به گزارش ایکنا، پنجمین جلسه از درس خارج فقه حجتالاسلام والمسلمین محمد سروشمحلاتی، امروز شنبه، 17 خردادماه، برگزار و از طریق صفحه اینستاگرام وی به صورت زنده پخش شد. در ادامه مشروح این جلسه از نظر میگذرد؛
بحث در مورد ادلهای بود که برای اثبات اعتبار چشم عادی و عدم اعتبار چشم مسلح در رؤیت هلال ارائه شده است. استدلال اول، استدلال به برخی از آیات بود که بحث آن گذشت. استدلال دوم، استدلال به برخی از روایات است و مهمترین دلیل روایی که مورد توجه قرار گرفته است مضمون چند روایت است که با این تعبیر و یا تعبیرات مشابه ثبت شده که «صم للرؤیه و افطر للرؤیه»، روزه را با رؤیت آغاز کنید و با رؤیت پایان بدهید. یعنی ماه، با رؤیت آغاز میشود و با رؤیت ماه شوال نیز به پایان میرسد.
پس آنچه تکلیف ماست، دائر مدار رؤیت است. از این روایت دو نکته را استفاده کردهاند؛ اول اینکه ملاک در هلال در آغاز ماه، رؤیت است، نه غیر رؤیت و چیز دیگری جایگزین نمیشود. مثلاً محاسبات منجمان، برای اثبات اول ماه، اعتباری ندارد که این یک جنبه است و جنبه نفی محسوب میشود و با رویت، غیر رؤیت نفی میشود. اما استفاده دومی که از رؤیت اینجا مدنظر و معتبر است، رؤیت با چشم عادی است، نه با چشم مسلح. در نتیجه به این رسیدهاند که غیر از رویت، طرق دیگری معتبر نیست و رؤیت نیز فقط با چشم عادی معتبر است.
نسبت به بخش اول که روایت «صم للرؤیه و افطر للرؤیه» است، یعنی غیر از رویت، اعتباری ندارد، در اینجا باید در مورد این روایات تأملی کرد که معلوم شود مفاد آنها که بر امر رؤیت تأکید میکند چیست. این روایات، از جنبه عقد اثباتی که رؤیت معتبر است روشن است، اما سؤالی که وجود دارد این است که عقد سلبی در این روایات چیست و امام(ع)، با مطرح کردن رویت، در صدد نفی و انکار چه چیزی است. غیر از رویت، چه امور دیگری مطرح بوده است و یا میتوانسته مطرح باشد که امام در صدد نفی آنهاست.
استفاده از این روایات، چون در صدد بیان راه اثبات اول ماه است و فقط رؤیت را مطرح کرده، هر امر آخری را نفی میکند و از آن جمله محاسبات ریاضی است که میتواند اول ماه را نشان دهد. این یک برداشت و تفسیر ابتدایی از این جمله است. به نظر میرسد، برای اینکه فهم روایت آسان شود، دو کار باید صورت گیرد؛ اولاً روایاتی که «صم للرؤیه و افطر للرؤیه» در آنها وارد شده، بررسی شود که آیا این روایات صدر و ذیلی دارد که قرینه شود بر اینکه در این روایات مقصود از رؤیت در مقابل عدم رؤیت چیست؟ لذا باید دید در خود روایات، این قرائن هست یا خیر؟ و اینکه آیا این تعبیر که در روایات ائمه(ع) وارد شده است، در روایات عامه هم وجود دارد یا خیر؟ و آنها این مضمون را چطور نقل و معنی کردهاند؟ با توجه به اینکه این بیان ائمه(ع) در آن عصر ممکن است ناظر به روایات عامه باشد، لذا باید بررسی کنیم که در آن فضا یعنی فضای عمومی مسلمانان «صم للرؤیه و افطر للرؤیه» چطور فهمیده میشده است.
اما بدواً پیش از اینکه به خود روایات مراجعه کنیم، چند نکته وجود دارد؛ نکته اول این است که بگوییم این «صم للرؤیه» به این معناست که برای آغاز و انتهای ماه رمضان به شک و تردیدهای خود اعتنا نکنید، چون انسان وقتی رؤیت میکند، به یقین میرسد و امام(ع) فرمود وقتی شک دارید که ماه شروع شده یا خیر، به اینها اعتنا نکنید. وقتی هلال ماه را دیدید، شروع کنید و پایانش نیز اینطور است که هلال ماه شوال را که دیدید تکلیف روزه پایان مییابد که بگوییم اساساً این روایات ناظر به مسئله شک است که در اینصورت نفی طرق دیگر را نمیکند. چرا رؤیت را فرمودند؟ چون رؤیت متعارفترین راه برای اثبات اول ماه بوده است، لذا حضرت این طریق را فرمودهاند.
احتمال دوم این است که بگوییم روایات ناظر به برخی از طرقی است که غیر اطمینانی بوده است. مثلاً اگر کسی بیاید و ادعایی کند که ماه را دیده است، اعم از ماه رمضان یا شوال، ولی قول و بینهاش واجد شرایط حجیت و اعتبار نباشد، امام میگویند به اینها اعتنا نکنید و طرق غیر معتبره را نفی میکند. یا مثلاً اگر افرادی بر اساس پیشبینیها و حدس، اول ماه را تشخیص میدهند که مفید اطمینان نیست، حضرت(ع) آنها را نفی میکنند. یعنی این ظنون را نفی میکنند و میفرمایند که وقتی ماه را دیدید، آن وقت ماه رمضان ثابت میشود.
یک احتمال دیگر این است که حضرت(ع) با روایت «صم للرؤیه»، خواستند آن چیزی که در آن محیط رواج داشته را نفی کنند. در آن محیط که حاکمیت دولتهای ستمکار بوده است، یکی از اموری که حکام جور در اختیار داشتند، مسئله اول و آخر ماه بوده است که خیلی هم حساسیت داشتند و حاکمیت کاملاً با اقتدار دنبال این بود که کسی غیر از آنچه حکم حکومتی است عمل نکند. این روایات یک بیان کنایی از این است که شما کاری به رسانهها و حکومت نداشته باشید و هر وقت ماه را دیدید، شروع کنید و این تأکید برای رویت، برای نفی حکم حکومتی است که حکام جور در آن زمان داشتهاند. اینها وجوهی است که به نظر میرسد و ممکن است وجوه دیگری هم باشد. یک احتمال هم اینکه خود رؤیت موضوعیت داشته باشد و اساساً طریق دیگری حتی اگر مفید علم هم باشد، مانند محاسبات ریاضی، اعتباری نداشته باشد. اما ببینیم از این روایات چه استفادهای میتوان کرد. این روایات در ابواب مختلفی نقل شده است. روایت اولی که این مضمون را دارد، روایتی از امام رضا(ع) است که «سمعت الرضا(ع) یقول الصوم للرؤیه و الفطر للرؤیه». روزه با رؤیت و فطر هم با رویت. اما روایت یک ذیل هم دارد که فرمود «لیس منا من صام قبل الرویه للرؤیه و افطر قبل الرویه للرؤیه». صدر روایت که «الصوم للرؤیه...»، روشن است، اما ذیلش ابهام دارد. هرکس پیش از رؤیت روزه بگیرد، از ما نیست، البته روزه گرفتن پیش از رؤیت که مشکلی ندارد، زیرا ماه شعبان است، اما اگر به عنوان رمضان بخواهد شروع کند، مشکل دارد. فرمود از ما نیست کسی که قبل از رؤیت ماه رمضان روزه میگیرد، اما مشکل در کلمه بعد است که میگویید «للرؤیه». یعنی «لیس منا من صام قبل الرویه للرؤیه و افطر قبل الرویه للرؤیه»، این دو عبارت «للرؤیه» اگر نبود، مضمون روایت روشن میشد، اما با اینها قدری ابهام ایجاد میشود.
محدثین در اینجا دچار بحث شدند که این ذیل را چطور باید معنا کنند. مرحوم فیض اینطور فرموده است که «لیس منا، رد علی المخالفین فی تاویلهم فی تحقق الرویه علی قول واحد او غیر ثقه». تعبیر «لیس منا» نشان میدهد که از ما نیست و تابع اهل بیت(ع) نیست کسی که اینطور باشد. فیض میگویید آنان اعتماد بر واحد و غیر ثقه میکنند و اگر هم کسی اعتماد بر غیر ثقه کند، از اهل بیت(ع) نیست و این وجه «لیس منا» است، اما مشکل نسبت به «للرؤیه» به قوت خود باقی است.
کسی که قبل از رویت، «للرؤیه» روزه بگیرد محل بحث است که مراد از این «للرؤیه» یعنی چه؟ این را فیض اینطور معنا کرده است؛ کسی که قبل از رویت، روزه میگیرد دو حالت دارد، اول اینکه هرچند رؤیت نکرده است، ولی اعتماد به رؤیت میکند. یعنی خودش ندیده، اما اعتماد به رؤیت میکند، یعنی یک نفر آمده و گفته که من هلال را دیدم. اگر اینطور باشد، نتیجه این میشود که این روایت، رؤیت غیر معتبر را نفی میکند، اما غیر رؤیت را نفی نمیکند، چون نفی در قیاس با مخالفان است که آنان یا به قول واحد عمل میکردند یا به قول غیرثقه نیز عمل میکردند. اما اگر کسی «قبل الرویه لا للرؤیه» روزه بگیرد، مانند کسی که ماه رمضان را شروع میکند، چون 30 روز از شعبان گذشته است و اگر بپرسیم میگوید ماه را ندیده است و یا ماه را تمام میکند چون 30 روز از رمضان گذشته است، اینجا امام(ع) فرمودند اگر میخواهید مبنایتان رؤیت باشد، مبنا هر رویتی نیست. رویت، رؤیت مشروط و معتبر است، نه هر رویتی که مردم با مسامحه قبول میکنند. «صام قبل الرویه للرؤیه»، یعنی «للرؤیه المسامحین»، یعنی همین قدر که یک کسی ادعا میکند، ترتیب اثر میدهند. اما با این جمله که در ذیل روایت آمده معنای «صم للرؤیه و افطر للرؤیه»، تغییر میکند. اگر هم این معنا را برای ذیل نپذیریم، وجوه دیگری وجود دارد و تأثیر میگذارد و آن هم اینکه این «صم للرؤیه و افطر للرؤیه» که در صدر روایت است، «ما یصلح للقرینیه» در ذیلش وجود دارد یا خیر؟ باید در مورد استظهار از جمله اول، احتیاط کرد و ذیل را دید.
وقتی ذیل اضافه شد که «لیس منا من صام قبل الرویه للرؤیه»، یعنی افرادی بودند که نه از میان ما، بلکه از میان عامه که «یصومون قبل الرویه للرؤیه» و امام با جمله اول این حرکتی که در عامه است را تخطئه میکنند و به شیعیان میگویند اینطور نباشید. اما ظاهر قضیه اینطور است که حضرت(ع)، چون قضاوت در مورد مخالفین بوده است، مسئله را با ابهام بیان کردهاند. «من صام قبل الرویه للرؤیه»، نتیجهاش این میشود که، آنکه امام(ع) در صدر فرمودند که «الصوم للرؤیه و الفطر للریه»، یعنی نفی عامه، چون آنان «یصوم قبل الرویه للرؤیه». اگر این روایت، ذیل را نداشت یک نوع فهمیده میشد، حالا که آمده طور دیگری فهمیده میشود.
ذیل با توضیحی نسبت به صدر است و با این تطبیق باید بفهمیم که منظور از صدر چه چیزی بوده است. قبل از قرینه یک نوع و بعد از قرینه یک نوع دیگر روایت را میفهمیم. اگر ذیل نبود، فهم صدرش مشکلی نداشت. اما، عامه کارهایی میکردند و امام(ع) به شیعیان میگوید آن کارها را نکنید. اما مرحوم مجلسی اول در روضه المتقین چند احتمال دارند که میگویند رؤیت اول، رؤیت شایع است و رؤیت دوم، به رؤیت غیر معتبره حمل میشود. احتمال دوم اینکه، رؤیت دوم را بگوییم که از «تروی» است. تروی، به معنای اجتهاد و حدس زدن باشد که بگوییم یعنی «لا یعمل بالرویه لاجل الاجتهاد»، یعنی «الصوم للرؤیه و الفطر للرؤیه و لیس منا من صام قبل الرویه للتروی»، اگر کسی قبل از اینکه خودش ببیند و مشاهده کند، به دلیل حدس و گمان و تروی بنا را بر ماه بگذارد از ما نیست.
احتمال سوم اینکه این عبارت «للرؤیه»، به معنای تعلیل باشد. یعنی «لیس منا من صام قبل الرویه»، اگر قبل از رؤیت روزه بگیرید، از ما نیستید، چرا؟ چون حکم ما رؤیت است و این رؤیت رعایت نشده است. «لیس منا من افطر قبل الرویه»، یعنی کسی که قبل از رؤیت افطار بکند، از ما نیست، چون رؤیت لازم است و باید رؤیت را رعایت میکرد که نکرده است. پس یکی از این روایات، این ذیل را دارد.
امام(ع) در مقام بیان تخطئه عامه است که به شیعیان میگوید شما اینطور نباشید. این روایت، رؤیت را فی الجمله اثبات میکند، در اینکه رؤیت معتبر است که شکی نیست. اما میخواهیم ببینیم جنبه سلبی چیست و امام چه کسی را تخطئه میکند؟ کسی که «صام قبل الرویه للرؤیه» را تخطئه میکند. اگر «صم للرؤیه» به تنهایی بود، یعنی تنها ملاک رؤیت است و بس. اما یک ذیلی پیدا کرده است و آن ذیل، با این وجوه و احتمالات مواجه است و موجب میشود که صدر کلام اجمالی پیدا کند. اگر شما آمدید گفتید ذیل است و ذیلش نیز شاهد است که امام(ع)، عامه را تخطئه میکند، عامه چه میکردند؟ اگر محاسبه دقیق علمی را قبول داشتند و عمل میکردند، امام(ع) رد میکند، یعنی محاسبات علمی بیاعتبار است. اما یک چنین چیزی بود که بر اساس محاسبه عمل کنند که امام بگوید از ما نیست؟ یا خیر مسئله محاسبه نبوده است، آنکه آنان داشتند مسامحه در امر رؤیت بوده است و امام(ع) فرمود مسامحه نداشته باشید و رؤیت باید تحقق یابد. اما روایت دیگر، در تهذیب آمده است. از امام صادق(ع) است که از ایشان سوال شد، برای رؤیت هلال، چه مقدار مجزی و کافی است و چند نفر شهادت دهند قبول است؟ صدر پاسخ این است که این یک فریضه الهی است، یعنی یک امر سادهای نیست و مسئله مهمی است. شما در این مسئله نباید به ظن و گمان اکتفا کنید که بگویید به نظر میرسد اینطور است. رؤیت هلال این نیست که یک عده بروند برای استهلال و از این تعداد، یک نفر بگوید من هلال را دیدم. اگر صد نفر رفتند و یک نفر دید، باید بقیه هم ببیند. چرا فقط یک نفر دیده است؟ این موجب ظن و گمان میشود و اگر صد نفر دیدند، هزار نفر هم باید بتوانند ببیند و بعد فرمودند اگر واقعاً مانعی در آسمان نباشد و هوا صاف است، باید 50 نفر بتوانند ببیند. اگر هوا ابری است، دو نفر هم ببیند اطمینان حاصل میشود.
لذا رویتی که در روایات مطرح شده است، برای نفی تظنی است. چرا روی رؤیت تأکید شد؟ برای اینکه اگر حدس و گمان شما قابل تردید باشد، فایدهای ندارد و در این سالها نیز یکی از مطالب آقایان این بود که گزارشاتی میرسید اما روی اطمینانبخش بودن آن مباحثی بود. در هر صورت، این روایات میگوید، مسئله رؤیت باید طوری باشد که موجب اطمینان شود و تأکیدی که صورت گرفته، این است که حضرت(ع) میخواهد تظنی را نفی کند که با ظن و گمان پیش نروید. شیخ طوسی در تهذیب این روایت را دارد که مکاتبهای است با امام(ع) و نسب به یوم الشک سؤال میشود،، فرمودند «الیقین لا یکفل فیه الشک صم للرؤیه و افطر للرؤیه»، وقتی میدانستی ماه رمضان است، باید به شکت اعتنا نکنی و این روایت به صراحت نشان میدهد «صم للرؤیه و افطر للرؤیه» یک حکم مستقل و قاعده مستقل نیست. «صم للرؤیه و افطر للرؤیه»، یکی از مصادقی است که قاعده استصحاب برای آن تطبیق مییابد و این یعنی، امام(ع) که فرمود «صم للرؤیه»، یعنی به شکت اعتماد نکن و بحث محاسبه یقین آور مطرح نیست که محاسبه مصداق صدر روایت است. یعنی اگر یقین داری با محاسبات ریاضی که امروز، روز عید است، مانعی ندارد، اما اگر دیروز ماه رمضان بوده و شک داری که آیا ماه به پایان رسیده یا نه، وظیفه تو رؤیت است، چرا رؤیت است؟ به این دلیل که دیروز که یقینی داشتی باید حالت سابق را استصحاب کنی.
یعنی شارع مقدس رؤیت را که مطرح کرده، به عنوان مصداق برای یقین قرار داده است و هر چیز دیگری که مصداق یقین باشد، خاصیت یقین بر آن مترتب میشود. پس ما برای اول و آخر ماه چه چیزی میخواهیم؟ ماه را باید با یقین آغاز کنیم، چون استصحاب ماه شعبان داریم و از طرفی پایان میدهیم با یقین، چون استصحاب رمضان داریم. آن یقینی که برای مردم به سهولت دسترسی پیدا میشود، یک مصداق متعارفش را امام(ع) فرمودند که رؤیت است. پس رؤیت در برابر شک و ظن است. امام فرمودند «افطر للرؤیه»، یعنی به شک، عمل نکن اما اینکه رؤیت در مقابل طرق دیگری که موجب یقین میشود موضوعیت داشته باشد، ناظر به این مسئله نیست.
گزارش از مرتضی اوحدی
انتهای پیام