار شود؛ البته این ماندگاری مشروط بر آن است که انسان همانند آبروی خود، آبروی این تشکیلات را هم حفظ کند. توفیق شده تا هر جمعه در مسجد حاج غفار تبریز برنامههای مذهبی برگزار کرده و در مناسبتهای مذهبی چون دهه محرم نیز به عزاداری و زنجیرزنی بپردازیم. هیئتهای عزاداری حسین به گونهای است که خادمان این آستان رفته رفته با عشق و علاقه بیشتری حضور مییابد و در این رابطه یکی از دعاهای من و دوستانم این است که «پرودگارا روز به روز شوق و علاقهمان را نسبت به تشکیلات سیدالشهدا و اهل بیت زیادتر کن». ما سرتاپای وجودمان و هرآنچه که داریم از حسین(ع) است، حتی نفس کشیدنمان را مرهون عنایت حضرت سیدالشهدا(ع) میدانیم، چراکه برکات و عنایات تشکیلات سیدالشهدا(ع) هر روز به نوعی نهان و عیان شامل حال ما میشود.
ایکنا ـ طی سالهای خدمت، چه عنایات و برکاتی از امام حسین(ع) نصیبتان شد؟
سراسر زندگیام لطف و عنایت حضرت سیدالشهدا(ع) است و زندگی، سفرهای حج و کربلا و اعتبار و عزتی که نزد مردم از خادمی سیدالشهدا(ع) یافتهام، همه عنایت و موهبت حضرت است که خادم دستگاهش را اینگونه میان مردم دارای اعتبار میکند. عشق سیدالشهدا(ع)، تشویق پدر و زحمات و شیر حلال مادرم را دلیل این امر میدانم. اصل مطلب شیرپاک مادر و تربیتی است که فرزند از مادر میبیند. اینکه حدیث داریم بهشت زیر پای مادران است، بزرگان و عرفا چنین تفسیر کردهاند که مادر عامل بهشتی شدن انسان است؛ مجموعه این دلایل باعث میشود تا فرزند نیز در مسیری خدایی و پیامبرپسند و اهل بیت پسند زندگی کند.
از همان دورانی که وارد هیئت شدم، پدرم زمانی که مشغول قرائت قرآن میشد، برای من نیز قرآن باز میکرد و میگفت نگاه کنم، با اینکه چیزی نمیفهمیدم اما میگفت نگاه کردن به قرآن هم ثواب دارد و این امر باعث شد تا به قرآن روی آورم. از پنج سالگی با قرآن مانوس شده و زمانی که مدرسه رفتم توانستم قرائت کنم. زمانی که پدر قرآن میخواند به حرکات و اعراب توجه کرده و کم کم قرائت قرآن را از پدرم آموختم و اکنون نیز قرائت میکنم و وارد مسئله حفظ نشدهام. حقیقت امر این است که در آن زمان مسئله حفظ اینگونه نبود و حفظ قرآن بعد از پیروزی انقلاب رقم خورد و جوانان به سمت حفظ قرآن سوق داده شده و حافظان قرآنی تربیت شدند که بیشتر نیز خود رهبر معظم انقلاب در این رابطه سعی و تلاش کردند و خودشان هم حافظ کل قرآن هستند.
ایکنا ـ عزاداریهای امروز چه تفاوتی با عزاداریهای گذشته دارد؟
عزاداریهای گذشته به گونهای و عزاداریهای امروز هم گونه دیگری است و هرکدام ویژگیهای خاص خود را دارند؛ معتقدم در گذشته نیتهای عزاداری پاک و خالص بود، البته الان هم نیتهای پاک و خالص داریم اما سبک عزاداریها تغییر کرده با مد روز جلو میرود. در آن زمان به ما یاد داده بودند که گوشه مساجد جای بزرگان و وسط نیز برای جوانان است اما امروز کمتر جوانی به چنین مباحثی توجه دارد. تعدادی افراد نیز به مداحیهایی روی آوردند که هرچند جوانپسند بوده و خوبیهایی دارد اما سبک و سیاق مداحی را عوض میکنند. رهبر معظم انقلاب تأکید کردهاند که هرچند نوآوری هم باید باشد، اما سنتهای قبلی باید حفظ شود، چراکه اگر سنتهای دیرینه را از دست دهیم، بیپایه و ریشه خواهیم شد. معتقدم عزاداریهای گذشته اصیلتر بود، البته الان هم عزاداریهای اصیل وجود دارد، اما تعدادی وارد جریان مد شده است.
ما نمیتوانیم برای عزاداری سیدالشهدا(ع) معیار تعیین کنیم و هرچند میگوییم فلان موارد خوب یا فلان موارد بد است و در نهایت خود حضرت باید قبول کند، اما معتقدم هیئتی که مؤثر است دارای عزاداریهای اثرگذار بوده و علت تأکید بزرگان دینی ما بر امر عزاداری نیز به این دلیل است که عزاداری باید اثرگذار باشد؛ کسی که عزاداری اثرگذار دارد خانواده و اهل و عیالش بیحجاب و با پوششهای زننده در اجتماع حاضر نمیشوند؛ کسی که عزاداری درست دارد از آنانی نیست که امروز عزاداری کرده و فردا با حیوانات خود را سرگرم کنند یا با لباسهای بدننما در جامعه حضور یابند. عزاداری اصیل اثرگذاری دارد و عزادار نماز را مورد توجه قرار داده و اول وقت میخواند. روزههایش را کامل میکند و حلال و حرام را مورد توجه قرار داده و در معاملاتش جانب حق را رعایت میکند، مال دیگری را وارد مال خود نمیکند، ربا نمیکند، رشوه نمیگیرد و معتقدم این موارد میتواند معیار عزاداریهای اصیل و اهل بیت پسند باشد.
ایکنا ـ فلسفه اصلی عزاداری برای سیدالشهدا(ع) را در چه میدانید؟
فلسفه عزاداری این است که هدف، مرام و قصد سیدالشهدا(ع) بین مردم تبیین شود و مستمع نیز درس بگیرد. اشک ریختن بر مصائب حسین(ع)، سینهزنی و زنجیرزنی تنها بخشی از عزاداری بوده و تمام آن نیست. اصل عزاداری این است که اشکها و سینهزنیها توام با تعلیمات اسلامی و آموزههای دینی باشد. اینکه بدانیم امام حسین برای چه شهید شد؟ یقیناً دست استعمار در برخی بدعتهای وارد شده به عزاداریهایمان دخیل است و هدفشان نیز ایجاد بدعت و تحریف و سپس بهرهبرداری به نفع خودشان است؛ همانند مسئله قمهزنی که دشمنان از این بدعتها بهره میگیرند، چنانجه در نمایشگاه ادیانی که در آمریکا به نمایش گذاشته شده بود تصاویری از قمهزنی را بهعنوان نماد شیعه نشان داده بودند، آیا واقعاً اینگونه است؟ شیعه علامههای بزرگی را دارد، امام راحل و رهبر معظم انقلاب را دارد و انسانهای بزرگی که نماد شیعه هستند.
ایکناـ آیا مداحیهای امروزی در تراز مداحیهای اصیل قرار دارند؟
در گذشته هم مداحیها خالی از اشکال نبود اما اینگونه لجام گسیخته نشده بود، چراکه مادحین قدیم نزد استاد پارهای مطالب و اصول را تعلیم میدیدند و مداحان براساس درس استاد قدم برداشته و مجالس را اداره میکردند. اکنون اینگونه نیست و بزرگترین آفت مداحیها نیز این است که تعدادی از مداحان استاد ندیدهاند و خود به خود یاد گرفته و با الگوگیری از ترانههای خوانندهها مداحی میکنند که معتقدم این نوع شعرها و مداحیها یکبار مصرف است، اما اشعار قدیمی ماندگاری دارند، چون بر مبنای اعتقادات ریشهای نوشته شدهاند. بنده نیز زمانی خود برای مداحیهایم شعر نوشتم اما با وجود شعرای قدرتمند و توانای این عرصه، اشعار خود را کنار گذاشتم و بیشتر از اشعار اساتید شعرایی چون عابد، خوندل، حسینی، ذهنی زاده، شهری، صافی و ... در مداحیها استفاده میکنم.
ایکنا ـ مکتب عاشورا چه درسهایی برای امروزمان دارد؟
مکتب عاشورا از زمان ورود اباعبدالله الحسین(ع) به کربلا هر روز یک پیام دارد و هر صحنهاش سراسر درس است. از مبارزه علی اکبر گرفته تا مبارزه قمر منیر بنیهاشم، قاسم ابن الحسن، مسلم ابن عوسجه، حبیب ابن مظاهر، ظهیر و وهب، کدام یک از این شخصیتها درس نیست؟ کدام یک متناقض با آموزههای دینی ما است؟ روح و معنای همه اینها یکی است. ما روز «احلی من العسل» داریم که همهاش درس است. وقتی که امام حسین(ع) حوادث عاشورا را برای یارانش تشریح میکرد، حضرت قاسم(ع) از عمویش پرسید: من نیز فردا با شما شهید خواهم شد؟ امام حسین(ع) از نیت حضرت با خبر بود اما برای اینکه به آیندگان بفهماند از پیرمردترین یارانش که حبیب ابن مظاهر بود تا حضرت قاسم(ع) نوجوان، همگی آگاهانه در کنارش بودند، از او پرسید: «تو چه احساسی نسبت به مرگ داری»؟ حضرت قاسم(ع) گفت: «مرگ برای من شیرینتر از عسل است» و این خود درس بزرگی برای جامعه امروز ما است. رشادتها و ولایتپذیریهای حضرت قمر بنیهاشم(ع) که پیشنهاد اماننامه شمر را رد کرده و مسئله بیعت را مربوط به نظر امام میداند، همه درس است؛ یا وقتی در صحنه کربلا مادری سر بریده فرزند شهیدش را به سمت لشکر یزید میاندازد و میگوید: «چیزی که برای اسلام دادیم را پس نمیگیریم». اینها پیام بسیار بزرگی دارد؛ یعنی به خاطر اسلام از جان و مال و فرزند هم میگذریم.
ایکنا ـ چه عاملی باعث ماندگاری مکتب سیدالشهدا(ع) طی ۱۴۰۰ سال بوده است؟
امام حسین(ع) برای احیای دین، امر به معروف و نهیاز منکر و اصلاح امور آمده بود نه برای ریاست طلبی و شهرتطلبی؛ او برای خدا و در راه خدا خواست امر به معروف، احیای دین و اصلاح امور کرده و به سیره جدش رسولالله عمل کند و این نیات الهی نام، یاد و راه سیدالشهدا(ع) را تا به امروز روشن نگه داشته است و تا ابد پرنور خواهد ماند؛ هر قدر هم علیه این مکتب اهانت یا تحریف شود، باز هم چراغ آن پرنور خواهد شد و عشق او در قلبها زیادتر میشود، چنانچه شاهدیم علیرغم تلاش دشمنان برای تحتالشعاع قراردادن اربعین، سال به سال پیادهروی اربعین گستردهتر شده و علاوه بر شیعیان و مسلمانان، تعداد زیادی از ارمنیها، یهودیها، ایزدیها و... را گرد خود جمع میکند.
متأسفانه طی چند دهه اخیر آفتی گریبان همه ما را گرفته و فکرها معطوف به مالاندوزی شده و از تربیت فرزندان غفلت شده است؛ در گذشته پدرها دست فرزندان را گرفته و به مجالس معنوی و مذهبی میبردند اما این موضوع امروز بیاهمیت واقع شده و تمام هم و غم به سمت مالاندوزی سوق یافته که این غفلت باعث این بیبند و باریها شده است. اگر بخواهیم فرزندان و اهل و عیالمان واقعاً خداپسند شوند، باید سرمایهگذاری کنیم و آیا همانگونه که برای کلاس زبان و غیره بچهها هزینه شده، برای آموزش قرآن و احکامش هزینه شده است؟
گفتوگو از مهری هاشمزاده
انتهای پیام