دینداری آزاد از مسلمات قرآنی است
کد خبر: 3695265
تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۶
حجت‌الاسلام سلیمانی عنوان کرد:

دینداری آزاد از مسلمات قرآنی است

گروه حوزه‌های علمیه ــ عضو هیئت علمی دانشکده فلسفه دانشگاه مفید با بیان اینکه اسلام مترقی‌ترین دین است، گفت: دینداری آزاد حق هر فردی و جزء مسلمات قرآنی است؛ از این رو برخی دیدگاه‌های اندیشمندان مسلمان که منتج به رد این انتخاب است، پذیرفته نیست.

دینداری آزاد از مسلمات قرآنی است + نقد برخی سخنان

حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالرحیم سلیمانی در گفت‌وگو با ایکنا؛ با بیان اینکه اکثریت انسان‌ها در گزینش دین آباء و اجدادی اگر به دین برتر نرسیدند معذور هستند گفت: البته این عذر در مرحله دین‌گزینی است وگرنه در مرحله دینداری هیچ انسانی معذور نیست حتی اگر یک میراث وحیانی داشته باشد.

سلیمانی با بیان اینکه دین مردم عرب قبل از اسلام شبیه دین سرخپوستان فعلی و اسکیموها ... در پائین‌ترین درجه دینداری بوده است، عنوان کرد: با این وجود در همان دینداری کسی حق نداشته بر دیگران ظلم و ستمی روا داشته باشد؛ به تعبیر امام علی(ع) به این مضمون که افراد قبل از اسلام، اگر تفقه در دین کرده و تعقل می‌کردند در همان میراث کمرنگ و مغشوش می‌توانستند فرد سالمی باشند و به کسی ظلم نکنند.

استاد دانشگاه مفید با بیان اینکه دینداری مقلدانه بسیار مذموم است ولی دین اکثریت انسان‌ها تقلیدی است و چاره‌ای هم از آن ندارند، تصریح کرد: قرآن مجید دینداری مقلدانه را در آیات بسیار زیادی مطرح کرده است و بیشتر بر مسئله تقلید از آباء و اجداد و عالمان دین را بیان کرده است؛ از جمله در آیه شریفه « اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ»(توبه/31) که در روایتی در ذیل آن از پیامبر آمده است که آیا این عالمان حلال و حرام الهی را تغییر ندادند و شما مردم از آنان تبعیت نکردید؟.

وی با بیان اینکه نمونه‌های تاریخی زیادی نیز در مورد اعمال احبار و رهبان در تغییر دین وجود داشته است و مردم دوره آنان نیز تبعیت محض و بی چون و چرا داشته‌اند، افزود: در آموزه‌های مسیحی وجود دارد که مفسر واقعی کتاب، روح‌القدس است و او هم مطالب را به کلیسا می‌دهد و مردم هم باید اطاعت محض از کلیسا داشته باشند که این مسئله حداقل در دوره قبل از اسلام وجود داشته است؛ در تاریخ هر دو دین یهود و مسیحیت نیز این وجود داشته است که متمردین و مرتدان، مجازات‌های بسیار سنگینی از جمله اعدام داشته‌اند و در یهود کنونی نیز تغییر دین، اعدام است.

سلیمانی با بیان اینکه در میان اندیشمندان مسلمان نیز نظریاتی داریم که معتقد است دینداری مقلدانه واجب است و اگر کسی مقلدانه دینداری نکند مجازات می‌شود، اظهار کرد:  در این صورت این سؤال مطرح است که اگر فردی مسیحی و یهودی بخواهد مسلمان شود و یهودیان او را به مجازات اعدام محکوم کنند آیا می‌توانیم برای آن فرد، حق، قائل و این حکم را محکوم کنیم.

عضو هیئت علمی دانشکده فلسفه دانشگاه مفید تصریح کرد: عمدتا نوجوانان وقتی به سن تکلیف می‌رسند، براساس دین پدر و مادر خود به دینی در می‌آیند و تحقیق آنان در مورد حقانیت دین بعد از 15 سالگی و تکلیف شروع می شود؛ حال اگر چنین فردی تحقیق کرد و به این نتیجه رسید که باید تغییر کیش و دین بدهد و آن را هم علنا اظهار کند براساس گفته این افراد، حکمش اعدام است؛ معنای این سخن آن است که باید دینداری فرد، مقلدانه باشد.

سلیمانی عنوان کرد: براساس بیان این افراد، هم دینداری و هم گزینش دین باید مقلدانه باشد و اگر این طور نباشد حکمش اعدام است؛ یعنی تقلید، امری واجب است و بدتر از آن اینکه تکلیف کنیم که ای نوجوان تو باید در مورد دین خود تحقیق کنی زیرا دین بدون تحقیق به درد نمی‌خورد ولی اگر به نتیجه‌ای غیر از حقانیت فلان دین رسیدی مجازات هم می‌شوی.

سلیمانی بیان کرد: بنده معتقدم که انسان باید در مورد دین خود تحقیق کند و نتیجه آن هر چه باشد میان خود فرد است و خدای او؛ البته اگر کسی هر کجا مرتکب جرمی شد باید مجازات شود ولی دینداری آزاد  از مسلمات قرآنی است و بیش از صد آیه قرآن هم با این فتوا ناسازگار است، ضمن اینکه چنین حکمی با عقل نیز ناسازگار است.

وی با بیان اینکه در میان اندیشمندان و فقهای اسلامی در مورد این بحث(ارتداد) اختلاف نظر و فتوا وجود دارد تصریح کرد: برخی سخن از ارتداد آشکار کرده‌اند در حالی که دینداری امری مخفی نیست که بخواهد آشکار شود؛ یعنی اگر یک مسیحی در جامعه ما مسلمان شد باید دنبال فراگیری مسائل اسلامی خود برود، لذا دینداری ملازم آشکاربودن است ضمن اینکه هر فردی می‌تواند مبلغ دین خود باشد.

سلیمانی با بیان اینکه در قرآن کریم مجازات دنیوی برای ارتداد وجود ندارد و حکم مرتبط در روایات وارد شده است عنوان کرد: در قرآن کریم مطرح شده است که اگر فردی به حقانیت دین خود(اسلام)  پی ببرد و در عین حال از آن رویگردان شد مجازات اخروی دارد .

وی با بیان اینکه بنده تحقیقا اسلام را برترین دین می دانم و در آن تردیدی هم ندارم عنوان کرد: یک بچه وقتی متولد شد باید خودش دینش را انتخاب کند و یا باید از آباء و اجدادش تبعیت کند؟؛ طبیعی است که بچه‌ها تا تکلیف، دینداری مقلدانه دارند اما اگر قرار است خودش دینش را انتخاب کند قطعا باید تحقیق کند.

وی با بیان اینکه اسلام یک مکتب مترقی است و انسان‌ها را آزاد گذاشته است تاکید کرد: اگر نظامی مبتنی بر اسلام ایجاد شد باید قوانینش مطاع از سوی همه شهروندانش باشد و هیچ‌کس حق ندارد نظم این نظام را به هم بریزد البته اینکه در چنین نظامی بگوئیم فرد، حتما باید دین خاصی را انتخاب کند درست نیست و حرف مشهور نیز لزوما مساوی نظر دین نیست.

توضیح

گفتنی است با توجه به طرح مسیله ارتداد باید افزود که حکم ارتداد در میان فقهای اسلام با شرایط خاصی مطرح شده است؛ از جمله مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی در پاسخ به این سؤال که حكم كسي كه از دين مبين اسلام خارج شود چيست؟ آورده است: ارتداد يعني برگشتن از دين اسلام ومرتد دو قسم است:

مرتد فطري: كسى است كه نطفه او در زمان مسلمان بودن پدر و مادر يا يكى از پدر و مادرش بسته شده باشد و بعد از بلوغ اسلام را قبول كرده ، سپس كافر شود.
مرتدّ ملّى: كسي است كه حين انعقاد نطفه او، پدر و مادرش كافر بوده باشند و خودش هم بعد از بلوغ اظهار كفر كند و بعد اسلام را قبول كند و بعد از قبول اسلام از اسلام برگردد.
حكم اين دو نوع مرتد در احكام فقهي از جهاتي با هم متفاوت است

خداوند در سوره بقره آيه 256 مي فرمايد: «در دين هيچ اجباري نيست، و راه از بيراهه به خوبي آشكار شده است.» اما حقيقت آن است كه بسياري از افراد در تفسير اين آيه دچار اشتباه مي‌شوند. اين آيه نه تنها بيان مي دارد كه نبايد در دين اجبار باشد، بلكه بالاتر از آن مي گويد اجبار در دين شدني نيست. اين بيان بسيار دقيق است؛ زيرا اصولاً دين و اعتقاد به عنوان يك امر دروني و قلبي ، قابليت اجبار كردن يا اجباري شدن را ندارد ؛ پس به اين معنا نيست كه در دين و دينداري هيچ نوع اجباري وجود ندارد و يا مي‌شد در دين اجبار باشد اما خدا آن را برداشته؛ دين و اعتقاد مربوط به قلب و درون انسان است. حوزه قلب و دل انسان اصلاً اجباربردار نيست اما ارتداد اصلاً ارتباطي با حوزه اعتقاد فردي ندارد ، بلكه حقيقتي اجتماعي است.

در شريعت اسلام و همه اديان ديگر تبعيت از پدر و مادر معيار اين امر است . مثلا مسلمان زادگان تا زماني كه به سن رشد و بلوغ فكري دست يابند، حكم مسلمان را دارند، يعني از نظر فقهي بچه‏‌هاي پدر و مادر مسلمان به تبعيت از والدين‏شان مسلمان هستند. از نظر حقوقي مسلمان محسوب مي‏‌شوند. از مزاياي اجتماعي در جامعه به عنوان يك مسلمان برخوردار هستند.
اما اين موضوع، غير از اعتقاد به اسلام است. اعتقاد به اسلام نمي‏‌تواند سنتي و تقليدي باشد؛ بنا بر اين هر كسي وقتي به مرحله رشد عقلي و تكليف رسيد، پذيرش اسلام‏ بايد به سبب دليل باشد، نه از روي تبعيت. از اين رو مراجع معظم تقليد در اول توضيح‏‌المسائل مي‏‌نويسند: تقليد در اصول دين جايز نيست.
بنا بر اين فرزندان مسلمانان، دين حقيقي خود را بايد خودشان انتخاب كنند؛ اصولا دين و ايمان به آن كه يك اعتقاد قلبي و دروني است، ممكن نيست تحميلي باشد. از اين رو قرآن مي‏‌فرمايد: «در قبول دين اكراهي نيست». در حقيقت معناي اين آيه بيان يك حقيقت عقلي است. به اصطلاح اين آيه يك گزاره خبري است؛ يعني در دين اكراه و اجبار ممكن نيست؛ نه اين كه اصل اجبار در دين ممكن بود و خداوند دستور داد كه در اسلام اجبار نباشد .

از نظر اسلام تغيير دين به عنوان امري شخصي و دروني، حقيقتي مورد تأييد و قابل قبول و غير قابل انكار است؛ اما از اين جهت كه افكار عمومي و ايمان مردم را متزلزل مي‏‌كند، اظهار آن روا و شايسته نيست. به همين دليل، اسلام با وجود يك سري شرايط، با شخص مرتد، يعني فردي كه دين خود را تغيير داده و در برابر دين قبلي خويش موضع انكاري گرفته، برخورد مي‏كند؛ در اين حال، اگر فرد باور خود را رواج ندهد و به امنيت فكري و فرهنگي جامعه آسيبي وارد نكند، به او كاري ندارد و حكم ارتداد نداشته و عقيده‏اش نزد خودش محترم است.

captcha