رسول اسماعيلزاده، مترجم قرآن كريم به زبان تركی آذری، ديروز، 29 آذرماه، در چهارمين نشست بررسی ترجمههای خارجی قرآن كريم كه در خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) برگزار شد، با بيان اين مطلب گفت: ترجمه قرآن كريم در زبانهای تركیتبار از روش مفهوم به مفهم آغاز شده و امروز به روشی با نام تحتاللفظی مدرن رسيده است كه در آن، هيچ كلمهای به ترجمه اضافه و يا از آن كم نمیشود ولی سبك ادبی متن نيز مورد توجه قرار میگيرد.
وی در ادامه سخنانش با تشريح روند رشد ترجمههای قرآن در زبانهای تركیتبار، اظهار كرد: زبانهای تركیتبار حدوداً 29 زبان هستند كه نيمی از آنها دارای دستور زبان خاص خود هستند. ولی عمدهترين ترجمههای قرآن كريم به زبان تركی عثمانی يا استانبولی امروزی و پس از آن به تركی آذری اختصاص دارد. بيشترين ترجمههای قرآن به تركی استانبولی پس از قدرت يافتن آتاتورك صورت گرفته است كه اين امر دلايل مختلفی دارد.
اسماعيلزاده در ادامه با اشاره به دلايل گرايش بيشترين ترجمههای قرآن به زبان تركی، افزود: از جمله اينكه مردم میخواستند مفاهيم قرآن را درك كنند و دوم اينكه به مسئله ملیگرايی بسيار توجه داشتند. با توجه به اينكه اسلام بخشی از زندگی مردم تركيه است و نمیتوان آنان را از اين موضوع جدا كرد به همين خاطر حتی ملیگراها تصميم گرفتند كه نماز را هم به تركی بخوانند و اين باعث شد كه ترجمههای آكادميك كمكم شكل بگيرد. در دوره عثمانی ترجمهها به اين دليل كم بود كه برخی علما اعتقاد داشتند كه قرآن ترجمهپذير نيست و يا اينكه ترجمه كتاب الهی حرام است. در سالهای اخير ترجمهها و تحقيقات قرآنی در تركيه به حدی زياد شده است كه آن را نمیتوان با هيچ جای دنيا مقايسه كرد. در هشت سال اخير حدود چهل ترجمه جديد به زبان استانبولی منتشر شده است. در تركيه تعداد قرآنهايی كه بدون ترجمه منتشر شوند بسيار اندك است و مردم فقط از نسخههايی كه هم متن عربی قرآن و هم ترجمه تركی را دارد استقبال میكنند.
اسماعيلزاده در ادامه سخنانش با اشاره به اينكه ترجمه قرآن به زبانهای تركیتبار از روش مفهوم به مفهوم آغاز شده است، تصريح كرد: ترجمه قرآن به زبانهای تركیتبار از ترجمه مفهوم به مفهوم آغاز شده است كه نخستين نمونه آن را میتوان در داستانهای فولكلوريك «دده قورقود» مشاهده كرد. اين داستانها با اينكه به قبل از اسلام تعلق دارند اما پس از ورود اسلام به سرزمينهای تركزبان، رنگ و بوی اسلامی گرفتند و در داستان «دلی دمرل» برای نخستينبار ترجمه سوره اخلاص به سبك مفهوم به مفهوم انجام گرفت. پس از آن ترجمه تحتاللفظی شروع شد كه تا سالهای اخير مورد توجه بود و سپس ترجمه جمله به جمله مطرح شد. آخرين نوع ترجمه، ترجمه آكادميك است كه در آن، مترجمان كار ترجمه را از تفسير جدا كردهاند. البته در حال حاضر «مدينه بالجی»، مترجم تركيهای، ترجمه آكادميك را نيز پشت سر گذاشته و ترجمه تحتاللفظی مدرن را بهعنوان جديدترين سبك ترجمه قرآن ارائه داده است.
وی در پاسخ به انگيزه خود از ترجمه قرآن به زبان آذری، عنوان كرد: بعد از فروپاشی شوروی سابق، مسلمانان با آزادی بيشتری توانستند به امور دينی خود بپردازند. در عين حال اين مسلمانان از قرآن فقط اسم آن را میدانستند و تعداد كمی از آنان به عربی تسلط داشتند و به همين دليل امكان فهم درست كلامالله برايشان فراهم نبود. همين امر باعث شد كه نياز به ترجمه قرآن به زبانهای كشورهای مشتركالمنافع احساس شود. در ابتدا شروع به ترجمه كتابهای دينی و آموزشی كرديم و در لابهلای اين كتابها، بعضاً آياتی از قرآن نيز وجود داشت كه هر مترجم به سليقه خود ترجمه میكرد. من با مشاهده اين ترجمههای متفاوت تصميم داشتم كه ترجمهای ارائه دهم كه بهعنوان ترجمه معيار در زبان آذری مطرح شود.
اين مترجم قرآن با اشاره به خاطرهای از سفر حج خود و ارتباط آن با ترجمه قرآن، عنوان كرد: در سفر حج، هميانم را گم كردم. در طواف خانه خدا بود كه با «سيدجواد گلپايگانی» روبهرو شدم و بعد از تعريف ماجرا، از وی درخواست پولی به عنوان قرض كردم و قول دادم كه بعد از سفر اگر بتوانم قرضش را پرداخت میكنم و اگر نتوانستم، رساله پدر بزرگوارشان را به تركی ترجمه میكنم و وی پذيرفت. پس از بازگشت به ايران رساله آيتالله گلپايگانی را به تركی آذری ترجمه كردم كه بسيار مورد توجه اهل علم قرار گرفت و زمانی كه اين ترجمه را خدمت مقام معظم رهبری بردم، ايشان پيشنهاد ترجمه قرآن را به من دادند و من هم با اشتياق فراوان كار را آغاز كردم.
وی اضافه كرد: من تا آن زمان، سوره بقره را ترجمه كرده بودم، اما تصميم گرفتم كه اين ترجمه را كنار بگذارم و با دقت بيشتری كار را از ابتدا شروع كنم. به همين دليل ترجمههای پيشين قرآن به زبانهای تركیتبار را مورد مطالعه و بررسی قرار دادم و پس از اتمام مطالعات علمی، ترجمه آذری قرآن را آغاز كردم. پس از اتمام كار، ترجمه آذری به عنوان كتاب سال در ايران و بهعنوان ترجمه معيار در آذربايجان انتخاب و ده بار تجديد چاپ شد؛ اين كتاب به سه الفبای عربی، سيرليك و تركی قديمی منتشر شده است.
اسماعيلزاده با اشاره به اينكه ترجمههای كلاسيك و معاصر قرآن هر كدام مشكلات خاص خود را دارند، تأكيد كرد: در ترجمههای كلاسيك قرآن، معانی و معادليابیها دقيق بود اما از لحاظ ادبی هيچ جذابيتی نداشت. ترجمههای معاصر هم از نظر شيوايی جذاب هستند ولی از معادليابی و معنی بسيار ضعيفی برخوردارند. در حالیكه برخی آيات قرآن به هنگام ترجمه، متنی ادبی در زبان مقصد را طلب میكنند و خود سورهها به گونهای نازل شدهاند كه در هنگام ترجمه نيز حالتی شعرگونه به خود میگيرند؛ برای مثال سوره مباركه «تكوير» حالتی شعرگونه دارد و مترجم نمیتواند آن را به نثر برگرداند بلكه بايد حالتی شعرگونه در ترجمه ديده شود.
وی در پايان سخنانش دسترسی نداشتن به منابع قديمی را از مشكلات مترجمان قرآن در ايران دانست و توضيح داد: يكی از مشكلات مترجمان در ايران دسترسی نداشتن به منابع قديمی است. برای مثال من برای بررسی ترجمه قديمی تركی قرآن كه در آستان مقدس رضوی نگهداری میشود، با مشكلات فراوانی روبهرو شدم و در آخر هم فقط اجازه دسترسی به دو صفحه از اين ترجمه به من داده شد. مشكل ديگر، بحث توزيع ترجمههای منتشر شده است و متأسفانه نمیتوانيم با مخاطبان ارتباط برقرار كنيم. برای مثال ترجمه آذری قرآن را به آموزش و پرورش استان آذربايجان شرقی ارسال كرديم تا در مدارس تدريس شود، ولی مقامات مسئول طی نامهای عنوان كردند كه در اين استان كسی كه بر زبان تركی آذری نوشتاری مسلط باشد، وجود ندارد!
ميهمان ديگر اين نشست، معصومه يزدانپناه، مترجم قرآن كريم به زبانهای فارسی و انگليسی، بود كه ضمن اشاره به وظيفه مترجمان قرآن، گفت: جوان امروز با معانی قرآن كريم غريبه است و فكر میكند كه اگر معانی برخی آيات به نظرش درست نمیآيد، پس حتماً مشكلی در آيات كلامالله مجيد وجود دارد و در اينجا وظيفه خطير مترجم خود را بهتر از پيش نشان میدهد. مترجم بايد با شناخت نسل امروز، بتواند آيات را بهگونهای ترجمه كند كه در عين جذاب بودن، ساده و روان نيز باشد و ذهن پويای جوانان را برای درك مفاهيم دينی به حركت وا دارد.
وی افزود: من پس از سی سال تجربه در امور قرآنی هنوز هم نمیتوانم ادعا كنم كه حتی آيه مباركه «بسمالله الرحمن الرحيم» را كامل ترجمه كردهام؛ چراكه هربار كه بر سر نماز اين آيه را قرائت میكنم متوجه مفهوم عميقتری از اين عبارت میشوم و معنی جديدتری به ذهنم خطور میكند كه كاملتر از معانی قبلی است.
اين مترجم قرآن با اشاره به انگيزه خود از ترجمه قرآن عنوان كرد: من از يازده سالگی به عنوان مبلغ همراه با روحانيون به روستاهای اطراف قم میرفتم و در آنجا به تدريس قرآن برای كودكان میپرداختم. در همان زمان بود كه اين سؤالات برای من ايجاد شد كه چرا كلمات و آيات قرآن كريم اينگونه ترجمه شدهاند و ذهن جوان و پويای من، با اشكالات زيادی در اين ترجمهها مواجه شد. از همان زمان بود كه علاقه به ترجمه كتاب الهی در من ايجاد شد و پس از سیسال فعاليت در عرصه دينی، تصميم گرفتم تا كلام الهی را به زبانهای فارسی و انگليسی ترجمه كنم.
وی ادامه داد: قرآن كريم با همه كتابهای ديگر تفاوت دارد، پس ترجمه آن نيز بايد متفاوت و خاص باشد. اشتباه برخی افراد اين است كه فكر میكنند قرآن كريم را بايد برای مسلمانانی كه عربی نمیدانند، ترجمه كنند؛ در حالیكه كلام الهی جهانشمول است و ما بايد به تعداد گويشوران در جهان توجه كنيم نه تعداد مسلمانان. امروز بيش از هفت ميليارد انسان بر روی زمين زندگی میكنند پس ما بايد همه آنان را با ترجمههای قرآن مخاطب قرار دهيم.
يزدانپناه ضمن انتقاد از پيچيده كردن بحث ترجمه برای نسل جوان، اظهار كرد: در مورد شرايط مترجم قرآن، همه جا صحبت میشود: آگاهی از زبان مبدا و مقصد؛ آشنايی به علوم قرآنی؛ فقه، ادبيات دينی؛ مراجعه به تفاسير؛ سبكشناسی و غيره..اين شرايط برای كسی است كه بخواهد اثری ماندگار از خود به جای بگذارد ولی برشمردن همه اين شرايط برای نسل جوان و پويايی كه دوست دارد قدم در راه ترجمه كتاب الهی بگذارد، ممكن است وی را از ادامه راه بازدارد. بنابراين نبايد جوانان را از آغاز اين كار ترساند. بايد به جای اينكه مسئله ترجمه قرآن را تا اين حد پيچيده كنيم به جوانان فرصت دهيم كه نظرات خودشان را ارائه كنند و كمكم قدم در راه ترجمه والاترين كتاب جهان بگذارند.
وی اضافه كرد: بايد بدانيم كه به هيچوجه نمیتوان مترجم قرآن تربيت كرد؛ چراكه ترجمه قرآن عشق میخواهد و اگر كسی بدون علاقه و با انگيزههای ديگری وارد اين عرصه شود، نمیتواند در كار خود موفق شود. ولی كسی كه عشق به قرآن كريم دارد با تمرين و ممارست و مراجعه به ترجمهای پيشين و يا اساتيد اين كار میتواند تبديل به يك مترجم قرآنی شود و اين امر ضرورت تشكيل كلاسهای آموزش ترجمه قرآن در مدارس و دانشگاهها را بيش از پيش نشان میدهد.
اين مترجم قرآن به فارسی و انگليسی، در پايان سخنانش با اشاره به مشكلات پيش روی مترجمان قرآن در ايران اظهار كرد: من هر چند صفحه از قرآن را كه به انگليسی ترجمه میكردم، برای تعدادی از اساتيد دانشگاههای انگلستان، كانادا و آمريكا ارسال میكردم تا نظر آنان را درباره سبك نوشتاری متن بدانم و بتوانم متنی امروزی ارائه دهم و در اين مرحله تقديرنامههای زيادی نيز از طرف دانشگاههای مختلف جهان دريافت كردم. پس از پايان كار، محتاج ويراستار بودم و در بين ويراستاران نيز دوست داشتم كه «خرمشاهی» اين كار را به عهده بگيرد ولی وی به دليل مشغله زياد اين كار را نمیپذيرفت. پنج ويراستار مختلف ترجمه مرا ويرايش كردند ولی در پايان از كار راضی نبودم تا اينكه خرمشاهی بالاخره و با اصرار من كار را قبول كرد. پس از حروفچينی نوبت مجوز وزارت ارشاد بود كه با سختیهای زيادی در اين مرحله مواجه شدم. ترجمه من در دفتر ارشاد بود و مصححی برای آن وجود نداشت و به همين دليل، جواز صادر نمیشد تا اينكه اين مرحله را نيز پشت سر گذاشتم و كتابم منتشر شد.