به گزارش ایکنا؛ برنامه هفتگی درسهایی از قرآن با سخنان حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی پنجشنبه، 23 خرداد، با موضوع «تأکید دین بر بهرهگیری درست از دنیا» از شبکه اول سیما پخش شد.
عناوين درسهای از قرآن این هفته دستورات دین برای زندگی بهتر، حکومت بر اساس مصلحت، نه تحکّم و زورگویی، اعتدال میان خنده و گریه، مذمت دنیادوستی و دنیاپرستی، خطر تخریب محیط زیست از نگاه قرآن، نابودی زمین، به خاطر اسراف و تبذیر و کسب درآمد برای زندگی بهتر بود. در ادامه مشروح برنامه این هفته درسهایی از قرآن را میخوانید؛
«بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمین، بعدد ما احاط به علمه»
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
در جلسه قبل بحث بود که آیا دین مانع ماست یا راهگشای ماست؟ چه کمال و ارزشی است که در سایهی دین نمیتوانیم به آن برسیم و اگر دین نداشتیم، بی دینها بودند، لا ابالیها و آدمهای فاسق، آنها موفقتر هستند. آخر بعضیها فکر میکنند دین یک بار است. دین اهرم است، بار نیست. آنجا که اسلام محدودیت کرده است، محدودیتها ارزش است. شما جوراب که پایت میکنی پایت را محدود میکنی. پایت را که در کفش میکنی پایت محدود میشود اما این محدودیتها برای حفظ پای شماست. لباس هم که آدم میپوشد محدود میشود ولی خوب این محدودیت جلوی سرما، گرما، حوادث، کجا دین محدودیت نابجا کرده است؟ چه کمالی است که در دین نیست و جای دیگر هست؟ بله گاهی وقتها آدم نمیفهمد.
دستورات دین برای زندگی بهتر
نمیدانم این را گفتم یا نگفتم. اسلام میگوید: گوشت خوک نخور. تمام! مسلمانها نخوردند و غربیها خوردند. چند سال پیش، چند دهه قبل اینها متوجه شدند که گوشت خوک دو رقم کرم کدو و کرم ترشین تولید میکند و این برای انسان ضرر دارد. گفتند: گوشت خوک نخورید. یعنی غربیها هم مثل مسلمانها شدند. بعد از مدتی دوباره گفتند: بخوریم. گفتند: چه شد دوباره بخوریم؟ گفتند: در فلان درجه حرارت کرمش را میکشیم. از اسلام میپرسیم: قرآن تو که میگویی گوشت خوک نخور، در فلان درجه کرمش را کشتند، میگوید: کرمش را چند سال است نفهمیدی؟ من هزار و چهارصد سال پیش گفتم: نخور، تو چهل سال، پنجاه سال پیش فهمیدی کرم دارد. حالا باز میگویی کرمش را میکشیم. ممکن است یک عیب دیگر داشته باشد که همینطور که کرمش را 1400 سال نفهمیدید، ممکن است مشکلات دیگر داشته باشد که هزار و... بگویید... چهارصد سال دیگر بفهمیم. ما که نمیتوانیم علممان را، احکام خدا را با علم خودمان قد بزنیم. چرا اسلام گفته چه، چرا اسلام گفته چه؟ ما چه بلد هستیم؟ قرآن میگوید: همه شما با هم یک ذره سواد دارید. «وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا» (اسراء/85) نمیدانیم. آن کسی که خوک را خلق کرد، مرا هم خلق کرد، گفت: این گوشت خوک وارد این بدن نشود. فهمیدیم فهمیدیم، نفهمیدیم نفهمیدیم.
یک نکته برای شما بگویم. سه رقم دستور داریم: فوق عقل، ضد عقل، طبق عقل، این را یاد بگیرید. برای مباحثه خوب است. یکوقت میخواهید با کسی حرف بزنید، سه رقم دستور داریم. فوق عقل، طبق عقل، ضد عقل. در اسلام دستوری ضد عقل نیست. هیچ جای اسلام شما نمیتوانی بگویی: این دستور ضد عقل است. اما لازم نیست اگر ضد عقل نبود طبق عقل ما باشد، ممکن است یک چیزی فوق عقل ما باشد. بعداً معلوم شود. اصلاً ممکن است بعد هم معلوم نشود.
ممکن است بعداً بفهمیم. چند نمونه دیروز گفتیم که اسلام مانع صنعت نیست. مانع انحراف است. اسلام مانع سینما نیست، مانع فیلم بد است. مانع پرواز نیست، مانع بمباران است. مانع علم نیست، مانع کودک کشی است. مانع اختراع نیست، مانع انحصار است. مانع قدرت نیست، مانع ظلم است. تا اینجا گفتیم، امروز در این جلسه باقیاش را بگوییم.
حکومت بر اساس مصلحت، نه تحکّم و زورگویی
اسلام مانع حکومت نیست، مانع تحکم است. فرق بین حکومت و تحکم چیست؟ در خانه مرد حکومت دارد اما حالا مرد که حکومت دارد حق تحکم هم دارد؟ باید اینها را جدا کرد. حکومت چیست و تحکم چیست؟ حکومت یعنی تدبیر، حاکم اسلامی یعنی امور مسلمانها را تدبیر میکند، مدیریت کردن. مرد حق دارد در خانه حکومت کند یعنی طبق عقل مدیریت کند. اما حق دارد تحکم کند و به زنش زور بگوید؟ تحکم یعنی زور بگویی. بله طبق عقل دستور بده و بگو: مصلحت این است. به این دلیل قبول است اما چون من مرد هستم و تو زن هستی، باید گوش به حرف من بدهی، نه! این زور میگویی. منطق در چشم هست. مدیریت براساس منطق روی چشم، مدیریت براساس زور ممنوع!
خدا در قرآن میگوید: حکومت برای انبیاء است. «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ» (ص/26) یا داود، به حضرت داود میگوید: «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ» تو حکومت دستت است. ما چند پیغمبرمان حکومت داشتند، حضرت سلیمان حکومت داشت. حضرت داود حکومت داشت، حضرت یوسف حکومت داشت. ذوالقرنین حکومت داشت. حکومت بد نیست، تحکم بد است. زور بد نیست، ظلم بد است. تفاوت بد نیست، تبعیض بد است. فرق بین تفاوت و تبعیض چیست؟ تفاوت یعنی شرایط مختلف، برنامههای مختلف، شما لیوان را از این طرف گذاشتی معمولی، درونش آب میریزند. شیر، چای و شربت میریزند. اما اگر لیوان را دمر کردی هیچی درونش نمیریزند. نباید گفت: آقا چرا در آن لیوان ریختی و در لیوان ما نریختی، خوب او لیوانش را صاف گرفته بود و لیوان تو دمر بود. همه جا یکسان بودن عدالت نیست، مثلاً اگر یک دبیر بگوید: چون من معلم عادلی هستم از دم به همه شاگردها هفده بدهد، این خل بازی است. این عدالت است؟ یا یک پزشک در بیمارستان بیاید و بگوید: من پزشک هستم، به همه یکی سرم بزن! عه.... نه من میخواهم عادل باشم، همه یکسان! اصلاً بعضی جاها اگر همه یکسان باشند خل بازی است. همه مریضها یکی یک سرم بزنند. همه شاگردها نمره هفده، این خل بازی است و باید تفاوت باشد. «أَ فَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ» (سجده/18) مؤمن و فاسق یکسان باشد... آن کسی که درست میرود با کسی که کج میرود یکسان باشد؟ «أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدى» (یونس/35) تحکم مثل چه؟ مثل اینکه میگوید: «وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ» (هود/59) حکومت خوب و تحکم بد، زور خوب... چه شد؟ ظلم بد.
حضرت موسی ماشاءالله یک بازویی داشت، یک سیلی در گوش یک نفر زد، فوری مرد. آیه قرآن میگوید: «فَوَكَزَهُ مُوسى فَقَضى» (قصص/15) سیلی زد و مُرد. حضرت امیر در قلعه خیبر را یک دستی گرفت و کند. چهل تا زورمند نمیتوانند، زور خوب است، ظلم بد است. شادی خوب است، غفلت بد است.
اعتدال میان خنده و گریه
قرآن برای خنده میگوید: «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى» (نجم/43) خدا هم میخنداند و هم میگریاند. ما فقط گاز اشک آور نیستیم که بگریانیم. مواردی خنده و مواردی گریه. ولی بد مستی بد است. «لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ» (قصص/76) فرح یعنی بدمستی، شادی خوب است و بد مستی بد است.
یک کسی نزد پیغمبر آمد و یک مقدار خرما آورد و گفت: این هدیه است. دست شما درد نکند، خرما را که خورد به پیغمبر گفت: پولش را بده. پیغمبر خندید و بعد گاهی که خسته میشد، میگفت: گاهی آن عرب میآمد و مرا میخنداند. گاهی آدم باید بخندد. خنده درمانی اصل است کما اینکه گریه هم اصل است. بعضی اگر گریه نکنند به مرضهای خطرناکی ممکن است مبتلا شوند. گریه سر جایش و خنده هم سر جایش، داشتن بد نیست، دل بستگی بد است. قرآن میگوید: دنبال پول بروید. «فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» (جمعه/10) قرآن میگوید: روز جمعه هم کار را تعطیل نکنید. تا قبل از نماز جمعه مشغول کار شوید. «إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا» (جمعه/9) صدای اذان نماز جمعه که شد، با دو به نماز جمعه بروید. «فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ» نماز جمعه که تمام شد فوری بروید مغازه را باز کنید. دنبال پول بروید، امام باقر بیلی داشت، مشغول کشاورزی اطراف مدینه بود. یکی گفت: بروم امام باقر را نصیحت کنم که تو پسر پیغمبر در این هوای داغ چرا اینقدر دنبال دنیا هستی؟ آمد نصیحت کند، امام باقر فرمود: من دنبال دنیا نیستم، خرجی زن و بچه عبادت است.
مذمت دنیادوستی و دنیاپرستی
دنبال دنیا بروید اما وابسته نشوید. قرآن یک آیه دارد میگوید: تو حیف هستی، همه هدفت دنیا باشد. «أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا» (توبه/38) تو خودت را به دنیا فروختی؟ دنیا زودگذر است. دنیا قلیل است. تو انسان هستی و دنیا جماد است. جماد باید عقب انسان برود نه انسان عقب جماد برود. دنیا خوب است و دنبالش هم برو، دستور قرآن است میگوید: «وَ ابْتَغُوا» (بقره/187) امر است، دنبال پول بروید اما میگوید: اسیر پول نشو. تفریح خوب است. پچههای یعقوب گفتند: با چه برنامهای یوسف را از پدر جدا کنیم؟ گفتند: تفریح، اگر بگوییم: ما میخواهیم ورزش برویم، یوسف هم بیاید با ما به ورزش برویم، ورزش یک دلیل عقلی و منطقی است و هیچوقت یعقوب نمیگوید: نخیر! بچه ورزش و تفریح نمیخواهد. آمدند نزد پدر و به پدر گفتند: «أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً يَرْتَعْ وَ يَلْعَبْ» (یوسف/12) یوسف را فردا بفرست با ما بیاید، «یَرتع» بچرد، تاب بخورد. «یلعب» بازی کند. حضرت یعقوب هم تسلیم شد. یعنی نیاز نوجوان به ورزش به قدری قوی است که یعقوب هم بچهاش را تحویل داد و گفت: او را ببرید.
میگوید: دنیا خوب است به شرط اینکه مغزش را ببینید. «يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ» (روم/7) ظاهر را میبینی، مغزش را هم ببین. قرآن گله میکند و میگوید: بعضیها، ما در فارسی میگوییم: فلانی عقلش در چشمش است. بعضی فقط ظاهر را میبینند،«يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ» توجه به دنیا خوب است اما غفلت از آخرت بد است.
خطر تخریب محیط زیست از نگاه قرآن
تخریب بد است، «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ» (روم/41) قرآن میگوید: این بشر هم دریا را خراب کرد و هم زمین را خراب کرد. جای دیگر میگوید: «لِيُفْسِدَ فِيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَساد» (بقره/205) اینها آیه قرآن است که خوانده میشود. یعنی بعضی انسانها تخریب میکنند، تخریب حرام است.
من نگران این آیه هستم، «وَ أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ» (انبیاء/9) خدا گفت: ما کسانی را که اسراف میکنند به هلاکت میاندازیم. در برق اسراف میکنیم. یک عده منزل امام نشسته بودند، امام اتاق دیگر بود. امام آمد دم اتاق پرده را کنار کرد و اینها را دید و رفت. گفتند: امام اینجا آمد، کار داشت؟ گفتند: نه، امام فکر کرد لامپ بیخود روشن است، آمد لامپ را خاموش کند. چرا ما باید به جایی برسیم که وزیر مملکت بیاید بگوید: هر خانهای یک لامپ خاموش کند؟ این سفارش نمیخواهد، خودمان باید خاموش کنیم.
نابودی زمین، به خاطر اسراف و تبذیر
یکی از مسئولین چین سر سفره غذا که میخورد یک دانه برنجش ریخت. این یک دانه را برداشت خورد، ایرانی یک خرده به او نگاه کرد و گفت: نگاه نکن، ما بیش از یک میلیارد آدم هستیم، هرکس یک دانه برنج اسراف کند، میدانی چند کیلو میشود؟ یکی یک لامپ خاموش کند، مشکل برق حل میشود. وضو میگیری شیر را باز کن و ببند، این شیر را باز میکند و همینطور وضو میگیرد و همینطور آب میرود. دوش را باز میکند و صابون میزند. بابا صابون بزن و بعد دوش را باز کن. حدیث داریم با ده سیر آب باید بتوانید وضو بگیرید. اگر بیشتر مصرف میکنید اسراف میکنید. حدیث داریم با سه کیلو آب میتوانید، البته کیلو و اینها در روایت نیامده است ولی چیز میکنند... معادل سازی میکنند که این مسأله این است. در ساختمان چقدر اسراف میشود؟ به اسم دین چقدر اسراف میشود؟ اصلاً بعضی نذرهای ما غلط است. میگوید: نذر کردم جلوی هیأت گاو بکشم. نذرت غلط است. چون در خیابان گاو بکشی خیابان خونی میشود و باید کلی شیلنگ بگیریم و خانه را بشوییم. نذرت غلط است. نذر کن گاو بکش اما چرا در خیابان؟ یک جایی که مصرف آبش کم باشد.
اسراف در دارو، اسراف در ماشین، اسراف در سخنرانی... تو میتوانی همه حرفهایت را در یک ربع بزنی، در بیست دقیقه بزنی، چرا یک ساعت و نیم لفت دادی؟ جمعش کن، مردم حوصله ندارند. قدیم مردم میپختند و بعد بی حوصله شدند از رستوران غذا خریدند. بی حوصلهتر شدند ساندویچ خریدند، بی حوصلهتر شدند آب میوه میخورند و دیگر حوصلهی جویدن ندارند. خنده داریم و بد مستی نداریم. دنبال پول برو و پول جمع کن، جمع کردن پول خوب است اما کنز بد است. قرآن میفرماید: به این میرسیم...
امیرالمؤمنین فرمود: «لَوْ لا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَي النَّاسِ» (نهج البلاغه، خطبه 200) به حضرت علی گفتند: سیاست تو مثل معاویه نیست. فرمود: سیاست خوب است، حقهبازی بد است. معاویه حیله میکند. اگر برای حیله نبود من هم بلد هستم چه کنم.
کسب درآمد برای زندگی بهتر
درآمد، اسلام مانع درآمد نیست. حتی گفته اگر اینجا زندگی نمیگردد جای دیگر برو. «وَ مَنْ يُهاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُراغَماً كَثِيراً وَ سَعَةً» (نساء/100) آیه قرآن است، میگوید: اگر در یک منطقه چرخت نمیچرخد بلند شو به یک منطقه دیگر برو. روی میخ نشسته میگوید: آخ، بلند شو برو آن طرف بنشین. بندرعباس داغ است، خوب بندرعباس داغ است، ملایر برو. همه نمیتوانند بروند، آنهایی که میتوانند بروند. حوزههای علمیه، مدارس میتوانند جا به جا شوند. اصلاً چه کسی گفته تابستان روز درس بخوانیم؟ اشکال دارد دانشگاهها و مدارس تابستان شبها درس بخوانند؟ ساعت ده شب تا دو بعد از نصف شب، مگر خمیرگیرها سحر بلند نمیشوند؟ جایت را عوض کن، زمانش را عوض کن، کتابت را عوض کن. گاهی اگر مدیریت زمان نباشد میدانی چند میلیارد پول آتش میگیرد؟ بچه مدرسه میآید صبحانه خورده، دیشب خواب هم کرده، صبحانه هم خورده است. میآید مدرسه ساعت اول میگویند: ورزش، تا شکم پر است میدوانند. ساعت دوم میگویند: نقاشی، خطاطی، دم ظهر که میشود میگویند: ریاضی، مخش که خسته شد، میگویند: ساعت ریاضی. آخر سال نتیجه این است که بچه در ریاضی و زبان و بعضی درسها شکست میخورد. چرا؟ برای اینکه برنامه آموزشی غلط بود. آنوقتی که شکمش سیر بود دواندند وقتی گرسنه شد، گفتند: بنشین ریاضی یاد بگیر. ما بلد نیستیم چه کنیم. بعضی مردم بلد هستند.
این قمصر کاشان فصل گل که میشود دیگها را برمیدارند گلاب میگیرند. خوب فصل گل یک ماه بیشتر نیست. یک ماه فصلی که گذشت، عرق بیدمشک میگیرند، عرق بیدمشک یک ماه، عرق نعنا میگیرند. بیست رقم عرقیات درست میکنند. باید از زمانها استفاده کنیم. بلد نیستیم. تا نفت داشته باشیم همین بساط را داریم. ما باید یک مدتی احساس کنیم چیزی نداریم یک خرده عقلمان را به کار بیاندازیم و استفاده کنیم.
از زمین بیشتر می شود استفاده کرد. از آب بیشتر میشود استفاده کرد. از برق میشود استفاده کرد. خدایا تو خودت میدانی ما چقدر هدر رفتیم. روزها، دقیقهها، ساعتها، ماشینها، داروها، کاغذها و مقواها، چقدر هدر رفتیم، آنچه تا حالا از نعمتهای تو را هدر دادیم و اسراف کردیم که گناه کبیره است، هدرهای گذشته ما را ببخش و بیامرز، از الآن تا ابد علم و عقل و دینی به ما بده که هیچ یک از نعمتهای تو را هدر ندهیم.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
سوالات این هفته
1- بر اساس قرآن بهره انسان از شناخت حقایق دنیا چه میزان است؟
1) اندک
2) بسیار
3) هیچ
2- آیه 26 سوره صاد به چه امری اشاره دارد؟
1) حکومت حضرت داود
2) رسالت حضرت داود
3) هر دو مورد
3- قرآن، درباره روز جمعه چه دستوری میدهد؟
1) تعطیلی کار در روز جمعه
2) تعطیلی کار، هنگام نماز جمعه
3) انجام کارهای خانه در روز جمعه
4- آیه 41 سوره روم از چه کاری مذمت میکند؟
1) تخریب محیط زیست
2) اسراف در زندگی
3) کسب و کار حرام
5- آیه 100 سوره نساء، به کدام راه توسعه در زندگی اشاره دارد؟
1) کسب علم و دانش
2) کسب تجربه و مهارت
3) هجرت و مسافرت
علاقهمندان میتوانند از طریق بخش مسابقات سایت www.Qaraati.ir و یا صرفاً ارسال اعداد گزینه صحیح به صورت يك عدد پنج رقمی،از چپ به راست(مانند ۲۳۱۲۳) به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۱۱۴ در این مسابقه شرکت کنند.
انتهای پیام