غلامعباس سرشور خراسانی، از گروه مؤلفان کتاب درسی قرآن پایه اول، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا درباره محتوای کتاب قرآن پایه اول گفت: من نه قاریام و نه حافظ قرآن، اما معلمم و در حوزه روانشناسی علاوه بر مطالعات دانشگاهی، مطالعات آزاد هم داشتهام و در مؤسسه تربیتی نیز تدریس کردهام؛ از این رو میدانم که یادگیری باید براساس روانشناسی رشد باشد و کتاب یاد شده نیز بر همین اساس تدوین شده است.
وی افزود: به سفارش شورای عالی قرآن، کتابی را ویژه مدرسان قرآن تدوین کردم که در آن به موضوع روانشناسی رشد و یادگیری توجه ویژهای شده است. در حالی که در اغلب کتابهایی از این دست، توجهی به این موضوع نمیشود. از این رو تعلیم قرآن فنی جدا از اجرای آن است، یعنی در تعلیم قرآن فنون، اصول، قواعد و قوانین رشد و یادگیری در نظر گرفته میشود.
روش آموزش اساتید قرآن بر مبنای روانشناسی رشد نیست
سرشور خراسانی با بیان اینکه اساتید قرآن یا هیچ مطالعهای ندارند و یا اگر دارند، چندان عمیق نیست، ادامه داد: از نزدیک اساتید قرآن را میشناسم و از افراد مخلص و دلسوز هستند، اما آموزش آنها براساس روانشناسی یادگیری و رشد نیست، در حالی که روش آموزش قرآن در مدارس کاملاً به روش فعال بوده و دانشآموزمحور است و در مبانی روش تدریس قرآن نیز تأکید شده که معلم به هیچ وجه نخواند تا بچهها بدون نگاه کردن به کتاب فقط تکرار کنند، بلکه باید از آنها بخواهد که به کتاب نگاه کنند؛ چراکه چشم نقش مهمی در آموزش و بازشناسی اعراب و علائم دارد.
وی تصریح کرد: کتابی درباره روانشناسی خواندن دارم که 200 صفحه از این کتاب 700 صفحهای به جایگاه چشم در خواندن پرداخته است. چشم مهمترین نقش را در خواندن دارد، در حالی که در آموزش قرآن اغلب به این موضوع توجه نمیشود، یعنی معلم خود میخواند و بچهها تکرار میکنند یا نوار پخش میشود و دانشآموز بدون دقت و بازشناسی علائم و اعراب، طوطیوار و تقلیدگونه از معلمش میخواند؛ از این رو فقط متنی را که معلم یاد میدهد، میتواند بخواند و توانایی خواندن متنی خارج از کتاب را ندارد. در حالی که مهارتی را که در یک سوره آموخته میتواند در سورههای دیگر نیز از آن استفاده کند.
این معلم قرآن تأکید کرد: نمیگویم گوش در آموزش قرآن نقشی ندارد، اما در ابتدا باید توانایی بازشناسی اعراب را پیدا کند و در این زمینه باید چشم درگیر باشد. به همین دلیل باید لوحهها مورد استفاده قرار گیرد، در حالی که اگر از اغلب کلاسهای قرآن بپرسید خواهید دید که این لوحهها تدریس نمیشود. در صورتی که مبنای این روش چشم است و معلم نباید به تنهایی بخواند. اگر معلم بخواند کار خراب میشود و اگر نخواند و مهارت خواندن اعراب را به کودک آموزش دهد، کودک میتواند در پایان کلاس همه قرآن را بخواند. من در سالهایی که آموزش میدادم همین طور بود؛ چندان روان نه، اما آرام و بدون غلط میخواندند.
محور اصلی آموزش همچون گذشته روخوانی و روانخوانی قرآن است
وی در ادامه بیان کرد: در این کتاب با تغییرات موجود، به لوحههای آموزشی توجه شده و با تهیه این لوحهها، براساس عبارات قرآنی کتابهای درسی اول تا سوم ابتدایی، بر کیفیت آموزش روخوانی افزوده شده است. همچنین در این راستا به آموزش قرآن به صورت جامع نگریسته شده و به جای توجه صرف به آموزش روخوانی و قرائت، به آموزش مفاهیم اولیه و پیامهای قرآنی و زیباخوانی آیات پرداخته شده است. البته همچون گذشته محور اصلی آموزش همان روخوانی و روانخوانی قرآن کریم است. در این کتاب کسب مهارتهای عملی در خواندن قرآن کریم مورد توجه جدی است و دانشآموزان با کسب این مهارت با کل مصحف شریف مرتبط و مأنوس میشوند؛ از این رو استفاده از صفحاتی از قرآن کریم در کتابهای درسی و نیز استفاده از قرآن کامل در کلاس درس به عنوان یک فعالیت آموزشی در برنامه جدید وارد شده است.
سرشور خراسانی تصریح کرد: تصمیمگیرندگان در مدارس اغلب با مبانی آموزش قرآن آشنایی ندارند و به راحتی میگویند، مگر در دوران آموزش ابتدایی لوحه داشتیم، بدون لوحه توانستیم بخوانیم. اما آیا چند درصد از یک کلاس توانستند به راحتی آموزش ببینند و بخوانند. همین میشود که اکنون بسیاری از دانشجویان و حتی اساتید هم نمیتوانند قرآن را روخوانی کنند. در حالی که روش آموزشی مورد نظر در قرآن پایه اول سبب میشود اغلب دانشآموزان بتوانند بخوانند. این روش آزمایش شده است. روشهایی در کتابهای برخی از اساتید قرآن که خود قاری و حافظ و از افراد موفق در حوزه قرآن بودند، حالا طراح برنامه درسی قرآن شدهاند. من همه آنها را خادم قرآن میدانم که عمر خود را در راه قرآن مصرف کردهاند، اما روش آموزش آنها چندان کاربردی برای دانشآموزان ندارد.
این معلم باسابقه قرآن در ادامه درباره چرایی آموزش قرآن از پایه اول بیان کرد: کودک وقتی یک کلمه را به سختی میخواند، بسیار خوشحال میشود و احساس میکند مهارتهایی را کسب کرده، چراکه تازه به دنیای خواندن قدم گذاشته است. البته این شور و شعف در دانشآموزان کلاسهای دوم و سوم وجود ندارد؛ بنابراین با این شور و شعف به ادامه یادگیری و خواندن علاقهمند میشوند؛ از این رو از این نکته روانشناسی استفاده کردیم. از سوی دیگر ذهن کودک در کلاس اول درگیر خواندن و یادگیری است و در فارسی ذهن آنها با اعراب و علائم درگیر نیست و کلیخوانی میکند، اما در عربی باید چشمش به اعراب عادت کند و تمرکز بر اعراب داشته باشد تا بتواند به درستی بخواند. از این رو با در نظر گرفتن این موارد آموزش قرآن از پایه اول آغاز شد.
تأخیر بیدلیل آموزش قرآن را با تدریس در پایه اول برطرف کردیم
وی ادامه داد: آغاز آموزش قرآن در پایه اول، تأخیر بیدلیل در آموزش قرآن را برطرف کرد و همچنین دو سال به آموزش قرآن در دوره ابتدایی افزوده شد و مبنای آموزش روخوانی، سوادآموزی فارسی قرار گرفت. یعنی دانشآموزان از پایه اول ابتدایی به دنبال فراگیری حروف و حرکات فارسی بدون هیچ آموزش جدیدی خواندن برخی از کلمات، عبارات و آیات ساده قرآن را آغاز میکنند، در حالی که قبلاً در پایه سوم ابتدایی دانشآموزان مجدداً حروف و حرکات را یاد میگرفتند، اما با توجه به شیوه جدید دانشآموزان دچار تکرار نمیشوند.
وی گفت: نکته اساسی این کتاب و تفاوت آن با کتابهای دیگر این است که آموزش جامع تدوین کردیم. آموزش جامع برآیندی برای کسب توانایی و فهم و درک، تدبر، آشنایی با مفاهیم قرآن و انس دائمی و بهرهگیری دائمی از قرآن برای ارتقای ایمان و عمل صالح است. اشعاری هم که در این کتاب آمده مضمون سورههایی است که دانشآموزان میخوانند و مفهوم کلی آیات آمده نه ترجمه دقیق آنها؛ از این رو سبب میشود دانشآموز ارتباط بهتری با سورهها برقرار کند.
سرشور خراسانی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه با توجه به اهمیت موضوع این دروس، آیا در دورههای تربیت معلم روش تدریس قرآن جزء دروسی نیست که باید بگذراند؛ بیان کرد: نه، چند سال پیش که در دانشگاه تربیت معلم تدریس میکردم، چنین دروسی نبود و اغلب کسانی که تدریس میکنند روحانیونی هستند که دکترای علوم قرآنی دارند و یک ساعت هم در کلاس درس ابتدایی حضور نداشتهاند و بچهها را نمیشناسند. سختترین کلاس ما با مدرسان تربیت معلم بود. بسیار جبهه میگرفتند. فردی که دوره تربیت معلم دینی را میگذراند، چند ساعت روانشناسی یادگیری را میگذراند؟ هیچ! حال این فرد چطور میتواند تدریس کند. نه دانشآموز را میشناسد، نه تعامل با دانشآموز را میداند و از نه روش فعال و نه همیاری آگاه است.
عموم معلمان با علم آموزش قرآن آشنا نیستند
این معلم قرآن افزود: ما چندین بار این موضوع را مطرح کردیم که چرا فردی که میخواهد قرآن یا تعلیمات دینی را تدریس کند، روش تدریس ندارد و یا برای تدریس آن دورهای را طی نمیکند. چرا مثلاً درس ریاضی چندین واحد تدریس دارد. در دورههای تربیت معلم، دانشجویان اصرار میکردند که به جای روش تدریس پروژه بگذرانند، پروژهای که از اینترنت و ... پیدا میکردند تا نمرهاش را بگیرند. این فرد فردا معلم میشود. من چندین سال تدریس داشتم. تمام زوایای کلاس را میشناسم، مطالعه آزاد روانشناسی داشتم، تدریس تربیت کودک داشتم، روانشناسی یادگیری خواندهام، هیچ جسارتی به معلمان نمیکنم، اما با وجود دلسوزی، اغلب آنها علم آموزش قرآن را ندارند.
این عضو هیئت علمی مؤسسه فرهنگی «رهپویان کمال اندیشه» در ادامه اظهار کرد: من و آقای مسعود وکیل بحثهای بسیاری با مسئولان مربوط در وزارت آموزش و پرورش داشتیم که مسئول درس قرآن هم مانند درسهای دیگر معاون آموزشی باشد نه پرورشی . اما تصور و باور اشتباهی وجود دارد که قرآن از جنس پرورشی و نه آموزشی است و آن اندازه که برای ریاضی و فارسی و ... حساسیت وجود دارد، برای درس قرآن این حساسیت وجود ندارد. مدارس و ادارات افتخار میکنند که معلم قرآن را از خارج از آموزش و پرورش میآورند. این سؤال مطرح است که چرا برای درسهای دیگر این کار انجام نمیشود. آیا فردی که میآید مبانی آموزش قرآن را میداند؟ چرا معلم پرورشی باید قرآن تدریس کند؟ چرا از او نمیخواهند که ریاضی تدریس کند؟
چطور یک داور بینالمللی به خود اجازه نوشتن کتاب تدریس قرآن میدهد
وی گفت: کسانی که در برنامهریزی آموزش قرآن کشوری نقش دارند، کسانی هستند که متخصص آموزش قرآن نیستند، خادم قرآن هستند، اما کتابهایشان براساس مبانی آموزشی نیست و چون داور بینالمللی بوده به خود جرئت میدهند یک کتاب روش تدریس قرآن نیز داشته باشند. آیا مفاهیمی که از این کتابها به کودک آموزش داده میشود او میفهمد؟ مفاهیمی چون اخفا، ابدال، غنه و ... انتزاعی است. آیا این مفاهیم را میفهمد؟ یک عده خاص میتوانند به این صورت آموزش ببینند، اما این برای همه دانشآموزان کاربرد ندارد. به عنوان مثال در یک مدرسه چند قاری پرورش مییابد. چرا آموزش تعداد اندک را به کل دانشآموزان تعمیم میدهیم؟ این آموزش باید در جای خودش باشد.
وی یادآور شد: در اغلب مدارس، کتاب قرآن را کنار گذاشتهاند و کتاب دیگری تدریس میکنند. در حالی که اگر نقدی هست باید بیان شود و اگر اشکالی هست باید برطرف شود. متأسفانه اغلب معلمان روش تدریس را نگاه نمیکنند و براساس حجم میگویند که زیاد است. اگر مسئولان توجیه شوند و قرآن را جدی بگیرند و به عنوان یک درس آموزشی که دارای قواعد آموزش و فرایند یادگیری است، مشکل حل خواهد شد. وقتی قرآن هفتهای یک بار تدریس میشود، دانشآموز چطور میخواهد یاد بگیرد و یا وقتی دو ساعت پشت سر هم درس قرآن میگذارند، کودک چطور میخواهد یاد بگیرد. این موضوع باعث خستگی و دلزدگیاش خواهد شد.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام