به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «حسین بن علی(ع) در آیینه عرفان، کلام و اندیشه سیاسی» شب گذشته، دوم مهرماه، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در سالن مرکز همایشهای بینالمللی مرکز اسناد و کتابخانه ملی برگزار شد.
احمد پاکتچی، رئیس بنیاد دانشنامهنگاری و پژوهشکده نهجالبلاغه، در این نشست با موضوع «اندیشه کلامی امام حسین(ع)» به ایراد سخن پرداخت و بیان کرد: با وجود اینکه احادیث منقول از امام حسین(ع) در حوزه عقاید و کلام محدود هستند، به طور کلی از ایشان احادیث محدودی داریم، اما دستاورد، بسیار جالب است. قبل از اینکه وارد این احادیث بشوم، باید تجربه خود را به عنوان یک شیعه در مورد امام حسین(ع) عرض کنم و آن هم اینکه امام حسین(ع) را بیشتر با عاشورا میشناسیم و گویی تمام دوران حضرت(ع) در عاشورا فشرده شده و چندان هم نمیشود برای این دیدگاه ما را مورد تخطئه قرار داد. اگر هم جای تخطئه باشد، ولی یک حقیقتی نیز پشت این قضیه نهفته است و آن اینکه هر امامی در امامت خود شیوه و اقتضای حالی داشته و جامعه در آن عصری که امامت کرده در یک وضعی بوده است. بنابراین طبیعتاً از هر امامی انتظار میرفته که متناسب با فضای آن عصر عمل کند.
انتقال باورهای کلامی در احادیث اندک
وی گفت: اگر بخواهیم در بین ائمه اطهار(ع) شخصیتهایی را معرفی کنیم که بیشتر مرد عمل باشند تا سخن، شاید یکی از چهرههای شاخص آنها، امام حسین(ع) است و بیشتر از امام حسین(ع) عمل دیدهایم و نه سخن. شاید فکر میکردیم که اگر چند جلد اصول عقاید از امام حسین(ع) داشتیم، میشد بحث مفصلی ارائه کرد، اما این نیز یک نوع ارائه کردن باورهای کلامی است که با احادیث اندک صورت گرفته است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: حدیثی داریم که فرمود: «لا یکمل العقل الا باتباع الحق». مباحث کلامی را با عقل شروع میکنیم و بسیاری از کتب کلامی ما که شروع میشوند نیز این طور هستند که بعد از بسمالله وارد مباحث نظری و عقلی میشوند. در بین ما شیعیان این یک مسئله جاافتاده است که اگر در مباحث عملی تقلید داریم، اما در مباحث عقاید تقلید نداریم. بنابراین باید بحث را با عقل شروع کنیم و این عبارت منقول از امام حسین(ع) بسیار مهم و گویاست که «عقل کامل نمیشود مگر با پیروی کردن از حق».
پاکتچی در ادامه افزود: در تعبیر مضاف و مضافالیه «اتباع الحق» حق را به عنوان مبنای ارزشی درنظر میگیریم. امروز نیز در مباحث فلسفی، مسئله مبانی ارزشی همیشه مهم است و هر کسی را بر اساس اینکه با کدام مبنا مسیرش را تعیین میکند میشناسند، اما در واژه اتباع که مضاف است، با پدیده عمل مواجه هستیم. اتباع الحق کاملاً اشاره دارد به جنبه عمل و اینکه عقل با عمل کامل میشود. شاید این عبارت، از آن عباراتی باشد که در آغاز برای ما مفهوم است و بلافاصله میگوییم معنای آن را فهمیدیم، ولی وقتی دقت میکنیم، میبینیم خیلی خوب نفهمیدهایم. برای اینکه از عقل انتظار کار نظری داریم و اگر از آن این انتظار را داریم، عمل به ما واگذار میشود و حتی در مورد عقل عملی که حرف میزنیم، با عمل کاری نداریم. او نیز مقدمات نظری عمل را فراهم میکند. یعنی یکسری دستوراتی است که میگوید این خوب است و آن بد است و ... اما بعداً آدمها باید عمل خود را داشته باشند.
کمال عقل در عمل است
وی تصریح کرد: این عبارت بسیار قابل تامل است که اگر امری به عنوان عقل داریم، کار عقل نظریهپردازی است. چه عقل ناب و آن عقلی که به حوزه مباحث صرف میپردازد و چه خرد عملی و آن عقلی که زمینه عمل را فراهم میکند که اینها فراهمکننده زمینههای نظری هستند، ولی در این فرمایش، تأکید روی این است که این عقل میتواند یک کمال هم داشته باشد و چیزی که موجب کمالش است عمل است.
پاکتچی بیان کرد: این حدیث مبنایی است و از این جهت این بحث نیز مطرح میشود. در بیانات امامان(ع) رابطه جدی نظر و عمل را میبینیم. نسبت نظر و عمل بسیار جدی است و شاید یکی از درسهای امام حسین(ع) که مغفول مانده نیز همین است. در مورد باور و شناخت و حوزه نظر و نسبت آن با حوزه عمل، به آیه «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» اشاره میکنم که بارها این آیه را خواندهایم و گویی در حال بیان هدف از خلقت انسان و جن است، اما روایتی نیز هست که امام حسین(ع) میفرماید: «إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ اَلْعِبَادَ إِلاَّ لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ وَ اِسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ». این در حالی است که صورتبندی ذهن ما معمولاً این طور نیست. این را یک تصویرسازی روایی از شناخت خدا و عمل میبینم. البته صورتبندیهای ما خیلی همزمانی است و یکسری مهره را میچینیم و میگوییم این باید باشد، ولی هیچ مدلی برای ترتیب آنها قائل نیستیم. وقتی میگوییم هیچ کس جز خدا را نباید پرستید، این را برابر توحید میگیریم و میگوییم در مباحث نظری نیز همین کار را میکنیم.
دانستن ضامن عمل نیست
این استاد دانشگاه تصریح کرد: این یک سوءتفاهم جدی است که دانستن منجر به عمل بشود و البته الآن توجه شده به اینکه دانستن منجر به عمل نمیشود. مثلاً اضافهوزنی که بنده دارم، شاهد این قضیه است؛ یعنی میدانم که اضافه وزن دارم و میتوانم خطرات آن را بگویم و حتی میدانم که از کجاست. چون ورزش نمیکنم و ... به این عارضه دچار میشود. بنابراین اطلاعات من کامل است، اما فردا و روزهای دیگر نیز همین هستم. بسیاری از ما نیز همین مشکلات را داریم. مشکل این است که مسئله، دانستن یک مسئله است و برای اینکه این دانستن به عمل برسد، چیزی در اینجا وجود ندارد. در اینجا وقتی حضرت(ع) میخواهد این قدمها را بشناسد، میگوید که قدم اول اینکه خدا را بشناسیم. وقتی شناختیم، مرحله بعد این است که عبادت کنیم که وارد عمل میشویم. اما وقتی وارد این عمل میشویم نتیجه این است که شناخت دیگری حاصل میشود و درمییابد که برای خدا عمل میکند و در اینجا میگوید، نیازی ندارم که خدایی غیر از خدا را در نظر بگیرم.
وی ابراز کرد: اما این رتبهبندی را نداریم و اگر روی این روایت و روایات مشابه سرمایهگذاری کنیم، روانشناسی معرفت از آنها بیرون میآید، در حالی که آن را صرفاً اصول عقاید میگوییم و معتقدیم که کار تمام شد و بعد رساله توضیحالمسائل به دست مردم میدهیم. وقتی مردم عمل نمیکنند نیز با تعجب نگاه میکنیم که مشکل چیست، اما همه این موارد از گفتن و نظر نیست، بلکه یک بخش مهمی از روند این مراتب، نظر و عمل است و وقتی عمل را در آن بین نادیده بگیریم، باعث میشود که این اتصال برقرار نشود.
امام حسین(ع) را تنها با عاشورا میشناسیم
این استاد دانشگاه بیان کرد: امام حسین(ع) را با عاشورا میشناسیم. البته که در مورد عاشورا دچار سوءتفاهم نیستیم و میدانیم که ایشان بر حق بودهاند، اما در موردی دچار سوءتفاهمی هستیم. به هر حال عاشورا جنگ بود و شاید میتوانیم فکر کنیم که اگر میشد که این جنگ صورت نگیرد و مسائل حل شود، چه اتفاقی میافتاد. برای من صورت مسئله این است که در برخورد با حق و یا در نسبت بین حق و باطل که در آموزههای امام حسین(ع) مواجه میشویم، آیا آموزههایی که در مورد حق و باطل دارند و آنها را به کار میبریم، میتواند مدل تقلیل یافته از عاشورا باشد؟
پاکتچی اظهار کرد: مثلاً اگر باطلی دیدم پس با آن میجنگم؟ تصویرسازی که از تعزیه و ... در مورد عاشورا داریم دقیقاً همین است که یک عده لباس سبز و قرمز میپوشند و با دو صف جدا از هم، مواجه هستیم. با این کاری نداریم که در آن زمان بسیاری از مسلمانان، لباسشان نه سبز و بود و نه قرمز. یعنی ماجرا را خیلی محدود کردهایم و این صورتبندی ساده برایمان متبوع است، چون ساده شده، اما حدیثی داریم که طرف دیگر این سکه را نشان میدهد؛ یعنی اگر یک طرف سکه مسئله کربلاست، طرف دیگر نیز همین حدیث است که امام رضا(ع) فرمودند: «کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی»، اما در عین حال به سلسله سند این روایت کمتر توجه کردهایم که امام رضا(ع) آن را از امام حسین(ع) نقل میکنند و امام حسین(ع) نیز این حدیث را از امام علی(ع) نقل میکنند. یعنی امام حسین(ع) نیز جزء مروجان این حدیث است.
وی افزود: «لا اله الا الله» را به عنوان یک چتر برای طیف وسیعی از آدمها در نظر میگیرد که «لا اله الا الله» میگویند. اگر کسی وارد آن شد، عذاب نمیشود. حتی عبارت امام رضا(ع) که فرمود من از شروط آن هستم، فقط در عیون اخبار الرضا(ع) نقل شده است و در دهها منبع نیامده که فرض میکنیم صحت عبارت مورد تأیید است، اما این شرط در زمان امام حسین(ع) زده نشده بود؛ لذا اگر بخواهیم کربلا و عاشورا را درست بفهمیم، در کنار تقابل سفید و سیاه و یا قرمز و سبز که در آن ماجرا داریم، باید به کلمه «لا اله الا الله» نیز توجه کنیم. اگر در آموزههای امام حسین(ع) فقط یک بازه یکی دو ماهه را ببینیم و بقیه دوره امامت ایشان را نادیده بگیریم، در این مورد دچار تندروی شدهایم و بخشی از کار ایشان را نادیده گرفتهایم.
روایتی که مصداق توجه توأمان به نظر و عمل است
پاکتچی تصریح کرد: همچنین رابطه بین نظر و عمل در روایتی که امام علی(ع) فرمود «خدایی که نبینم را عبادت نمیکنم» نیز وجود دارد که البته از امام حسین(ع) نیز این نقل را داریم. مسئله نظر و عمل در اینجا مطرح است. وقتی که ادامه بحث را میخوانید، متوجه میشوید که امام(ع) در اینجا نیز مسئله عمل را داخل میکنند که ایمان وقتی تحقق یاید، فرد خدا را میبیند. سریعاً سراغ جهانبینی توحیدی شهید مطهری میرویم که میگوید حس، عقل و قلب را داریم و حضرت فرمودند که اگر با چشم نمیشود خدا را دید با قلب میشود دید، اما چیزی که در بیان امام علی(ع) و امام حسین(ع) در این باب مورد تأکید است، به مسئله عمل برمیگردد. اینکه اگر یک نفر بخواهد به رؤیت خدا برسد، رؤیت خدا در عمل امکانپذیر است.
این استاد دانشگاه در مقام جمعبندی بیان کرد: همان طور که در زندگی امام حسین(ع) میبینیم، شاید مهمترین پیام امام حسین(ع) در حوزه کلام این باشد که کلام را نباید از عمل جدا کرد. ساحت عمل اگر از ساحت نظر جدا شود و نظر بماند، مصیبتبار خواهد شد و نتایج نامطلوبی نیز دارد. در حالی که وقتی عمل درگیر ساحت نظر میشود، با حرکتهای روبه جلوی نظر ـ عمل مواجه هستیم که دائماً عمل به نظر و باورهای فرد بهبود میبخشد و زمینه بهبود باور او را فراهم میکند. نگاه ما به آموزههای امام حسین(ع) نباید تقلیلگرایانه باشد.
گزارش از مرتضی اوحدی
انتهای پیام